یادداشتهای الهام اسماعیلی (20)
1401/9/8
اگر در جامعهای زندگی کنیم که کانگوروها به فیلها و سایر حیوانات زور بگویند و از خودشان قانون بگذارند که ماکارونی فقط مال کانگوروهاست و هیچ حیوان دیگری حق خوردن آن را ندارد، چه میکنیم؟ چطور به نیاز خوردن ماکارونی در خودمان جواب میدهیم. خانم فیل ماکارون بعد از دیدن رنج های فراوان از سوی کانگوروها، یک روش مسالمت آمیز برای مقابله با زورگویی پیدا میکند و همه حیوانات را به صرف خوردن ماکارونی به خانهاش دعوت میکند. آفرین خانم فیل ماکارون تو این کتاب با انواع ماکارونیها هم آ شنا میشیم. با بچهها میتونیم موقع خوندنش گوگل کنیم و تصویرش رو ببینیم. روش مسالمت آمیز اعتراض کردن را هم در این کتاب تا حدی یاد میگیریم و البته داستان، امکان گفتگو درباره آن با کودک را برای ما فراهم میکند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1401/9/6
اگر مثل من از اقتصاد و سرمايه داري چيزي نمي دانيد ، يا جسته و گريخته از پول، بهره، مازاد، بانكداري، بورس، مسائل اقتصادي و بيت كوين مي دانيد. كتاب "حرف هايي با دخترم درباره ي اقتصاد" شما رو شگفت زده و غافلگير خواهد كرد. در اين كتاب تاريخ مختصر سرمايه داري با نثر بسيار ساده و گيرا از سوي آقاي واروفاكيس اقتصاددان برجسته يوناني روايت مي شود. اصلاً كتاب خشك و خسته كننده اي نيست، با مثال هاي جذابي كه از ادبيات و سينما مي زند، اقتصاد را براي شما توضيح مي دهد. انتقاد هاي زيادي هم به سرمايه داري و نظام كنوني اقتصاد وارد مي كند. ايشان در پيش گفتار كتاب مي گويد اين كتاب را براي حرف زدن مستقيم با جوانان درباره ي اقتصاد نوشته و دليل نوشتنش اين اعتقاد راسخ ست كه اقتصاد خيلي مهم تر از آن است كه آن را به اقتصاددانان بسپاريم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1401/9/6
"آقاي روباه شگفت انگيز" داستان يك روباه شجاع است كه مي كوشد از خانواده اش مراقبت كند و براي آنها غذا فراهم كند. در اين ميان سه نفر از مزرعه داران كه در واقع صاحبان منابع غذايي هستند كه آقاي روباه از آنها استفاده مي كند(دزدي مي كند!!)؛ تصميم مي گيرند تا روباه را از بين ببرند و آقاي روباه و خانواده اش را بكشند. و اينجاست كه آقاي روباه دست به كار مي شود تا از خانواده اش حمايت و امنيت را براي آنها برقرار كند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1401/9/6
زهره قایینی و فرزانه طاهری قندهاری در این کتاب کوشش کردهاند که افزون بر آموزش فهرستنویسی و سازماندهی کتابهای کتابخانه به زبان بسیار ساده و شناساندن اصطلاحات مهم و لازم کتابداری، به علاقهمندان آموزش دهند که چگونه میتوانند کتابخانهای پویا و فعال داشته باشند. در این دستنامه کتابدار گام به گام میآموزد که چگونه با نیازسنجی کودکان منطقه و برگزاری فعالیتهای مورد علاقه این گروه از کودکان و نوجوانان، کتابخانه خود را به کتابخانهای فعال و پویا بدل سازد. او روشهای بلندخوانی با کودکان و قصهگویی با آن ها را فرا میگیرد و تشویق میشود که با خواندن و شناخت الگوهای مشابه، خود پا پیش بگذارد و برنامهای خلاقانه برای کتابخانه خود طراحی کند. این دستنامه می تواند یاریگر کتابداران کتابخانههای کوچکی در محلهها، روستاها، آموزشگاهها و کلاسهای درس و همچنین کنشگران فرهنگی و مروجان کتابخوانی در سراسر ایران باشد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1401/9/6
