یادداشت‌های نامیای روانی (43)

        خب اوکی، من این کتاب رو اسپویل شدم و چرا کیت مرد؟(یه ستاره بخاطر همینه)
چرا کیتی من باید بمیره؟منظورت چیه نویسنده؟چرا باید یه شخصیت که خوب بود رو یهو آدم بده کنی؟
این چه وضع کثیفیه؟😭😭😭😭
یعنی چی شوهرم رو توی بیست سالگی جوون مرگ کردی؟کیتی بیچاره من
💔my baby my baby

نامه هایی به کیت:
«کیت عزیزم، اشکالی نداره، این تقصیر تو نیست که بابات، برادرت و دختری که دوسش داشتی رهات کردن و ازت سو استفاده کردن، تو عالی هستی کیتی، تو مهربون، دوست داشتنی و کافی هستی، اونا آدمای بدی هستن، اونا هیولان.
ما دوست داریم کیتی، برو به بهشت، همون جایی که بهش تعلق داری»

«کیتی من، به آرزوت رسیدی، کای برگشت عزیزم، ولی تو رو کشت، با بی رحمی کشتت، درست مثل یه قاتل، حالا میتونی در آرامش بخوابی کیت نازنین من، کابوس ها تموم شدن.»

«کیت عزیزم، لازم به عذر خواهی نبود، لازم نبود که بگی:«من نمیخواستم قاتل باشم ، نمیخواستم هیولا باشم ، فقط میخواستم عالی باشم. میخواستم دوست داشته بشم»تو همینطوری عالی و دوست داشتنی بودی، اونا آدمای بدی بودن و لیاقت تو رو نداشتن، فرشته ها توی بهشت منتظرت هستن عزیزم»
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11

        خب...من زیاد قلم کالین هوور رو دوست ندارم و همچنین این کتاب هم اینطوری نبود که بگم وای آره من عاشق این کتابم و اینجور چیزا، پایانش رو اصلا دوست نداشتم و خیلی یهویی تموم شد «خب باشه عزیزم تو بچه بودی نفهمیدی، خونه منو آتیش زدی من داشتم می‌مردم بعد وارد زندگیم شدی و بهم دروغ گفتی ولی اشکال نداره بیا دوباره با هم باشیم»
این دوتا کلا دو یا سه روز هم رو دیدن، با هم زیاد هم صحبت نکردن، چطوری عاشق شدن؟ و اون تیکه که با زن داداشش وارد رابطه شد هم درک نمیکنم واقعا
شاید عاشقانه ژانر من نیس-🤷
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2