محمود مطهری‌نیا

تاریخ عضویت:

شهریور 1402

محمود مطهری‌نیا

@mmanaahel

29 دنبال شده

18 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
        در همایش سردار سلیمانی بود که از دکتر مقدم فر شنیدم کتابی در دست انتشار دارند که به سالگرد شهادت نرسیده است. خیلی مشتاق و تشنه داشتن و خواندن این کتاب بودم.
حس و حالم از لحظه ای که از انتشار کتاب با خبر شدم تا خریدنش چیزی شبیه حس و حال آنهایی هست که برای خرید جدیدترین محصول یک گوشی همراه ساعتها در صف می ایستند و آن را به قیمت گزاف و با اشتیاق می خرند.
این کتاب هم از جمله کتابهایی بود که برداشتم و خواندم و گذاشتم زمین. کمتر از یک بعدازظهر جمعه خواندنش طول کشید.
مهمترین ویژگی این کتاب اعتبار و رسمیت گزارشهایش است و 
اصلی ترین نقصش اینکه واقعاً در حق عنوان کتاب ظلم شده است. در منظومه ادبیات و دایره لغات سردار عبارت «عزیز زیبای من» به اندازه مرکز زمین تا انتهای آخرین کهکشان هستی فاصله است. حداقل توقع می رفت عین جمله ای که سردار این عبارت را در آن به کار برده بود، آورده می شد.
بخشهای زیادی از کتاب را می توان در مستند 1:20 یا 72 ساعت مشاهده کرد، اما قلم روان نویسنده باعث می شود احساس ملال نکنی و آن را تا پایان بروی.
علاوه بر آن، بخشی از اطلاعات ناب و تازه بود؛ مثلاً آنچه درباره مقطع و شرایط حضور سردار در بوکمال آمده چنان شگفت انگیز بود که شدت تعجبم از چهره ام هنگام خواندن مطلب برای اطرافیان قابل مشاهده بود.
فصل دوم کتاب مطالب خوب و ارزنده و منسجمی درباره سبک زندگی به خصوص خانوادگی سردار به خواننده ارائه می کند.
دو فصل پایانی را هم اگر در خلوت بخوانید تا بتوانید به راحتی بسوزید و بگریید بهتر است.
هرچند مقطعی کوتاهی از زندگی سردار را در این کتاب می توانید ببینید، اما بی تردید امروز خواندنش بهتر از فرداست و زمان را نباید از دست دادن...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        این کتاب مجموعه یادداشتهای مناسبتی نویسنده در برخی نشریات است که با ترتیبی گردهم آمده و در قالب کتاب منتشر شده است. 
تا پاییز 94 کتاب به چاپ دوازدهم رسیده و به پیشنهاد عزیزی آن را خواندم، اما محتوا را لایق این میزان اقبال ندیدم. 
برخی از مطالب و تلنگرها مانند آنچه درباره حضرت زینب سلام الله علیها (ص44) یا غدیر و ولایت امیرمؤمنان علیه السلام(ص105) آمده زیباست.
گاهی نویسنده به سمت مینیمال نویسی ناشیانه می رود که هم ضعف محتوای مشهودی دارد هم آشفتگی آزار دهنده.
گاهی مانند آنچه درباره زیارت امام رضا علیه السلام آورده عملا ضد آموزشی به شمار می آید. شاید محتوای این بخش برای یکبار تجربه شفاهی در حرم جذاب باشد و قابل اغماض، اما انتشار گسترده آن در قالب کتاب را نمی پسندم.
میزان اقبال و دلیل تجدید چاپ مکرر آن را متوجه نشدم و احتمال می دهم ناشی از حجم کم و عرضه در عمره های دانشجویی باشد والا از حیث محتوا مطلب و ویژگی شاخصی از هیچ منظری در آن مشاهده نکردم.
نمی دانم می توان گفت به یکبار خواندن می ارزد یا نه، اما بی تردید با نخواندنش چیزی را از دست نخواهید داد...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        کتاب بیشتر از آن که بیان کننده داستان زندگی ملاصدرا باشد دیدگاهها و آراء او را به شیرینی تقریر کرده است.
