معرفی کتاب هردو در نهایت می میرند اثر آدام سیلورا

هردو در نهایت می میرند

هردو در نهایت می میرند

4.1
849 نفر |
299 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

159

خوانده‌ام

2,124

خواهم خواند

628

شابک
9786225672352
تعداد صفحات
232
تاریخ انتشار
_

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        در 5 سپتامبر با متیو تورز و روفوس امتریو تماس گرفته می شود و به آنها خبر بدی داده می شود: آنها امروز می میرند. این دو نفر با هم کاملا غریبه هستند و به دلایل مختلفی هر دو به دنبال کسی می گردند که در آخرین روز زندگی شان آخرین دوستشان باشد. خبر خوب اینکه برای این موضوع یک اپلیکیشن وجود دارد که «آخرین دوست» نامیده می شود و متیو و روفوس با هم ملاقات می کنند تا در آخرین ماجراجویی شان زندگی در آخرین روز زندگی با هم باشند.
      

لیست‌های مرتبط به هردو در نهایت می میرند

نمایش همه

پست‌های مرتبط به هردو در نهایت می میرند

یادداشت‌ها

فرشته

فرشته

1401/3/10

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        خیلی زیاد دوسش داشتم
ب نظرم حتی اگر بدونیم ک هرروز هم ممکنه قاصدمرگ زنگ بزنه و بگه قراره بمیریم ، مث داستان کتاب، بازم ما قدر زندگی رو نمیدونیم تا روز اخر 
مث شخصیت های اصلی کتاب ، فقط روز اخر رو زندگی خواهیم کرد ...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

31

مهسا

مهسا

1402/11/27

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

2

Anahita

Anahita

1402/3/2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        داستانی با جهانی جدید و جذاب و با انتقال ضعیف مفهوم امید به مخاطب. این نظر من به طور خلاصه درباره این کتاب هست‌. به هیچ عنوان منکر موضوع جالب و متفاوت این کتاب نمیشم و خلاقیت نویسنده در این زمینه قابل ستایش هست اما روند داستان یکنواخت و تا حدودی نا امید کننده است. چنین شروعی توقع داستان بهتری رو به همراه داره.
یکی از مواردی که از نظر من جزو نقاط ضعف داستان محسوب میشه تلاش نویسنده برای انتقال مفهوم امید به زندگی  و زندگی در لحظه است که تو این انتقال موفق نبوده و حتی تلاش بیش از حدش باعث شده تا حدودی شبیه کتاب های روانشناسی زرد باشه. انتقال چنین مفاهیمی نیازمند روانکاو و روانشناسی کاربلد هست.
اگر کتاب رو به چشم یک داستان ماجراجویی ببینیم ارزش خوندن داره و انسجام وقایع ابتدا و انتهای کتاب جالب و دلنشین هست. حتی شخصیت پردازی شخصیت های فرعی داستان هم به خوبی صورت گرفته و حضورشون داستان رو زیباتر کرده.
مورد دیگری که جزو ضعف داستان محسوب میشه، اشاره نکردن به نحوه مرگ روفوس هست. این کتاب به گونه ای نوشته شده که حتی اسم داستان پایان آن را نشان می‌دهد و تغییری خلاف آن هم در روند داستان رخ نداد، همچنین با توجه به این که موضوع اصلی داستان لحظات پیش از مرگ و مرگ شخصیت های اصلی داستان است، اشاره نکردن مستقیم به مرگ روفوس و به نحوی باز گذاشتن پایان داستان چندان جالب نبود و باعث ضعف داستان شد.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4

sin_alef

sin_alef

1403/12/30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

سال‌ها از
          سال‌ها از زندگی‌ام را صرف احتیاط برای زنده ماندن کردم تا بلکه زندگی طولانی‌تری داشته باشم و ببینید این روش من را به کجا رسانده است.
در خط پایان هستم و هرگز لذت مسابقه دادن را تجربه نکردم.
آدم‌ها فکر می‌کنن برای کارهایی که دوست دارن، همیشه وقت دارن و لذت داشته‌هاشون رو نمی‌برن، حرف‌هاشون رو هم به هم نمی‌گن و صبر می‌کنن.
اما من فهمیدم که ما آدم‌ها واقعاً وقتی برای منتظر شدن و تلف کردن نداریم.


پ.ن: کمی بعد از نیمه‌شب، از قاصد مرگ با #متیو_تورز و #روفوس_امتریو تماس گرفته می‌شود تا خبر بدی به آن‌ها داده شود:
آن‌ دو قرار است امروز بمیرند.
متیو و روفوس با هم کاملاً غریبه‌اند اما به دلایل متفاوتی هر دویشان در روز آخر زندگی‌شان به دنبال پیدا کردن دوست جدیدی هستند و این شروعی است برای یک روز پر از ماجراجویی و هیجان... و پایانی نزدیک. 
تفاوت کتاب را حتی در نام گذاری آن می شود فهمید، عنوان کتاب پایان آن را فاش می کند.

 

پ‌ن۲: «هر دو درنهایت می‌میرند» داستانی است الهام‌بخش، احساسات‌برانگیز و دلپذیر البته با تعابیر و پرداختی نه چندان دقیق به مرگ 

 

#کتاب
#هر_دو_در_نهایت_می‌میرند
#آدام_سیلورا
#میلاد_بابانژاد #الهه_مرادی
#نشر_نون
        

0