بزرگ شدن در ترکیه

بزرگ شدن در ترکیه

بزرگ شدن در ترکیه

ازگه سامانچی و 2 نفر دیگر
4.4
28 نفر |
15 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

38

خواهم خواند

34

شابک
9786226194259
تعداد صفحات
198
تاریخ انتشار
1399/11/6

توضیحات

        سامانچی در این خودزندگینامه‌ی ‌مصور، متناسب با سبک طراحی کودکانه‌نما که برای روایتش انتخاب کرده، همچون دخترکی بازیگوش به گوشه و کنار زندگی خود و هم‌نسلانش سرک می‌کشد و با لحنی سرخوشانه، مهم‌‌ترین تلخی‌ها و شیرینی‌های سال‌های بزرگ‌شدنش را بازگو می‌کند. کتاب بزرگ شدن در ترکیه روایت نبرد شخصی دختری نوجوان برای رسیدن به رویاهایش در پرتلاطم‌ترین روزهای تاریخ معاصر ترکیه است.


      

لیست‌های مرتبط به بزرگ شدن در ترکیه

یادداشت‌ها

          اعتراف می کنم به تاریخ معاصر ترکیه (این مدعی احیای حکومت عثمانی) تابحال فکر هم نکرده بودم. ترکیه یک همسایه بود که لباس های خوبی داشت و سریال زیاد می ساخت. اصلا تصور نمی کردم می تواند تاریخ و ماجرایی هم داشته باشد. در ذهنم ترکیه بعد از فروپاشی عثمانی مستقیم به دوره حکومت اردوغان می رسید و تابحال به فاصله زیاد این دو تاریخ فکر نکرده بودم. وقتی «بزرگ شدن در ترکیه» به دستم رسید ذوق زده شدم. اول به خاطر اینکه روایتی مصور بود، دوم به این خاطر که احتمالاً می توانستم با خواندنش به گوشه ای از جهان سرک بکشم.

ترکیه در سال های دهه 80 میلادی شباهت زیادی با ایران در همان سال ها دارد. مدرسه های شلوغ، وسایل یکسان به خاطر سیاست های تولیدی، تلویزیون های تک کاناله و همه چیزهایی که ما در دهه شصت ایران تجربه کرده ایم. کتاب نثر روان و طنزی دارد و تصاویرش گرچه ساده ولی جالب اند.  و آنجایی برایم جذاب تر شد که نویسنده قسمت هایی از سیاست ترکیه را در ضمن داستانِ زندگی خودش آورد.
مشخص است که ازگه سامانچی در خانواده ای سیاسی و غیرمذهبی بزرگ شده است. همان طور که خودش در کتاب می گوید پدر و مادرش گرایش چپ داشتند، گرچه با خشونت مخالف بودند. خود او هم از وضعیت سیاسی ترکیه و رویکرد یک بام و دوهوای آن نسبت به دین دل خوشی ندارد. هر چه کتاب جلوتر می رود و ازگه بزرگ تر می شود و اظهارات سیاسی اجتماعی اش هم بیشتر می شود. نمی توانم بگویم نگاهش تا چه اندازه درست و تا چه اندازه مغرضانه است. چون همان طور که گفتم این کتاب اولین مواجهه من با تاریخ ترکیه بود. اما «بزرگ شدن در ترکیه» فارغ از روایت تاریخی اش از دو جهت برای من ارزشمند بود، اول از این جهت که خواندن روایت جوانی دیگران ارزشمند است چون می فهمیم در دنیای مدرن تنها ما نیستیم که با مشکلات دست و پنجه نرم می کنیم. جوان های کشورهای دیگر هم با کنکور و ورود به دانشگاه درگیرند، با آینده و هدفشان درگیرند، با اطرافیانی که می خواهند مسیر آن ها را کانال کشی کنند درگیرند و این ها زیاد ربطی به شخصیت یا حتی تاریخ و جغرافیا ندارد. در قسمتی از داستان وقتی ازگه می گوید می خواهد بازیگر شود تصویری از اطرفیانش وجود دارد که یک صدا می گویند:«اول یک دانشگاه معروف قبول شو بعد بازیگری را هم در کنارش ادامه بده» جمله ای که همه مان در زندگی بارها شنیده ایم. نکته دیگری که کتاب را ارزشمند می کند این است که می فهمیم آن تجربیاتی که تصور می کنیم فقط برای ما و کشورما ست چه قدر گسترده تر بوده و با همسایگانمان چه خاطرات مشترکی داریم. تجربه هایی که اغلب به آن توجه نمی کنیم و تصور می کنیم کشورها از ابتدا همین وضعیت سال 2021 را داشته اند.

