معصومه سلیمی بنی

معصومه سلیمی بنی

@paeez128

51 دنبال شده

27 دنبال کننده

            به دنیای پر رمز و راز رمان علاقمندم .
          

یادداشت‌ها

نمایش همه
                سلام همانطور که میدونید نویسنده ی این کتاب ریچارد باخ خلبان بوده ..کسی که پرواز و در اوج لمس کرده 
و آزادی  را در بالاترین ارتفاعات دیده به همین خاطر این حس و تونسته در این کتاب قرار بده
اما چرا مرغ دریایی؟
مشاهده یک مرغ دریایی بر فراز زمین می تواند منظره جذاب و بسیار دیدنی باشد
. این پرندگان پر بال و پر غول پیکر با بال هایی به طول ۱۱ فوت (۳.۴ متر)، دارای بلندترین بال هستند که بسیار شبیه بال هواپیماست!
 از میان حدود ۲۴ گونه مختلف، مرغ دریایی سرگردان، بزرگترین آنها به شمار می آید.مرغ های دریایی از طول بال های قوی و نیرومند خود برای سوار شدن بر فراز بادهای اقیانوسی استفاده کرده و گاهی اوقات ساعت ها بدون استراحت یا حتی یک بار پر و بال زدن در هوا معلق می مانند.👏👏
به همین خاطر جناب باخ با هوشمندی این پرنده را سمبل آزادی و رهایی قرار داده

پس بیاید  مثل جاناتان بالهای ذهن مون با اندیشه رهایی باز کنیم و در آسمانی که متعلق به همه ی ماست پرواز کنیم...
        

15

                نوشتن داستان در هر ژانری سختی های خودش داره که تعلیق داشته باش ..موضوع لو نره و اوج و ....
اما در ژانر جنایی فوق العاده سخته 
چون مخاطب منتظر یک حادثه ترسناک و غیر قابل پیش بینی 
و اینکه نویسنده نمی تونه با جادوی سینما و صدا و نور مخاطب و در ترس نگه داره
پس باید طوری بنویس که مخاطب فکر نکن که اینقدر هم جالب نبود که همه ازش تعریف کردند
پس اگه کمی منصف باشیم نویسنده با ایجاد یک گره کور که قاتل چه کسی ؟؟ و مضمون اصلی دائم الخمر و حرفهاش سندیت نداره داستان و جلو می بره
کلی مدرک جلوی مخاطب میذاره که هر بار به اشتباه بیفته
کار سختی  خدایی🤔
چون نه شرلوک هلمزی هست نه پوارو  و نه خانم مارپل 
 که بتونند دنبال قاتل باشند
پس خود ریچل باید این کار و انجام بده
اگر نقاط ضعف داستان ( نبودن یک کارگاه درست و حسابی ، غیر باور بودن اینکه ریچل این همه مدت از کار بیکار بوده و نزدیک ترین دوستش متوجه نشده و ....)
میشه یک رمان خوبی در نظر گرفت
 که در کل جالب و خواندنی
        

12

                اسم کتاب اولین و مهم ترین دلیل  من برای انتخاب و خواندن بود .چون نگاه جالبی به مرگ داشت  گذشته از طنز سیاه بودنش ..
در دل همین کتاب کم حجم کلی پیام وجود داشت
پیام های که قابل تامل ...
 که اگه همه ی ادمای اطرافت ناامید باشند و بهت روحیه ندادند و یا همه ، هر روز از زندگی گله و شکایت دارند  یکی می تونه پیدا بشه که به همه  امید بده ...اون فرد می تونه خودت باشی..اره خودت
که هر روز با امید زندگی کنی و بقیه را به آینده روشن تشویق کنی😍
گرچه دشوار اما ژان تولی میگه موفق میشی..
اما پایان داستان چی مگه؟؟
آیا قراره فقط غافلگیر بشیم که عجب .....فردی که اینقدر تلاش کرد به همه امید بده خودش پرت شد و تمام؟؟
آیا ژان تولی که اینقدر خوب شزوع کرد یهو خواننده هاش و رها کنه و بگه همش حرف بود .
نه..‌🤔
هدف نویسنده از پایان داستانش این بود که وقتی همه به زندگی امیدوار شدید ..وقتی همه نگاهتون به زندگی تغییر کرد بدونید زندگی همچنان راحت و شاد نیست چون با خبرهای ناامید کننده و مشکلات ادامه داره پس باید  دوباره انقدر تلاش کنید و با هم شاد باشید. تا بتونید یه زندگی خوبی بسازید
حتی  فقط تنها روزنه ای از امید باش..
        