قلم روان و رایج نیست، اما شیرین است و خواننده را با خود همراه می کند.
صبغه تاریخی کتاب فوق العاده کمرنگ است، اما در تقریرها واقعا انتخابهای خوبی نویسنده داشته است. دلچسبترین این دست موارد، معنایی است که برای تقیه از ملاصدرا در صفحه 214 آورده است؛ حقیقتاً معنایی به این زیبایی برای تقیه تا کنون ندیده بودم.
صفحه 225 حال و حالاتی که از ملاصدرا پس از پیروزی در جلسه مناظره با علمای جهان اسلام آورده شده، کاش قابل تدریس بود و شرط صدور مجوز تدریس حداقل برای رشته ها و دروس اسلامی.
بحث ذیل عنوان راه در صفحات 87 به بعد کتاب و موضوع مالکیت رؤیا و انواع آن واقعاً بحثهای گوارا و ارزنده ای بود.
کتاب خواندنی و شیرین است، اما بخش متحیرکننده آن برای بنده این بود که به چه دلیل تا کنون حداقل 20 نوبت تجدید چاپ شده است. طبیعتاً با صبغه بشدت فلسفی این اثر نمی تواند مخاطبان زیادی داشته باشد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        #خفتگان_بیدار  مبنای ساخت سریال #مردان_آنجلس به کارگردانی [شهید] فرج الله سلحشور بود. کتاب گویا از ابتدا با همین نگاه و مقصود نوشته و سکانس به سکانس تصویر شده است. 
🍁پایبندی مرحوم سلحشور به #خفتگان_بیدار زیاد بوده و از همین رو شاید ابتدای کتاب برای کسانی که سریال را دیده باشند، از جذابیت کمتری برخوردار باشد. با این حال اما هرچقدر جلوتر برویم داستان به قدر کافی کشش و جذابیت دارد. 
🍁 حدود ده بیست درصد از متن کتاب به ماجراهای پس از هجرت اصحاب کهف به غار تا بیداری آنان اختصاص یافته که به دلایل منطقی و موجهی در سریال نیامده است. در این صفحات سیر تحولات روم و نیز انحرافات آیین مسیحیت به شکل فوق العاده و مستندی ارائه شده و به نظرم از ارزشمندترین بخشهای کتاب است.
🍁 این کتاب هم خالی از سوتیهای تاریخی نیست. گویا غیر از اهل تاریخ بقیه جامعه نمی دانند هرچیزی تاریخی دارد؛ حتی پدیده های ساده ای مثل چای و قهوه و لباس و مانند آن. جالب است بدانید رودی مته کتابی دارد با عنوان #تاریخ_تفریحات_ایرانیان و یکی از مطالبی که در آن به تفصیل سخن گفته شده، موضوع سیر تحول فرهنگ نوشیدن ایرانیان از قهوه تلخ به چای شیرین است. با این مقدمه یادآور می شود ساعت و زمانبندی هم تاریخ دارد و تا آنجا که می دانم تا حداقل جنگهای صلیبی و حدود رنسانس حتی در روم و غرب زمانبندی و ساعت بندی روز مفهومی نداشته است. نویسنده بی توجه و اطلاع به این امر در جایی از کتاب (ص192) می نویسد که دو شخصیت داستان ساعت هشت شب!!! در محلی با هم قرار می گذارند.
🍁 برخی جاها مانند ص203 عباراتی بیش از حد غلوآمیز دیده می شود و نمی دانم آیا از ابعاد و جهات مختلف می توان صد خرس را با هم یک جا داشت و جمع کرد؟
🍁 مؤخره کتاب عملاً فهرست منابع و فیشهای کتاب است که هم می شود خواند هم می توان از آن چشم پوشی کرد.
🍁 و بالاخره این را یادآور می شوم که خداوند در سوره کهف می پرسد: آیا این ماجرا را عحیب می پندارید؟  تا الان خیلی ساده از این ماجرا رد شده ایم. شاید مطالعه کتاب #اصحاب_کهف_و_اصحاب_رقیم نوشته فردی موسوم به عبدالله مستحسن در کنار #خفتگان_بیدار ابعاد تازه ای از این داستان را برای ما باز کند. 