نام کتاب به خوبی گویای محتوای آن است و گمان می کنم کسانی که به کتاب هایی از جنس سفرنامه و زندگی نامه علاقه دارند حتما از آن لذت خواهند برد. از طرفی مصور بودنش لذت خواندنش را دو چندان می کند.
        

5

        بسم الله

ازگه یک دختر ترکِ با هوش هیجانی بالا، پرتخیل، شیطان و پرتلاش است که خط سیر زندگیش تا رسیدن به شغل مورد علاقه‌ش را برای ما با تصاویری با مزه تعریف کرده... خلاصه این کتاب مصور همین است...

نکته اساسی کتاب که هنوز هم یکی از چالش‌های نظام آموزشی است و بسیاااار شدید در ایران هم آن را حس می‌کنیم، این است که در طی سالیانی که افراد درس می‌خوانند، درس می‌خوانند که بخوانند. نه اینکه درس می‌خوانند که لذت ببرند و قدمی به سمت ایده آل هایشان حرکت کنند...

خط سیر آموزشی به دنبال این است که بر اساس یک سیر واحد از همه افراد یک چیز بسازد، مثلاً اگر شما دانش آموز پر تلاش، درس‌خوان و فوق‌العاده ای در دبیرستان باشید اولین چیزی که مشاورین کنکور و... به شما پیشنهاد می‌کنند تا در دانشگاه بخوانید چیست؟ آفرررررین، مهندسی یا پزشکی...
همین قدر تکراری و ملال آور...
مشاور از شما نمی پرسد به چه چیز علاقه داری یا چه چیز سطح انرژی و روحیه و اعتماد به نفس و امیدت را بالا نگه می‌دارد بلکه او فقط در ذهنش برای دانش‌آموز مستعد دو پیشنهاد دارد و تمام.
کل کتاب همین سیر آموزشی را در زندگی ازگه برای ما تعریف می‌کند...
او چه چیز انتخاب کرد، انتخابش اشتباه بود، از جایی به بعد جسور شد و درست انتخاب کرد و مسیر صحیحی را پی گرفت...

ما در دل داستان کتاب، یاد می‌گیریم که مهم آن چیزی است که حال مرا برای زندگی مفید و به سوی رشد و پیشرفت خوب می‌کند، بقیه پیشنهادها، همه به درد نخور است...
این داستان اصلی کتاب است...
اما در دل داستان اصلی، شما با فضای ترکیه، فرهنگ موجود در ترکیه، چگونگی مدرن شدن آن، چالش‌های مدرنیزاسیون، مشکلات اقتصادی و... هم آشنا می‌شوید و این یک جایزه است که نویسنده در کنار داستان اصلیش به شما هدیه می‌دهد...