1

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

11

            گروهی به شکار رفتن گرگ‌ها، این تصور را نزد برخی به وجود آورده که آنها در هنگام خواب و استراحت نیز کنار هم‌اند. اما گفته شده گرگ‌ها در حلقه‌ای روی زمین دراز می‌کشند و با چشم‌های باز می‌خوابند. چشم‌هایشان باز است چون نگران‌اند گرگ‌های دیگر در خواب آنها را پاره پاره کنند. 
اروپایی‌ها در دوره استعمار شاید دسته جمعی حمله نمی‌کردند، اما مانند گرگ‌ها چشم‌هایشان باز بود و هر لحظه مراقب بودند مبادا کسی به آنها حمله کند...
خلاصه‌ای از صفحه هفت کتاب 

کتاب دوم در واقع راوی پروژه انتقال قدرت است. اسپانیا که اوخر قرن ۱۶ با اشغال پرتغال و مستمعراتش، خودش را در آمریکا بی رقیب می‌دید، مست و سرخوش از این بی رقیبی چشم‌هایش را بست تا سه کشور دیگر به راحتی وارد عرصه استعمار شوند‌. سه کشوری که میانشان بازیگر اصلی این نمایش هم بود. انگلستان. فرانسه و هلند دو کشور تازه‌کار دیگر در این عرصه، وقتی دیدند که اسپانیا، آمریکای مرکزی و جنوبی و آفریقا را قبضه کرده، به سمت آمریکای شمالی که دست اسپانیایی‌ها به آن نرسیده و به سمت هند و جنوب شرقی آسیا که با حذف پرتغال کم‌تر در مرکز توجهات بود رفتند. فرانسوی‌ها کشور کانادا را تسخیر کردند تا بتوانند با دور زدن آمریکا به هند و به قول خودشان شرق دور برسند، اما وسعت خاکی این قاره آنها را دیرتر از هلندی‌ها که به سمت شرق رانده بودند به آنجا رساند‌. هلند بعد از تصرف جنوب شرقی آسیا به سمت آمریکا رفتند و بخش‌های شرقی ایالات متحده امروز را به تصرف خود در آوردند. اما هنوز انگلستان راه به جایی نبرده بود. تا اینکه ملکه الیزابت در انگلستان سر کار آمد. شاید بشود گفت ورود انگلستان خصوصا با ملکه الیزابت مهم‌ترین تحول در بازی استعمار بود. چرا که تا آن روز قدرت نظامی و تسلط جغرافیایی مهم‌ترین عناصر موفقیت استعمار بودند، اما با ورود انگلستان سیاست نقش اساسی‌ای در کنار آن دو عنصر پیدا کرد. ملکه انگلیس هنگام رسیدن به قدرت ازدواج نکرده بودو تا آخر عمر هم اینکار را نکرد. او با معطل کردن پادشاه فرانسه برای جواب دادن به درخواست ازدواج شاهزاده این کشور، مانع اتحاد فرانسه و اسپانیا شد. او از مهم‌ترین توانایی انگلیسی‌ها تا آن زمان یعنی دزدی دریایی کمال استفاده را برد و این کار را چنانچه کشتی متعلق به کشور دیگری بود قانونی کرد و این قانون به خاطر دشمنی کشورها با اسپانیا مورد قبود همه واقع شد. همین دزدی دریایی بود که سرمایه تاسیس شرکت هند شرقی را برای انگلیسی‌ها به ارمغان آورد. کمپانی‌ای که سال‌ها بعد ابزار دست انگلیسی‌ها برای استعمار هند بود‌. استعماری که بیش از سه قرن در هند حضور داشت و حدود دو قرن به طور کامل بر هندوستان مسلط بود. سیاست بعدی ملکه انگلیس معطل کردن پادشاه اسپانیا بود تا به اندازه کافی بتوانند قدرت بگیرند‌. اما سیاست هرچقدر هم مهم باشد، جای قدرت نظامی را نمی‌گیرد. بعد از دزدی سرمایه عظیم اسپانیا توسط انگلستان، این کشور به جزیره بریتانیا حمله کرد. شاید اگر بدشانسی نمی‌آوردند و طوفان بخش عظیمی از لشکرشان را از بین نبرده بود، امروز استعمار پیر فرانسه یا اسپانیا یا حتی هلند بود. شاید حتی پرتغال امروزی هم به وجود نمی‌آمد. بعد از شکست‌دادن اسپانیا در جنگ پای انگلیس به آمریکا باز شد. اما رقیب بعدی انگلیسی‌ها فرانسه بود که بخش عظیمی از آمریکای شمالی و هند را تحت تصرف خود داشت. انگلستان که اسپانیا را کنار زده بود و هلندی‌ها را هم رقیب جدی‌ای در این عرصه نمی‌دانست به سرعت جنگ با فرانسه را شروع کرد و در هند، آمریکا و چندین نبرد دریایی آنها را شکست داده و مستعمرات شرق آمریکا که دست هلندی‌ها بود را هم به راحتی تصرف کرد. حالا انتقال قدرت صورت گرفته و انگلیس کشور اصلی استعمار است.

