دشمن عزیز
در حال خواندن
13
خواندهام
359
خواهم خواند
61
توضیحات
جین وبستر این کتاب را 3 سال پس از موفقیت «بابالنگ دراز» نوشت و ادامه ماجراهای رمان موفقش را در این کتاب پی گرفت. به این ترتیب، مخاطب در این رمان هم با جودی ابوت و ماجراهایش روبروست. از این رمان پیش تر ترجمه ای به قلم مهرداد مهدویان توسط انتشارات قدیانی چاپ شده است.در «دشمن عزیز» جودی ابوت پس از ازدواج با جرویس پندلتون یعنی همان بابالنگ دراز، با دوست صمیمی اش سالی مک براید را به سرپرستی نوانخانه ای که در آن بزرگ شده، انتخاب می کند. او خانم لیپِت را بیرون کرده و سالی را مدیر می کند. سالی هم کارهایی را که به عنوان مدیر انجام داده، به جودی گزارش می کند. این گزارش ها در قالب نامه ارائه می شوند. در ادامه ماجراها، رابطه سالی و پزشک نوانخانه که یک مرد است و او را دشمن عزیز لقب داده، با لجبازی همراه می شود.رفته رفته و با جلوتر رفتن جودی در مسیر نامه ها، گزارش های سالی درباره دشمن عزیز، تبدیل به اعترافات دلپذیر می شوند...
یادداشتها
1402/7/30
به نوعی میگن جلد دوم کتاب بابا لنگ دراز هست ولی خب به نظرم حتی اگر بابا لنگ دراز رو نخونده باشید باز هم میتونید با این کتاب ارتباط برقرار کنید یه توصیفی مترجم کتاب در مقدمه گفت که به نظرم توصیف جالبی بود گفت سالی در واقع همون فردیه که ماها تو رویاهامون دوست داشتیم باشیم خانواده خوب تحصیلات خوب زندگی بی دغدغه در نهایت یه ازدواج و شوهر خوب :) ولی خب سالی همونقدر که تو رویاهامون هست توی واقعیت هم بهمون نزدیکه شخصیتی منطقی اما در عین حال عاطفی (من انیمه رو دقیق ندیدم ولی فکر کنم برخلاف این موضوع بود) وقتی که بعضی قسمت ها فکر میکنی چقدر بی رحمه کمی بعد متوجه میشی که اتفاقا خیلی حس همدردی داره که به جودی میگه دیگه نمیذارم کسی مثل تو اذیت بشه یا همونقدر که لجبازه،مبادی آداب اجتماعی هم هست بر خلاف بابا لنگ دراز این دفعه در یه فضای کاملا برابر عاشق میشه و ازدواج میکنه😅 یه دختر فعال و تحصیل کرده با خانواده خوب و معروف و از هرلحاظ تامین شده با پسری در همین شرایط و باهوش و خودساخته ولی خب همچنان فضای رویایی و تینیجری خودش رو حفظ کرده
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
2
1402/1/13
1
1401/8/22
1
1402/12/1
4
1402/4/26
3
1402/3/4
0
1402/10/4
2