یادداشت‌های هستی (هکاته) (18)

هستی (هکاته)

هستی (هکاته)

5 روز پیش

          "اینجا کمپ دورگه ها نبود، اگر در صلح و آرامش بود."
قبلا با خودم می‌گفتم چرا تموم نمیشه ؟ و زمانی که به لحظات پایانی این کتاب رسیده بود نمی‌خواستم تموم بشه، دوست داشتم زمان متوقف بشه.
یه حس دلتنگی خاصی رو دارم که شاید الان با خودتون بگید "مجموعه‌های بعدی پرسی جکسون هم وجود دارن!"ولی این مجموعه تا ابد جزو مورد علاقه هام میمونه، مجموعه ای که باهاش زندگی کردم، با تک تک شخصیت هاش زندگی کردم و باهاشون همزاد پنداری کردم. تمام عیب هاش رو در نظر نمی‌گیرم و اگر هم امکانش بود امتیازی فراتر از ۵ تا به این مجموعه می‌دادم :)))
ریک ریوردان عزیزم توهم تا ابد مورد علاقم می‌مونم. ممنونم که همچین مجموعه ای رو نوشتی تا بتونیم توی پنج جلد همراه پرسی و بقیه ماجراجویی ای رو تجربه کنیم که فراتر از تصورمون بود.
و حالا، تابستان فرا رسیده. دورگه های زیادی توی تابستون بعدی راهشون به کمپ دورگه‌ها باز میشه و ما باز هم پیش به سوی ماجراجویی های بیشتری قدم می‌زاریم!

        

6

این جلد رو
        این جلد رو هم به اندازه جلد قبلی دوستش داشتم و خیلی خیلییی قشنگ بود. ولی وقتی داشتم به اخرای داستان می‌رسیدم، قسمت جنگ ارتش دانکن با ارتش مورگاراث، یکم احساس آزردگی و خستگی می‌کردم از اینکه همش درمورد ارتش، نظام و جنگ توضیح داده می‌شد، بخاطر همین نیم نمره کم کردم.
جان فلنگن خوشش میاد مارو عذاب بده ؟ 😭 من الان جلد سوم رو ندارم واقعا با اخر داستان اشک تو چشمام جمع شد امیدوارم که هالت بتونه ویل و کاساندرا رو پیدا کنه. 😭🙏
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

7

        فکر می‌کردم با خوندن این جلد این مجموعه به پایان می‌رسه و بچه های سایه به حق خودشون می‌رسن اما انگاری این مجموعه ۷ جلده و نشر پرتقال هنوز ترجمه‌ش نکرده ، به نظر من این مجموعه یه مینی مجموعه خفنه و خودم خیلی دوستش داشتم.
پایان این جلد خیلی باز بود و امیدوارم هرچه سریع‌تر جلدای بعدی ترجمه بشه چون هنوز کلی سوال هستش که با خوندن این جلد توی ذهنم شکل گرفت.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11

        کی گریه میکنه؟ من که گریه نمی‌کنم :)
خیلی خیلی خوب بود از زمان تولد فرانکی تا زمان مرگش باهاش زندگی کردم و طوری که توی هر ماجراجویی همراهش بودم و این رو کاملا حس می‌کردم :)
 قلم شگفت انگیز میچ البوم و اون ارامشی که موقع خوندن این کتاب رو داشتم نمیتونم توصیف کنم! 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

19

          جنفیر ای نلیسن در این کتاب ، شمارا به میانه ی جنگ‌جهانی دوم در فرانسه می‌برد که توسط آلمان ( نازی ها ) اشغال شده است. قهرمان این داستان دختری به نام مگ است. از دوسال پیش که پدر مگ به جنگ رفته هیچکس از او خبری ندارد. اما مگ برای پیدا کردن پدرش راهی سفر هولناک و خطرناکی می‌شود.

و پایان یه کتاب دلنشین دیگه. زبونم قاصره از این همه زیبایی .. 
 این اولین اثری بود که از خانم جنیفر ای.نیلسن میخوندم و انتظار این همه زیبایی رو نداشتم.پردازش شخصیت ها و دنیای داخل کتاب انقدر خوب بهشون رسیدگی شده بود که حس می‌کردی داخل کتابی انقد جذاب بود. 
 قلم خانم جنیفر به معنای واقعی جادویی بود. تاحالا کتابی به این روونی و دلنشینی ندیده بودم اولین کتابی بود که حین خوندنش اصلا ازش خسته نشدم و خیلی دوسش داشتم واقعا هر قسمت این کتاب آمیخته به هیجان بود ، اصلا دلت نمیومد این کتابو بزاری روی زمین یه فصل که تموم میشد هر طور شده باید می‌رفتی فصل بعدی چون یه خرمن سوال توی ذهنت ایجاد می‌شد و تپش قلب میگرفتی.
 خیلی جالب بود و بین این همه کتابی که خونده بودم میتونم به جرعت بگم بهترین و متفاوت ترین موضوع رو داشت ( از نظر من! )
حتما بخونیدش به هیچ عنوان پشیمون نمیشید. 
        

37