در واقع انگلستان مهم‌ترین کشور استعماری جهان بود. آنها تا پایان جنگ جهانی دوم و ورود آمریکا همچنان قوی‌ترین استعمارگر تاریخ بودند. اما این جلد سرگذشت استعمار، مقدار بسیار پایینی به نحوه استعمار انگلیسی‌ها آن هم فقط در آمریکا پرداخته و فقط جنگ‌ها و درگیری‌های انگلیس را روایت کرده. علت اینکه به این جلد چهار ستاره دادم هم همین بود. البته شاید رسالتش این بود که فقط پروژه انتقال قدرت را روایت کند و بعدا به استعمار انگلیس در هند و آمریکا بپردازد که در آن صورت پنج ستاره را نصیبش خواهم کرد. شاید درک استعمار برای کسی که جلد اول را بخواند ساده به نظر بیاید، هر چند دوره اول استعمار تا حدودی پیچیده بود و آن هم به خاطر ظهور مسیحیت به آن شکل قداست بخشنده به قتل و چپاول و جنگ، بر خلاف تصوری که امروز از آن داریم که دینی است بسیار اخلاق‌گرا. اما جلد دوم کتاب و ورود انگلستان به استعمار باعث شد که درک این پدیده اصلا ساده‌ نباشد و شاید هر چه جلوتر برویم پیچیده‌تر هم بشود‌.
          

26

8

17

            «جاناتان مرغ دریایی» مضمونی عرفانی دارد. البته به عرفان اسلامی نمی‌خورد، چراکه عرفان در اسلام غالباً با شریعت گره خورده است. اگر بخواهم اندکی از توصیف فراتر روم و به قضاوت بنشینم مضمون کتاب با عرفان‌های شرقی همسوست، عرفانی که با جملاتِ محوریِ این‌چنینی بیان می‌شود: «خودت را بشناس»، «بر مرزهایت غلبه کن»، «تو یعنی فکر»، یا «آرامش درون»ی که پاندای کونگ‌فوکار دارد. این‌ها را اگر با عرفان اسلامی یک کاسه کنیم چیزی جز سکولاریزه شدنِ آن حاصل ندارد. البته می‌توان در یک مسأله آن را موافق دانست، و آن همسویی با «روحِ عرفان اسلامی» است، به این معنا که اندیشه‌های عرفانی با این گزاره‌ها، کم و بیش، درگیر است. [آری، می‌توان از ادبیات عرفانی‌مان مثال‌های فراوان بیاوریم که «ای برادر تو همان اندیشه‌ای* مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» و نمونه‌های فراوان دیگری، اما باید توجه خاصی داشته باشیم عمومِ کتاب‌های ادبِ عرفانی ما حکمِ کشکولی را دارد که از هر چیزی در آن است، مخاطب اقتضاءِ پرداختن به مسأله‌ای خاص را داشته و باید یک اثر از ادب عرفانی را به‌صورتِ یک «کل» در نظر گرفت]

