یادداشت‌های سید یحیی ابراهیمی (21)

22

          به جرات می‌تونم بگم که از معدود کتاب‌هایی بود که با سختی و زور تمومش کردم! تموم کردنم هم صرفا بابت این بود که بتونم اینجا بدون عذاب وجدان بد و بیراه بگم به کتاب!
نویسنده‌ی باتجربه‌ی ما (که خیلی از آثارش رو خوندم و شخصا اکثرش رو دوست داشتم)، بنا گذاشته بر یک ایده‌ی خرق عادت و با تلفیق دو دوره‌ی زمانی خیلی دور با هم (تلفیق محتوایی، ادبیاتی و حتی تکنیکی)، سعی کرده شرایط تکرارشونده‌ی تاریخ رو از هزار و خرده‌ای سال پیش با امروز تطبیق بده. و ای کاش این کار رو نمی‌کرد!
کتاب از ابتدا تا پایان بسیار گنگ نگارش شده، ضمن اینکه با زبان دو راوی کاملا بی‌ربط بهم این گنگی در روایت چند برابر شده. لحن نقل قول‌ها و روایت‌ها هم کاملا خلط‌شده و بهم‌ریخته‌ست و همین موضوع شکنجه‌ی مطالعه‌ی این اثر بد رو بیشتر می‌کنه. وضع وقتی بدتر میشه که بعد از دو زاویه از دو راوی مختلف، مخاطب انتظار داره که یا راوی جدیدی اضافه بشه یا دو روایت یه نقطه‌ای بهم برسن تا حداقل فرم قصه‌گویی رعایت بشه. اما در کمال ناباوری و البته به نظر من توهین به شعور مخاطب، مواجه می‌شیم با این جمله "آیا این داستان ادامه خواهد داشت؟"!!
واقعا به طور جد و موکدا به جناب حدادپور توصیه می‌کنم هرآنچه در کانال تلگرامی‌شون پست شده رو تبدیل به "کتاب" نکنن که هم برای اعتبار خودشون بده و هم واقعا مخاطب رو سرخورده می‌کنه.
واقعا با خوندن این اثر اذیت شدم، حقیقا سخت گذشت.
        

2

        می‌تونم با عنوان "یک افتضاح تمام عیار" از این کتاب یاد کنم!
نویسنده‌ی ناشناس، با صراحت اذعان بر بی‌خردی می‌کنه و در موقعیت‌های مختلف برای درمان آنارشیسم، آنارشیسم رو تجویز می‌کنه! فردی که حتی تحلیل درستی و دقیقی هم از ما وقع نداره ولی بر مبنای همون تحلیل‌های ناقص و گاهی غلط، خودسرانه دست به اقداماتی میزنه که در عمل هیچ کمکی به حل بحران نمیکنه. از جنبه‌های فنی هم که خب اوضاع خاطره‌نگاری نویسنده خرابه! نه نظم منطقی تو روایت‌ها هست نه حتی ظاهرا اصول درام رو می‌دونه. تنها امر و البته دم‌دستی‌ترین چیزی که نویسنده برای نگارش خاطراتش ازش بهره برده خط زمانیه که اونم با بی‌برنامگی در پایان کتاب رها میکنه و ناگهان جامپ زمانیِ نچسبی میزنه.
در مجموع همون "یک افتضاح تمام عیار" عبارت دقیقیه به نظرم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

        بوف کور و اغلب آثار دیگه‌ی هدایت، عمدتا در حالت حدیث نفس نگارش شده. معمولا خبر جدی‌ای از قصه، گره‌های داستانی و فراز و فرودها نیست و همه چیز به شدت نمادگرایانه و انتزاعیه.
حال خراب و روح آسیب‌دیده و سرخورده‌ی نویسنده هم خب کاملا مشهوده
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

5

          به نظرم این کتاب دارای سه فاز هست: فاز اول، روایت کلی از تعقیب‌های اطلاعاتی برای کشف محل اختفای صدام حسین تکریتی (دیکتاتور مخلوع عراق) و روایتی کمی جزئی‌تر از جلسات بازجویی با چاشنی‌های فراوان از نظرات شخصی بازجوی سیا (نویسنده)؛ فاز دوم: سلسله جلسات گزارش به کاخ سفید و شخصِ جورج بوش پسر (رئیس جمهوری وقت آمریکا)؛ و بالاخره فاز سوم، تحلیل پیامدهای جنگ عراق و نکوهش تصمیم‌گیران ایالت متحده.
متن کتاب روانه اما به نظر میرسه به خوبی از پتانسیل کاراکتر پیچیده‌ی صدام حسین و موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد عراق استفاده نشده و این هم احتمالا به خاطر اینه که نویسنده، اصولا نویسنده نیست! یک تحلیلگر ارشد سیاست و خب با تکنیک‌های نویسندگی آشنا نیست. شاید اگر از یک تیم متخصص در کنار ثبت خاطرات و افکارش استفاده می‌کرد، می‌شد از پتانسیل بالای این موضوع بهره‌ی بیشتری برد.
ترجمه، روان و خوب بود. پاورقی‌های مترجم و ناشر هم به اندازه و مفید بود.
        

5