یادداشت

بزرگ شدن در ترکیه
        بسم الله
#جرات
#بزرگ‌شدن‌در‌ترکیه اولین کتاب روایت مصوری بود که خواندم. از وقتی در سایت #نشراطراف این کتاب را دیدم، دلم برای خواندنش بی‌تاب بود. سبک طراحی کتاب و رنگ خاص طراحی‌ها برام دوست داشتنی بود. 
ازگه دختر دوم خانواده، بسیار بازیگوش است و آرزوش اینه که به مدرسه برود. یک خواهر بزرگ‌تر دارد به نام پلین که بر خلاف ازگه آرام و سر به راهه. بابا منظم و سختگیره، مامان اهل هنر و مهربان. بابا بدبین، مامان خوش‌بین‌ به آینده.
ازگه شرایط سیاسی و اقتصادی ترکیه را در لابلای بازیگوشی‌های خودش با زبان طنز، خیلی خوب روایت کرده. در حین خواندن روایت‌اش متوجه شدم اشتراکات فرهنگی ما(ایران) با ترکیه چقدر زیاده!!! حتی در مناسبات خانوادگی!! نگاه به مفهوم خانواده، نگاه به زن (توصیه‌ی بابای ازگه: یا مستقل و محکم میشی یا وابسته‌ی ضعیف، پس حسابی درس بخون). حتی اونا هم یک شبکه تلویزیونی داشتند که خیلی ایدئولوژیک بود، سوگندنامه پخش میکردند و یک سریال آمریکایی خیابان خلوت کن. 
ازگه خیلی دوست داشت باباش بهش افتخار کنه و ازش راضی باشه، هر مسیری که می‌رفت این اتفاق نمی‌افتاد. بعد از توصیه‌ی باباش هر دو خواهر حسابی مشغول درس خوندن و شرکت در آزمون‌های مختلف برای قبولی در دبیرستان‌های خوب میشن و مامانش نگران اینه که بچه‌ها دارند بهترین روزهای زندگی‌شون رو تلف می‌کنند.
خواندن این کتاب برام لذت محض بود. لذت گشت زدن در تاریخ معاصر ترکیه و آشنایی با یک خانواده‌ی معمولی ترکیه‌ای. 
پایان کتاب رو خیلی دوست داشتم، ازگه جرات به خرج داد و مسیری را که با اون همه سختی اومده بود، تغییر داد. 
خواندن این کتاب هم برای نوجوان ها و هم برای والدین آنها مناسب و حتی ضروروی است. حرف‌های والدین در زندگی بچه‌ها و تبیین نگاه آنها به جامعه و دنیا بسیار اثرگذارست. 
بچه ها مسیر زندگیشان با حرفها و علائق والدین‌شان مشخص میشه. چطور می‌توان کاری کرد تا نوجوان‌ها کمتر از اطرافیان اثر بگیرند و بیشتر به صدای قلب‌شان و جوشش درونی‌شان توجه کنند؟!
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.