یادداشت‌های الهام مطیعیان (99)

          چه کسی میتونه خیانت، جنایت و رنج رو این‌طور در کمال زیبایی شرح و بسط بده؟ در پایان کتاب آوازهایی توی سرم پخش شد . مثل وقتی که یه سریال خیلی جذاب رو می‌بینیم و در دنیاش غرق میشیم و قسمت آخر درِ اون دنیای شیرین رو به رومون می‌بندن و مجبوریم رهاش کنیم. 
نکته‌ای که در سرتاسر کتاب توجهم رو جلب کرد، ادبِ بی حد و اندازه‌ی آدم‌هاش بود. حتی آدم‌های دون‌پایه توی زندان ، آدم‌های قدرتمند در مواجهه با افراد پست جامعه، ادب دارن. و این از ادبِ نویسنده میاد. آدم‌ها واقعا اینطور نیستن. به نظرم روحی پاک میتونه انقدر مثبت‌ نگاه کنه و به همین ترتیب رنج رو شرح بده.
تعلیق در داستان به خوبی حفظ میشه، گرچه ما در اواسط جلد سوم، به خوبی شخصیت کنت رو از بَریم و دیگه در اینجا میتونیم حدس بزنیم که چه کارهایی انجام خواهد داد. ولی حتی این حدس زدن هم باعث کم شدنِ شیرینیِ متن نمیشه‌. انگار ما تبدیل به یک دانای کل میشیم که میدونه قضیه چطور پیش میره، اما با لذت دست زیر چونه گذاشتیم و منتظریم تا تک به تک به وقوع بپیوندن.
کتاب زیاده گویی نداره. هزار و چند صد صفحه بنویسی ‌و حرف بیخود توش نزده باشی خیلی هنره. توصیفاتش درست و به‌جاست، شخصیت‌ها جلوی چشمت راه میرن و دیالوگ‌هاشون اسرار وجودشونو فاش میکنه.
در نهایت کتاب هر شخصیتی رو راضی میکنه. چه جنگجو و منتقم، چه لطیف ‌و شکننده ، چه معتدل و ایستاده در وسطِ محور.
ایرادی که میتونم بهش بگیرم فقط اینه که همیشه دنیا دست یاری به سمتمون دراز نمیکنه تا ما هم بتونیم توی یه لحظه بگیریمش و خودمونو بکِشیم بالا. ( از این حرفمم مطمئن نیستم. می‌ترسم که شاید نکنه به سرنوشت ماکزیمیلین دچار شده باشم.😄)
        

24

          قبل از نوشتن این یادداشت ، تحلیل‌ها و نظرات باقی افراد رو در اینترنت خوندم. این کتاب موافق و مخالف زیاد داره. تقریبا همه یا مخالفشن یا موافقش. من ولی حالتی بینابین دارم. یه ذهن ( ظاهرا مریض ) ولی بسیار خلاق این اثر رو خلق کرده و تصویرسازی‌های جذابی داره. از محتوا بخوام بگم ؛ واضحه که پوچ و ناامیده و در واقع چیزی رو به مخاطب اضافه نمی‌کنه. ولی فقط یه آدم افسرده میتونه حس و حال کلماتش رو درک کنه و اتفاقا خیلی هم قشنگ گفته. موازی با این داستان، کتاب کنت مونت کریستو رو میخونم که دقیقا همین امروز جمله‌ای در باب خودکشی نوشته بود : هیچ فایده‌ای ندارد که انسان این‌همه زندگی کنه ، این‌همه رنج رو تحمل کنه و بعد بمیره‌.
فطرت بقاطلبِ آدمی جمله دوم رو بیشتر دوست داره حتی اگر در اوج ناامیدی باشه. 
در کل به نظرم این کتاب رو نمیشه با این تحلیل‌هایی که همه جا پیدا میشه پیش برد. این کتاب یا خیلی خیلی پیچیده ‌تر و  مفهومی‌تر از این حرفاست ، یا خیلی ساده‌تر از اینی که ما الکی بزرگش کردیم.
        

5