یادداشتهای محمود مطهرینیا (38)
دیروز
در همایش سردار سلیمانی بود که از دکتر مقدم فر شنیدم کتابی در دست انتشار دارند که به سالگرد شهادت نرسیده است. خیلی مشتاق و تشنه داشتن و خواندن این کتاب بودم. حس و حالم از لحظه ای که از انتشار کتاب با خبر شدم تا خریدنش چیزی شبیه حس و حال آنهایی هست که برای خرید جدیدترین محصول یک گوشی همراه ساعتها در صف می ایستند و آن را به قیمت گزاف و با اشتیاق می خرند. این کتاب هم از جمله کتابهایی بود که برداشتم و خواندم و گذاشتم زمین. کمتر از یک بعدازظهر جمعه خواندنش طول کشید. مهمترین ویژگی این کتاب اعتبار و رسمیت گزارشهایش است و اصلی ترین نقصش اینکه واقعاً در حق عنوان کتاب ظلم شده است. در منظومه ادبیات و دایره لغات سردار عبارت «عزیز زیبای من» به اندازه مرکز زمین تا انتهای آخرین کهکشان هستی فاصله است. حداقل توقع می رفت عین جمله ای که سردار این عبارت را در آن به کار برده بود، آورده می شد. بخشهای زیادی از کتاب را می توان در مستند 1:20 یا 72 ساعت مشاهده کرد، اما قلم روان نویسنده باعث می شود احساس ملال نکنی و آن را تا پایان بروی. علاوه بر آن، بخشی از اطلاعات ناب و تازه بود؛ مثلاً آنچه درباره مقطع و شرایط حضور سردار در بوکمال آمده چنان شگفت انگیز بود که شدت تعجبم از چهره ام هنگام خواندن مطلب برای اطرافیان قابل مشاهده بود. فصل دوم کتاب مطالب خوب و ارزنده و منسجمی درباره سبک زندگی به خصوص خانوادگی سردار به خواننده ارائه می کند. دو فصل پایانی را هم اگر در خلوت بخوانید تا بتوانید به راحتی بسوزید و بگریید بهتر است. هرچند مقطعی کوتاهی از زندگی سردار را در این کتاب می توانید ببینید، اما بی تردید امروز خواندنش بهتر از فرداست و زمان را نباید از دست دادن...
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
دیروز
این کتاب مجموعه یادداشتهای مناسبتی نویسنده در برخی نشریات است که با ترتیبی گردهم آمده و در قالب کتاب منتشر شده است. تا پاییز 94 کتاب به چاپ دوازدهم رسیده و به پیشنهاد عزیزی آن را خواندم، اما محتوا را لایق این میزان اقبال ندیدم. برخی از مطالب و تلنگرها مانند آنچه درباره حضرت زینب سلام الله علیها (ص44) یا غدیر و ولایت امیرمؤمنان علیه السلام(ص105) آمده زیباست. گاهی نویسنده به سمت مینیمال نویسی ناشیانه می رود که هم ضعف محتوای مشهودی دارد هم آشفتگی آزار دهنده. گاهی مانند آنچه درباره زیارت امام رضا علیه السلام آورده عملا ضد آموزشی به شمار می آید. شاید محتوای این بخش برای یکبار تجربه شفاهی در حرم جذاب باشد و قابل اغماض، اما انتشار گسترده آن در قالب کتاب را نمی پسندم. میزان اقبال و دلیل تجدید چاپ مکرر آن را متوجه نشدم و احتمال می دهم ناشی از حجم کم و عرضه در عمره های دانشجویی باشد والا از حیث محتوا مطلب و ویژگی شاخصی از هیچ منظری در آن مشاهده نکردم. نمی دانم می توان گفت به یکبار خواندن می ارزد یا نه، اما بی تردید با نخواندنش چیزی را از دست نخواهید داد...