جاناتان مرغ دریایی داستانی لطیف است با نکته‌هایی تأمل‌برانگیز (نظیر اینکه آخرِ سر این «محبّت» است که سرتاسر تو را فرا می‌گیرد. (چیزهایی که به‌وفور در ادب عرفانی‌مان می‌بینیم و همسویی دارد) اما این میناگری‌ها سبب نمی‌شود که قصه‌گویی را فراموش کنیم. هر چقدر ایدۀ اصلی کتاب به شما بنشیند اما یک جای کار می‌لنگد و آن قصه‌گویی‌اش است. با این که شخصیتِ جاناتان و ایدۀ اصلی را، همدلانه، می‌توان پذیرفت اما به نظر می‌رسد همچنان داستانی که با آن روبروییم پیرنگ راست و درستی نداشته باشد. بگذارید کمی مسأله را باز کنم.

دسته‌ای از مرغان دریایی‌اند، به امر روزمره‌شان مشغولند. در ساعت مشخصی بیدار می‌شوند، دسته‌جمعی شکار می‌کنند، در ارتفاع خاصی پرواز می‌کنند. در این بین «جاناتان لیوینگ‌استون» مرغ دریاییِ جوانی تصمیم می‌گیرد بیشتر از دیگران پرواز کند، بیشتر از هر مرغ دریایی‌ای. تمسخرِ دیگران سبب نمی‌شود جاناتان جوان دلسرد شود. ادامۀ داستان را البته نمی‌آورم، اما، چنانکه انتظار می‌رود، جاناتان خیلی بالاتر را می‌بیند و البته به آن هم می‌رسد. اما گویی نوع روایت داستان پله‌پله است، یعنی نویسنده، به‌مرور، یک پله را طی می‌کند، و همینطور پله‌های بعدی را. اما آنچه از تعلیق انتظار داریم (یا دارم) تعلیقی بزرگتر و چشمگیرتر. البته که در نوع روایت هم می‌توانست بیانی تعلیق‌گون داشته باشد. اما با همۀ این توصیف‌ها «جاناتان مرغ دریایی» ارزش خواندن را دارد، و البته که، می‌توان از آن هم لذت برد.

          

12

            سلام همانطور که میدونید نویسنده ی این کتاب ریچارد باخ خلبان بوده ..کسی که پرواز و در اوج لمس کرده 
و آزادی  را در بالاترین ارتفاعات دیده به همین خاطر این حس و تونسته در این کتاب قرار بده
اما چرا مرغ دریایی؟
مشاهده یک مرغ دریایی بر فراز زمین می تواند منظره جذاب و بسیار دیدنی باشد
. این پرندگان پر بال و پر غول پیکر با بال هایی به طول ۱۱ فوت (۳.۴ متر)، دارای بلندترین بال هستند که بسیار شبیه بال هواپیماست!
 از میان حدود ۲۴ گونه مختلف، مرغ دریایی سرگردان، بزرگترین آنها به شمار می آید.مرغ های دریایی از طول بال های قوی و نیرومند خود برای سوار شدن بر فراز بادهای اقیانوسی استفاده کرده و گاهی اوقات ساعت ها بدون استراحت یا حتی یک بار پر و بال زدن در هوا معلق می مانند.👏👏
به همین خاطر جناب باخ با هوشمندی این پرنده را سمبل آزادی و رهایی قرار داده

پس بیاید  مثل جاناتان بالهای ذهن مون با اندیشه رهایی باز کنیم و در آسمانی که متعلق به همه ی ماست پرواز کنیم...
          

15