یادداشت سید یحیی ابراهیمی

در کتابخانه پیدایش می کنی
        مهم‌ترین نکته درباره‌ی این کتاب اینه که اگر از "کتابخانه نیمه‌شب" خوشت اومده، حتما از اینم خوشت میاد.
یه کتاب که تو چند بخش، زندگی روزمره‌ی افرادی با سنین، شرایط و جنسیت‌های متفاوت رو با قصه‌هایی روان و عادی شرح میده. تا اینجا همه چیز تکراری به نظر میاد، اما در واقع اینطور نیست. این افراد همگی به نوعی دچار انواع احساس سرشکستگی و ناامیدی هستن و همینه که باعث هم‌ذات‌پنداریِ قشر وسیعی از مخاطب با حداقل یکی از شخصیت‌ها میشه. و در ادامه شاهد این هستیم که چطور همین افراد تدریجا به خودباوری می‌رسن و روزنه‌های نورِ امید چطور جاش رو تو دل اینا باز می‌کنه. ناگفته نمونه که بهانه‌ی محوری برای نقطه‌عطفِ تغییر تو همه‌ی این آدما، یه کتابخونه‌ی محلیه.
نویسنده ابدا قصد شعار دادن یا نصیحت کردن نداره و این برای پس نزدنِ مخاطبِ حساس و خسته از حرفای شیکِ روان‌شناسانه، خیلی خوبه. متن پیچیدگی نداره و در عین حال کسل‌کننده هم نیست.
      
432

22

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.