کتاب دلچسبی بود، تصاویر زیبا، بچه‌گانه و جذابی داشت که باعث می‌شد حال خوبی به مخاطب بدهد و با جنس فضای داستان هم سنخ باشد اما کتاب به هیچ وجه، با تاکید می‌گویم به هیچ وجه مناسب سن کودکان نبود، شاید با اغماض بسیار زیادی گ، آن هم نه برای همه نوجوانان، کتاب خوبی باشد والا مخاطب کتاب جوان به بالاست...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        بسم الله
#جرات
#بزرگ‌شدن‌در‌ترکیه اولین کتاب روایت مصوری بود که خواندم. از وقتی در سایت #نشراطراف این کتاب را دیدم، دلم برای خواندنش بی‌تاب بود. سبک طراحی کتاب و رنگ خاص طراحی‌ها برام دوست داشتنی بود. 
ازگه دختر دوم خانواده، بسیار بازیگوش است و آرزوش اینه که به مدرسه برود. یک خواهر بزرگ‌تر دارد به نام پلین که بر خلاف ازگه آرام و سر به راهه. بابا منظم و سختگیره، مامان اهل هنر و مهربان. بابا بدبین، مامان خوش‌بین‌ به آینده.
ازگه شرایط سیاسی و اقتصادی ترکیه را در لابلای بازیگوشی‌های خودش با زبان طنز، خیلی خوب روایت کرده. در حین خواندن روایت‌اش متوجه شدم اشتراکات فرهنگی ما(ایران) با ترکیه چقدر زیاده!!! حتی در مناسبات خانوادگی!! نگاه به مفهوم خانواده، نگاه به زن (توصیه‌ی بابای ازگه: یا مستقل و محکم میشی یا وابسته‌ی ضعیف، پس حسابی درس بخون). حتی اونا هم یک شبکه تلویزیونی داشتند که خیلی ایدئولوژیک بود، سوگندنامه پخش میکردند و یک سریال آمریکایی خیابان خلوت کن. 
ازگه خیلی دوست داشت باباش بهش افتخار کنه و ازش راضی باشه، هر مسیری که می‌رفت این اتفاق نمی‌افتاد. بعد از توصیه‌ی باباش هر دو خواهر حسابی مشغول درس خوندن و شرکت در آزمون‌های مختلف برای قبولی در دبیرستان‌های خوب میشن و مامانش نگران اینه که بچه‌ها دارند بهترین روزهای زندگی‌شون رو تلف می‌کنند.
خواندن این کتاب برام لذت محض بود. لذت گشت زدن در تاریخ معاصر ترکیه و آشنایی با یک خانواده‌ی معمولی ترکیه‌ای. 
پایان کتاب رو خیلی دوست داشتم، ازگه جرات به خرج داد و مسیری را که با اون همه سختی اومده بود، تغییر داد. 
خواندن این کتاب هم برای نوجوان ها و هم برای والدین آنها مناسب و حتی ضروروی است. حرف‌های والدین در زندگی بچه‌ها و تبیین نگاه آنها به جامعه و دنیا بسیار اثرگذارست. 
بچه ها مسیر زندگیشان با حرفها و علائق والدین‌شان مشخص میشه. چطور می‌توان کاری کرد تا نوجوان‌ها کمتر از اطرافیان اثر بگیرند و بیشتر به صدای قلب‌شان و جوشش درونی‌شان توجه کنند؟!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