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
دیروز
قبل از هر مطلب دیگری مراتب اعتراض جدی و صمیمانه خود را به پیشگاه ناشر محترم کتاب ابراز می کنم که در طراحی جلد، صفحه آرایی و همه جنبه های فیزیکی کتاب حتی چسب جلد آن کاملا دهه هفتادی عمل کرده اند، در حالی که چاپ اول کتاب در سال 1398 است! 🍁 #سلمان_ما زندگی سلمان علیه السلام از نوجوانی تا حدود سال ششم هجری را روایت می کند و نمی دانم چرا تا پایان عمر آن را ادامه نداده است. جنبه های شفاف تر و مهمتری از زندگی سلمان طی حدود 15 سال بعد زندگی او وجود دارد که ناگفته مانده است. با این حال زیبا و خواندنی است با خط تعلیقی متوسط نه خیلی قوی نه خیلی ضعیف. 🍁 کتاب از حیث تاریخ باستان ایران ضعفهایی دارد که تا حدی قابل اغماض است؛ مانند استفاده از کاغذ در این مقطع. نویسنده همچنین در مقطع نوجوانی به طور آشفته ای از واژه های عربی و فارسی مانند سلام و درود، قیامت و به خصوص ابلیس که کانلا عربی و غیر عربی است و مانند آن استفاده می کند و کاملاً نشان می دهد نویسنده گاهی حساسیت داشته و گاهی آن را فراموش می کرده است. 🍁 ص81 جملات سنگین و فلسفی به ایران و آیین زرتشت نسبت داده شده که اصلاً قابل باور و پذیرش نیست. 🍁 همچنین است ادعای وجود کتابهای فراوان در کلیسای شام(ص191) که اصلاً با تاریخ تطابق ندارد. 🍁 به نظر می رسد آنقدر که نویسنده به خصوص ص235 ادعا کرده موضوع بشارت به آمدن رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان مسیحیان پنهان نبوده است و چندان با روح حاکم بر منابع تاریخی این مقطع خوانایی ندارد. 🍁 در موارد متعدد پیش و پس از اسلام می توان شتاب و گاه آشفتگی تاریخی متن را مشاهده کرد؛ مثلاً مقطع شام تا حجاز زندگی سلمان بسیار گذرا پرداخته شده است. فاصله قبا تا ساخته شدن مسجد النبی صلی الله علیه و آله در شهر مدینه و راه افتادن نماز جماعت منسجم و هماهنگ و فرهنگ شده طی چند روز و حتی کمتر از یک هفته تصویر شده است(ص262 و 270 تا 280). ص285 که اختلافات یهود و اسلام و آیاتی که در این باره نازل شده اند، همه را مربوط به همین مقطع می خواند و ماجرای خیبر در سال هفتم را پیش از احزاب نشان می دهد. 🍁 ص320 تصویر خوبی از همراهی با رودربایستی و فاقد ایمان عمیق برخی افراد مشهور به صحابه با رسول خدا صلی الله علیه و آله ارائه شده که بشدت با تاریخ تطبیق دارد و تبیین ظریف این گونه مطالب ارزنده است. 🍁 ص331 هرچند رشادت امام علی علیه السلام در نبرد با عمرو بن عبدود در احزاب آورده شده اما به دلیلی نامعلوم بخش اعلام داوطلبی آن حضرت حذف شده است. البته نویسنده ماجرای نامستند تف انداختن به روی امام علیه السلام را که مولوی برای نخستین بار آن را مطرح کرده، آورده است. 🍁 یکی از مهمترین نقصهای کتاب آن است که مخاطب زیاد شدن سن سلمان را چندان متوجه نمی شود و تقریبا با حال و هوای جوانی وی داستان را دنبال می کند. کاش توصیفاتی از جنس به کتاب اضافه می شد. 🍁 هر از چندگاهی نیاز به ویراستاری مجدد کتاب احساس می شود که کاش برای چاپهای بعد رعایت شود. در پایان شما را به مطالعه این کتاب خواندنی دعوت می کنم و آرزومندم خداوند ما را از برکات وجود نازنین سلمان علیه السلام بهره مند سازد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.