خواندن همراه با تفکر و تأمل #خفتگان_بیدار  را می توانیم به بقیه توصیه کنیم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        قبل از هر مطلب دیگری مراتب اعتراض جدی و صمیمانه خود را به پیشگاه ناشر محترم کتاب ابراز می کنم که در طراحی جلد، صفحه آرایی و همه جنبه های فیزیکی کتاب حتی چسب جلد آن کاملا دهه هفتادی عمل کرده اند، در حالی که چاپ اول کتاب در سال 1398 است!
🍁 #سلمان_ما زندگی سلمان علیه السلام از نوجوانی تا حدود سال ششم هجری را روایت می کند و نمی دانم چرا تا پایان عمر آن را ادامه نداده است. جنبه های شفاف تر و مهمتری از زندگی سلمان طی حدود 15 سال بعد زندگی او وجود دارد که ناگفته مانده است. با این حال زیبا و خواندنی است با خط تعلیقی متوسط نه خیلی قوی نه خیلی ضعیف.
🍁 کتاب از حیث تاریخ باستان ایران ضعفهایی دارد که تا حدی قابل اغماض است؛ مانند استفاده از کاغذ در این مقطع. نویسنده همچنین در مقطع نوجوانی به طور آشفته ای از واژه های عربی و فارسی مانند سلام و درود، قیامت و به خصوص ابلیس که کانلا عربی و غیر عربی است و مانند آن استفاده می کند و کاملاً نشان می دهد نویسنده گاهی حساسیت داشته و گاهی آن را فراموش می کرده است.
🍁   ص81 جملات سنگین و فلسفی به ایران و آیین زرتشت نسبت داده شده که اصلاً قابل باور و پذیرش نیست.
🍁 همچنین است ادعای وجود کتابهای فراوان در کلیسای شام(ص191) که اصلاً با تاریخ تطابق ندارد.
🍁 به نظر می رسد آنقدر که نویسنده به خصوص ص235 ادعا کرده موضوع بشارت به آمدن رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان مسیحیان پنهان نبوده است و چندان با روح حاکم بر منابع تاریخی این مقطع خوانایی ندارد.
🍁 در موارد متعدد پیش و پس از اسلام می توان شتاب و گاه آشفتگی تاریخی متن را مشاهده کرد؛ مثلاً مقطع شام تا حجاز زندگی سلمان بسیار گذرا پرداخته شده است. فاصله قبا تا ساخته شدن مسجد النبی صلی الله علیه و آله در شهر مدینه و راه افتادن نماز جماعت منسجم و هماهنگ و فرهنگ شده طی چند روز و حتی کمتر از یک هفته تصویر شده است(ص262 و 270 تا 280). ص285 که اختلافات یهود و اسلام و آیاتی که در این باره نازل شده اند، همه را مربوط به همین مقطع می خواند و ماجرای خیبر  در سال هفتم را پیش از احزاب نشان می دهد. 
🍁 ص320 تصویر خوبی از همراهی با رودربایستی و فاقد ایمان عمیق برخی افراد مشهور به صحابه با رسول خدا صلی الله علیه و آله ارائه شده که بشدت با تاریخ تطبیق دارد و تبیین ظریف این گونه مطالب ارزنده است.
🍁 ص331 هرچند رشادت امام علی علیه السلام در نبرد با عمرو بن عبدود در احزاب آورده شده اما به دلیلی نامعلوم بخش اعلام داوطلبی آن حضرت حذف شده است. البته نویسنده ماجرای نامستند تف انداختن به روی امام علیه السلام را که مولوی برای نخستین بار آن را مطرح کرده، آورده است.
🍁 یکی از مهمترین نقصهای کتاب آن است که مخاطب زیاد شدن سن سلمان را چندان متوجه نمی شود و تقریبا با حال و هوای جوانی وی داستان را دنبال می کند. کاش توصیفاتی از جنس به کتاب اضافه می شد. 
🍁 هر از چندگاهی نیاز به ویراستاری مجدد کتاب احساس می شود که کاش برای چاپهای بعد رعایت شود.