          از همان نگاه اول، تصاویر روی جلد، برج گالاتا و مناره‌های اباصوفیه و پرنده‌های دریایی و آب آبی‌رنگ که یادآور مرمره و بوسفور و دریای اژه است، دریچه‌ی ورودمان به خودزندگی‌نامه‌ی مصور ازگه سامانچی(1975) است؛ طراحی که در ترکیه متولد و بزرگ شده و استاد دانشگاه نورث‌وست آمریکاست. ما در خلال شنیدن خاطرات او با شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور همسایه در دوران معاصر آشنا می‌شنویم؛ با ترکیه‌ای که 454 کیلومتر مرز خشکی با ایران دارد و به خصوص در دو دهه‌ی گذشته مقصد سفر خیلی از ما ایرانی‌ها بوده است. جایی که شاید فکر کنیم به خوبی می‌شناسیم اما قرار است از زبان هنرمندی ترکیه‌ای به واکاوی لایه‌های تودرتو و پیچیدگی‌هایش بپردازیم؛ گاهی از شباهت عجیب جزییات روایت با تجربه‌ی زیسته‌ی خودمان در اقلیمی دیگر لبخند بزنیم و گاهی از تصور دوری که از نزدیک از آن پیدا کرده‌ایم تعجب کنیم. 
نویسنده با طرحی داستانی به کمک سبک طراحی کودکانه‌نما داستان زندگی خود را در بستر اتفاقات روز باز می‌گوید. او از هر شیﺀ آشنایی راهی جسته برای بیان چیزی. مثلا پرده‌ها که در دوران کودکی «جون می‌دن برای بازی کردن»، پرده‌هایی که «می‌تونی پشتشون قایم شی»، «می‌تونی باهاشون ادای روح دربیاری»، «می‌تونی باهاشون تور عروس درست کنی»، «می‌تونی بتکونی‌شون و ذره‌های گرد و غبار رو که تو هوا می‌رقصن، تماشا کنی»، به قول مادر راوی «اسباب بازی نیست.» پرده‌ها را خریده‌اند برای خاموشی. شب‌ها مجبورند پنجره‌ها را با پرده‌های کلفت بپوشانند و در تاریکی بنشینند چون در سال 1974 ارتش ترکیه دارد در جزیره‌ی قبرس با یونانی‌های قبرسی می‌جنگد و باید خاموشی بدهند تا دشمن نتواند چراغی در شب ببیند و خانه‌ای را بمباران کند. یا خط‌کشی که خواهر راوی از کیف مدرسه‌اش درمی‌آورد و به او می‌دهد. خط‌کشی است که می‌شود با آن شکل‌های مختلف هندسی، دایره، مثلث، مربع، کشید و حتی شکل سر آتاتورک را. و یا خط‌کش صورتی که عنوان فصل پنجم است؛ خط‌کشی که در سال 1982 وقتی سامانچی مدرسه می‌رود به 25 کروش برایش می‌خرند، یک شیﺀ مقدس است که با همان از معلم کتک می‌خورد. «خط‌کش من رو برداشت و گفت: دستت رو بیار جلو.»
در این کتاب روایت‌های مشابهی از زندگی خودمان پیدا می‌کنیم. پدری که نگران آینده‌ی دخترش است و هیچ‌وقت راضی نمی‌شود؛«از دنیا ناراضی است» و مادری که نگران است مخ بچه‌ها از درس خواندن عیب کند و به پدر می‌گوید: «بذار خودش تصمیم بگیره.» با روایتی همذات‌پندارانه مواجهیم چه به سبب اینکه شرح‌ تلاش دختری است برای رسیدن به جایی که خودش می‌خواهد، حتی اگر خلاف خواسته‌ی جامعه و خانواده باشد، چه به سبب اشتراکات جامعه‌ی ما با آن‌ها؛ مثل مصائب کنکور و بحث‌های اعتقادی؛ «هر دو ناراضی بودیم. هر دو هم تا حدی راست می‌گفتیم.» یا مثلا زندگی در دورانی که تلویزیون فقط یک شبکه داشته و همه یک برنامه را نگاه می‌کرده‌اند؛ «همین‌طوری که تو خیابون بازی می‌کردیم یهو یکی داد می‌زد: پاپ‌آی داره شروع می‌شه!»«دالاس یه سریال آبکی آمریکایی بود که از لحظه‌ی شروعش، همه کار وزندگی‌شون رو ول می‌کردن.»«و خیابون‌ها خلوت می‌شد.» 
«گرافیک‌ناول»ها بیشتر برای دیدن‌اند تا خواندن؛ داستان‌های مصور بلندی که با مضمونی عمیق‌تر از قالب‌های دیگرِ روایت تصویری مانند «کمیک» خلق می‌شوند تا کتابخوان‌های جدی با تردید کمتری سراغشان بروند. هنوز زمانی طولانی نگذشته که روایت‌های غیرداستانی چون روایت‌های تاریخی و خودزندگی‌نامه‎‌ها و سفرنامه‌ها و گزارش‌های مطبوعاتی، هنرمندانه‌ و با فرمی شخصی‌تر، به این دسته پیوسته‌اند و محبوب شده‌اند. سامانچی روایت نبرد شخصی‌اش برای رسیدن به رویاهایش را در این قالب بیان کرده است. نمی‌داند چه می‌خواهد اما می‌داند چه نمی‌خواهد. دلش نمی‌خواهد موقع مرگش از زندگی‌ای که کرده پشیمان باشد. می‌گوید: «بعد از یه چشم کبود و یه چشم خونی، چشم‌هام به زندگی باز شد.» «بیا مخالف جریان آب شنا کنیم.»
منتشر شده در نشریه‌ی جهان کتاب.
        

13

1