اینترنت مثل یک گودال است. خیلی زودتر از آنچه فکر میکردیم، کودک ما با اینترنت آشنا شد. مدرسه آنلاین، کلاس زبان، ورزش و موسیقی همه آنلاین. ما که نمیگذاشتیم بچهها تنها جایی بروند. به یک باره تنها در یک فضای بیدر و پیکر رها شدند. به ظاهر فقط مدرسه و کلاسها است اما این آنلاین بودن، خیلی عمیق تر از چیزی است که فکر میکنیم. خیلی نمیتوانیم آنها را محدود کنیم. بچهها راههای فراری زیادی دارند. به نظرم آشنایی با ویژگیهای اینترنت میتواند، کمی کمک کننده باشد. تشبیه اینترنت به گودال در این کتاب از سوی نویسنده ، آن را برای کودک از سن +۵ قابل فهم کرده است. ابتدا از خوبیهای اینترنت برای کودک صحبت میکند و بعد حرف زدن از اینکه اگر همیشه آنلاین باشیم و مشغول بازی، ممکنه چه چیزایی رو از دست بدیم. از علائم وابستگی به اینترنت و احساس کودک در آن شرایط میگوید. خطرهای رفتن به عمق و جاهای جدید در اینترنت را نیز با تصاویر برای کودک به نمایش گذاشته و از کودک میخواهد هرگاه به عمق رفت و احساس خطر کرد، حتما از یک بزرگتر کمک بخواهد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1401/9/6
هولپل تولپل، دوست پر زور من وقتایی که بچهها میترسند، چه کار میکنند؟ افی تو اتاقش بود که مادرش گفت تا فروشگاه میرود و برمیگردد. افی دید که ترس از گوشه گوشه خونه با چشمهای زرد و گوش دراز سیاه نگاهش میکند. افی از ترسِ ترس به زیر میز میرود، اما هنوز میترسد. افی یادش افتاد که تنها نیست، یک کتاب تو اتاقش دارد. به خرس تو کتابش نگاه کرد و گفت: «میای دوست من بشی؟» «هولپل تولپل» از تو کتاب پرید بیرون و با افی دوست شد. افی به خرس قول داد همه جا را نشانش دهد و هولپل تولپل هم قول داد همیشه پیش افی بماند. این دوتا با همدیگر یک سفر هیجان انگیز رو شروع میکنند. اول رفتند سراغ همسایه، بعد پارک، خیابان، فروشگاه و دیگه کسی جرائت ندارد افی را اذیت کند یا بترساند. در این سفر افی بدون ترس به شناخت جدیدی از خود، محیط و جامعه میرسد. با برگشتن مادر، هولپل تولپل به کتاب برمیگردد. کتاب راهکار سادهای برای مقابله با ترس پیشنهاد میدهد؛ به کتاب پناه ببر و خیال پردازی کن.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1401/9/4
بسم الله #جرات #بزرگشدندرترکیه اولین کتاب روایت مصوری بود که خواندم. از وقتی در سایت #نشراطراف این کتاب را دیدم، دلم برای خواندنش بیتاب بود. سبک طراحی کتاب و رنگ خاص طراحیها برام دوست داشتنی بود. ازگه دختر دوم خانواده، بسیار بازیگوش است و آرزوش اینه که به مدرسه برود. یک خواهر بزرگتر دارد به نام پلین که بر خلاف ازگه آرام و سر به راهه. بابا منظم و سختگیره، مامان اهل هنر و مهربان. بابا بدبین، مامان خوشبین به آینده. ازگه شرایط سیاسی و اقتصادی ترکیه را در لابلای بازیگوشیهای خودش با زبان طنز، خیلی خوب روایت کرده. در حین خواندن روایتاش متوجه شدم اشتراکات فرهنگی ما(ایران) با ترکیه چقدر زیاده!!! حتی در مناسبات خانوادگی!! نگاه به مفهوم خانواده، نگاه به زن (توصیهی بابای ازگه: یا مستقل و محکم میشی یا وابستهی ضعیف، پس حسابی درس بخون). حتی اونا هم یک شبکه تلویزیونی داشتند که خیلی ایدئولوژیک بود، سوگندنامه پخش میکردند و یک سریال آمریکایی خیابان خلوت کن. ازگه خیلی دوست داشت باباش بهش افتخار کنه و ازش راضی باشه، هر مسیری که میرفت این اتفاق نمیافتاد. بعد از توصیهی باباش هر دو خواهر حسابی مشغول درس خوندن و شرکت در آزمونهای مختلف برای قبولی در دبیرستانهای خوب میشن و مامانش نگران اینه که بچهها دارند بهترین روزهای زندگیشون رو تلف میکنند. خواندن این کتاب برام لذت محض بود. لذت گشت زدن در تاریخ معاصر ترکیه و آشنایی با یک خانوادهی معمولی ترکیهای. پایان کتاب رو خیلی دوست داشتم، ازگه جرات به خرج داد و مسیری را که با اون همه سختی اومده بود، تغییر داد. خواندن این کتاب هم برای نوجوان ها و هم برای والدین آنها مناسب و حتی ضروروی است. حرفهای والدین در زندگی بچهها و تبیین نگاه آنها به جامعه و دنیا بسیار اثرگذارست. بچه ها مسیر زندگیشان با حرفها و علائق والدینشان مشخص میشه. چطور میتوان کاری کرد تا نوجوانها کمتر از اطرافیان اثر بگیرند و بیشتر به صدای قلبشان و جوشش درونیشان توجه کنند؟!
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.