در پایان شما را به مطالعه این کتاب خواندنی دعوت می کنم و آرزومندم خداوند ما را از برکات وجود نازنین سلمان علیه السلام بهره مند سازد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        کتابی حقیقتاً زیبا، مستند، خواندنی، دلچسب که جان می دهد برای گریاندن مخاطب. طبیعتاً در خلوت خواندنش ارجح است. نویسنده از منظر دوازده راوی، حضرت ابی الفضل و مادرشان ام الببین سلام الله علیهما را به زیبایی روایت می کند. گاهی قلم عجیب اوج می گیرد و خواننده را حیران می کند و چه زیبا کتاب  را به امام زمان علیه السلام ختم می کند.
نویسنده پایبندی فوق العاده ای به تاریخ دارد و ایراد گرفتن از این کتاب خیلی سخت بود و جز چند نکته مختصر کلمه به کلمه کتاب ارزشمند به شمار می آید و بعید می دانم بال پرواز نویسنده در این روزها و پس از فوتش نشده باشد.
📗  نویسنده گمان می کرده که در دوره معاویه مردم کوفه نیز مانند شامیان، امیرالؤمنین علیه السلام را لعن می کرده اند و در چند جای کتاب (مانند ص40-41، 44،  و...) این مطلب را می توان مشاهده کرد. از نظر تاریخی این ادعا درست نیست.
📗  تصویر نویسنده از حر و یارانش در بدو برخورد با امام حسین علیه السلام درست نیست و نویسنده توجه نداشته حر و یارانش از همان نخستین نماز به امام حسین علیه السلام اقتدا کرده و نماز جماعت خوانده اند(ص44).
📗  نویسنده  شخصیت تاریخی عبدالله و عبیدالله بن عباس و حتی خود عباس بن عبدالمطلب را به نوعی روتوش کرده و مثالب و مطاعان و نی ظلمهای ایشان به امیرالمؤمنین و امام مجتبی علیهما السلام را به نحوی سانسور کرده است(ص53).
📗  جایی نوعی مقایسه غیر مستقیم میان حضرت زینب و ام البنین سلام الله علیهما درباره تسلیم درباره مقدرات الهی و پیشگوییهای رسول خدا صلی الله علیه و آله از کربلا اتفاق افتاده که با سهو بیانی نویسنده خواننده به نحوی ام البنین سلام الله علیها را ممکن است در مقام بالتری نسبت به حضرت زینب سلام الله علیها احساس کند نستجیربالله که بی تردید ناشی از سهو قلم است(ص80-81).

به زیبایی درباره این کتاب نوشته اند: «رقص قلم ابوالفضل برای ابوالفضل(ع)»
رحمت خداوند بر مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد
و به امید گوشه چشمی از ناحیه حضرت ابی الفضل علیه افضل التحیه و الثناء
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        داستانی خواندنی و ترکیبی از واقعیات، خاطرات، تخیل و آموزه‌های مرحوم صفایی حائری.
چنان هنرمندانه این عناصر با هم آمیخته شده اند، الان که کتاب تمام شده خیلی نمی توانم مرز واقعیت و خیال را در کتاب تشخیص بدهم و چند بار وسوسه شدم از دوستان انتشارات بپرسم کتاب خاطره است یا رمان؟
نویسنده تنفر شدیدی نسبت به سیدحسن ابطحی منحرف، پدر مسئول دفتر یکی از روسای جمهور ، داشته و جاهایی هم از او با عنوان بوووق یادکرده و با ظرافت به کتابهای ملاقات با امام زمان علیه السلام، پرواز روح و شبهای مکه او اشاره کرده است.
دقیقاً نیمه اول کتاب خیلی عالی از زاویه دید کسانی که با توهم و بیماری روانی مدعی مهدویت یا ارتباط با امام زمان علیه السلام می شوند، داستان را روایت کرده است.
در کل متن بارها به خنده افتادم و واقعا قلم ساختار شکنی دارد و از ان جمله جایی بود که پنج تن را دید و بعدش : «من بدو و امام زمان بدو...»
آموزه های مرحوم صفایی هم در کتاب تا حدی خوبی لا به لای کفتگوها گنجانده شده است.

