یادداشت‌های معصومه سلیمی بنی (18)

جاناتان، مرغ دریایی
          سلام همانطور که میدونید نویسنده ی این کتاب ریچارد باخ خلبان بوده ..کسی که پرواز و در اوج لمس کرده 
و آزادی  را در بالاترین ارتفاعات دیده به همین خاطر این حس و تونسته در این کتاب قرار بده
اما چرا مرغ دریایی؟
مشاهده یک مرغ دریایی بر فراز زمین می تواند منظره جذاب و بسیار دیدنی باشد
. این پرندگان پر بال و پر غول پیکر با بال هایی به طول ۱۱ فوت (۳.۴ متر)، دارای بلندترین بال هستند که بسیار شبیه بال هواپیماست!
 از میان حدود ۲۴ گونه مختلف، مرغ دریایی سرگردان، بزرگترین آنها به شمار می آید.مرغ های دریایی از طول بال های قوی و نیرومند خود برای سوار شدن بر فراز بادهای اقیانوسی استفاده کرده و گاهی اوقات ساعت ها بدون استراحت یا حتی یک بار پر و بال زدن در هوا معلق می مانند.👏👏
به همین خاطر جناب باخ با هوشمندی این پرنده را سمبل آزادی و رهایی قرار داده

پس بیاید  مثل جاناتان بالهای ذهن مون با اندیشه رهایی باز کنیم و در آسمانی که متعلق به همه ی ماست پرواز کنیم...
        

15

دختری در قطار
          نوشتن داستان در هر ژانری سختی های خودش داره که تعلیق داشته باش ..موضوع لو نره و اوج و ....
اما در ژانر جنایی فوق العاده سخته 
چون مخاطب منتظر یک حادثه ترسناک و غیر قابل پیش بینی 
و اینکه نویسنده نمی تونه با جادوی سینما و صدا و نور مخاطب و در ترس نگه داره
پس باید طوری بنویس که مخاطب فکر نکن که اینقدر هم جالب نبود که همه ازش تعریف کردند
پس اگه کمی منصف باشیم نویسنده با ایجاد یک گره کور که قاتل چه کسی ؟؟ و مضمون اصلی دائم الخمر و حرفهاش سندیت نداره داستان و جلو می بره
کلی مدرک جلوی مخاطب میذاره که هر بار به اشتباه بیفته
کار سختی  خدایی🤔
چون نه شرلوک هلمزی هست نه پوارو  و نه خانم مارپل 
 که بتونند دنبال قاتل باشند
پس خود ریچل باید این کار و انجام بده
اگر نقاط ضعف داستان ( نبودن یک کارگاه درست و حسابی ، غیر باور بودن اینکه ریچل این همه مدت از کار بیکار بوده و نزدیک ترین دوستش متوجه نشده و ....)
میشه یک رمان خوبی در نظر گرفت
 که در کل جالب و خواندنی
        

12

مغازه خودکشی
          اسم کتاب اولین و مهم ترین دلیل  من برای انتخاب و خواندن بود .چون نگاه جالبی به مرگ داشت  گذشته از طنز سیاه بودنش ..
در دل همین کتاب کم حجم کلی پیام وجود داشت
پیام های که قابل تامل ...
 که اگه همه ی ادمای اطرافت ناامید باشند و بهت روحیه ندادند و یا همه ، هر روز از زندگی گله و شکایت دارند  یکی می تونه پیدا بشه که به همه  امید بده ...اون فرد می تونه خودت باشی..اره خودت
که هر روز با امید زندگی کنی و بقیه را به آینده روشن تشویق کنی😍
گرچه دشوار اما ژان تولی میگه موفق میشی..
اما پایان داستان چی مگه؟؟
آیا قراره فقط غافلگیر بشیم که عجب .....فردی که اینقدر تلاش کرد به همه امید بده خودش پرت شد و تمام؟؟
آیا ژان تولی که اینقدر خوب شزوع کرد یهو خواننده هاش و رها کنه و بگه همش حرف بود .
نه..‌🤔
هدف نویسنده از پایان داستانش این بود که وقتی همه به زندگی امیدوار شدید ..وقتی همه نگاهتون به زندگی تغییر کرد بدونید زندگی همچنان راحت و شاد نیست چون با خبرهای ناامید کننده و مشکلات ادامه داره پس باید  دوباره انقدر تلاش کنید و با هم شاد باشید. تا بتونید یه زندگی خوبی بسازید
حتی  فقط تنها روزنه ای از امید باش..
        

1