پ.ن: مرحوم علی صفایی حائری شخصیت بی نظیر دوره ما بود و احساسات متناقضی درباره ایشان طی چهار دهه گذشته ابراز شده است و در دو مستندی که درباره ایشان ساخته شده مفصل درباره اش صحبت کرده اند. 
پیگیری آثار ایشان اثرات حیرت انگیزی دارد، اما آنانکه کتابهای شهید مطهری را پیش از آن مطالعه کرده کنند، بهره شان چند چندان می شود و دچار آسیبهای احتمالی نخواهند شد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        کتاب مجموعه خاطرات ناب درباره دانشمندی همچنان غریب و ناشناخته حوزه هسته ای کشورمان است؛ دانشمند غریبی که وقتی شهید شد دولت وقت نه دانشمند بودنش را گردن گرفت نه هسته ای بودنش را. کلی تلاش کردند پنهان کنند یک دانشمند هسته ای بزرگ دیگر شهید شده است.
سیر زندگی شهید فخری زاده و جامعیت علمی او در این کتاب حیرت آور است. او از تبلیغات سپاه شروع کرد و تا بالاترین درجات علمی فیزیک هسته ای رشد کرد، در ادبیات و به خصوص تسلط به دیوان حافظ، فلسفه و به خصوص فلسفه فیزیک و نهایتاً علوم حوزوی به قله و نزدیک به قله رسیده بود.
مردی مهربان، کاری، خانواده دوست و به شدت اهل رعایت ملاحظات امنیتی و کلی ویژگیهای قابل توجهی که خواننده می تواند با مطالعه این کتاب به نقصهای خودش پی ببرد.
بعید می دانم کسی حال و هوای شهید فخری زاده برای زیارت کربلا را در این کتاب بخواند و هوس نکند او را در اولین و دیگر زیارتهای کربلا و اربعین خود سهیم نکند.
خاص ترین مرد هسته ای ما به ویژه ترین و منحصر به فردترین شکل ترور شد که اگر نهادهای امنیتی ما خود را به روز رسانی کرده بودند و سازمان پدافند غیرعامل پویا و سرحالی داشتیم و وزارت ارتباطاتاتمان پر از غریبه نبود، نباید غافلگیری سحر 23 خرداد 1404 اتفاق می افتاد. چه دردناک است که برخی با محدود کردن ماجرا به واتساپ صورت مسأله را پاک می کنند و برخی با قیاس به نفس، این ماجرا را ناشی از زن بارگی بهترین و پاکترین فرماندهان و مردان تاریخ کشورمان نشان می دهند. اگر شکل شهادت شهید فخری زاده بازخوانی و بازی نشود و آن را مکرر در مکرر روایت نکنیم، بی تردید این اتفاقات تلخ و جانکاه و حتی تلخ تر از آنچه را تا کنون رخ داده، باز شاهد خواهیم بود. در تاریخ ترورها، شهادت شهید فخری زاده یک نقطه عطف مهم و آغاز دوره ای جدید بود.
راستی اسم کتاب(شنبه آرام) از تعبیر نتیانیاهو درباره شهادت این بزرگمرد اقتباس شده است.
هرچه زودتر با این ابرمرد تاریخ ایران آشنا شوید برد کرده اید.

پ.ن: می خواستم معرفی کتاب را بنویسم، سوابق و تحصیلات نویسنده خیلی جلب توجه کننده بود.
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.