یادداشتهای Alemeh Afzali (7) Alemeh Afzali 3 روز پیش دیروز آگوتا کریستف 3.6 8 آگوتا کریستوف در داستان «دیروز»، تصویری سرد و تلخ از پناهندگی و بیگانگی در کشور غریب ترسیم میکند؛ همان فضای تلخ و خشن سهگانهی دوقلوها، اینبار در قالب روایتی کوتاه. کریستوف با زبانی مینیمال و سرد، روزمرگیِ خالی از معنا را به تصویر میکشد؛ زندگیِ کسی که گذشتهاش را از دست داده، در سکوت و تکرار فرسوده شده و در انتظار چیزیست که هرگز نمیآید. راوی میتواند هر پناهندهای باشد؛ هر انسانی که در غربت، میان خاطرات گذشته و تکرار امروز سرگردان مانده است. «دیروز» حکایت انتظار، سکوت و گمگشتگی یک انسان است. 0 3 Alemeh Afzali 1404/5/18 ترجیح می دهم که نه: بارتلبی محرر و سه جستار فلسفی هرمن ملویل 4.2 10 هرمن ملویل توی زمان خودش نویسندهی محبوبی نبود. میگفتن «مهمل» مینویسه و حتی دو ناشر به خاطر چاپ کتابهاش ورشکست شدن. قصهی بارتلبی محرر رو یک راوی بیاسم تعریف میکنه؛ راویای که میتونه هرکسی باشه: من، تو، یا آدمی که آنقدر درگیر کنترل بیرون شده که خودش رو فراموش کرده. بارتلبی برای من بخش سرکوبشدهی وجود راویه؛ بخشی که «ترجیح میده» بعضی کارها رو انجام نده. هم نماد بیمعنایی زندگیه و هم دعوتی برای به رسمیت شناختن آدمها و بخشی از خودمون، آدمهایی که همیشه «بله» نمیگن. توی دنیایی که سرمایهداری ما رو به چشمگوهای حرفهای تبدیل کرده، ملویل این معضل رو جلو رومون میذاره و میگه: نگاه کن، دوباره فکر کن. 0 2 Alemeh Afzali 1404/5/8 دروغ سوم: سهگانهی دوقلوها، کتاب سوم جلد 3 آگوتا کریستف 4.1 15 سهگانهی «دوقلوها» با سه کتاب دفتر بزرگ، مدرک و دروغ سوم، یکی از بهترین تجربههای کتابخوانی من در سالهای اخیر بود. در داستان اول، به شخصیتها اعتماد میکنی؛ در دومی، به چیزی شک میکنی؛ و در سومی، شاید به نقطهی فروپاشی تمام آن اعتمادی برسی که از ابتدا ساخته بودی. این کتابها خواننده را به دل یک بازی ذهنی میبرند؛ جوری که حس میکنی در نقش یک کارآگاه هستی که باید حقیقت ماجرا را کشف کند. از آن دسته آثاری که میشود گفت به تعداد خوانندگانش روایتهای متفاوت دارد. هرکسی با ذهن خودش، با تجربهی خودش، حقیقتی تازه از این داستان بیرون میکشد. کوتیشنی که از کتاب سوم گذاشتم، بخشی بود که عمیقاً مرا به فکر فرو برد. احساس میکنم نویسنده، در لایههای تودرتوی این داستان، تلاش میکند ما را با واقعیتی تکاندهنده روبهرو کند: اینکه جنگ، بیرحم و ویرانگر است؛ آنقدر سهمگین که گاهی آدمها برای دوام آوردن، مجبور میشوند روایت بسازند، داستان بنویسند، خیال کنند… در این داستان، حقیقتی قطعی وجود ندارد. این خواننده است که باید تکههای پازل را کنار هم بچیند و حقیقت خودش را بسازد. 0 5 Alemeh Afzali 1404/4/29 مدرک: سهگانهی دوقلوها، کتاب دوم جلد 2 آگوتا کریستف 4.1 12 کتاب دوم «مدرک» از سهگانهی دوقلوها نوشتهی آگوتا کریستف، با ترجمهی روان اصغر نوری، هم مثل اولی انقدر جذبم کرد که نتونستم زمین بذارمش. اینبار برخلاف جلد اول، شخصیتها اسم دارن، اما همچنان اون لحن سرد، ساده و روایت خشک با تهمایهای از طنز، توی تمام داستان جاریه. پایانبندی هم واقعاً غافلگیرکننده و جالب بود. بیصبرانه منتظر خوندن جلد سومم.. 0 2 Alemeh Afzali 1404/4/27 دفتر بزرگ: سهگانهی دوقلوها، کتاب اول جلد 1 آگوتا کریستف 4.2 30 این کتاب رو در یک روز و نصفی خوندم. انقدر جذبش شدم که لحظه ای نتونستم زمینش بذارم. قصه از زبان دو برادر دوقلو روایت میشه، بینام، بیتاریخ، بیجغرافیا. وسط یک جنگ هستیم، ولی نه اسم جنگ رو میدونیم، نه اسم کشور یا حتی شخصیتها. همهچیز از نگاه دو راوی که خودشون رو "ما" خطاب میکنن، تعریف میشه. در صفحات ابتدایی کتاب، کمکم میفهمیم که با دنیایی تلخ، دردناک و گاهی خندهدار طرفیم. نویسنده تجربهی جنگ جهانی دوم رو داشته، و ردِ رنج و خشونتی که نجربه کرده را توی روایت کتاب حس میکنیم، اما نه بهطور مستقیم، سرد و طنزآلود. بعضی اتفاقات داستان به طرز تکاندهندهای کوتاه روایت میشن. اما ضربهای میزنن که شوکه میشی ولی مجبوری به خوندن ادامهی داستان. اگر دنبال روایتی بین طنز تلخ و سیاهی واقعیت با زبانی ساده هستین، این کتاب انتخاب خوبیه. 0 2 Alemeh Afzali 1404/4/15 دوست بازیافته فرد اولمن 4.1 63 این روزها که تازه از دل روزهای پرتنش جنگ دوازدهروزه گذشتهایم، خواندن ادبیاتی که روایتگر جنگ است برایم آرامشبخش و تسکین دهنده شده. این داستان درباره دو دوست نوجوان است که در دل دوران پرآشوبی که زیرساختهای جنگ جهانی دوم شکل میگرفت زندگی میکردند. جبر جغرافیایی و آدمهایی که گمان میکنند میتوانند برای همه تصمیم بگیرند، بر سرنوشت این دو سایه میاندازند و هرکدام را به انتخابهایی میکشانند. در پایان داستان، آرزو میکردم کاش میشد پایان را جور دیگری رقم زد. 0 2 Alemeh Afzali 1404/4/8 شهری با میلههای آهنی مارک پئیر 4.0 9 این داستان از دل جامعهای استبدادی روایت میشود؛ شهری که با میلههای آهنی احاطه شده و بیشتر شبیه زندان است تا خانهای برای زندگی. مردم این شهر مثل زندانیانی هستند که تنها کار میکنند و فرمان میبرند، بیآنکه اختیار یا آزادیای در سرنوشت خود داشته باشند. در میان این تاریکی، شخصیتی را میبینیم که رویای رفتن از این شهر و یافتن آزادی را در سر میپرورد، اما در نقطهای، او تصمیم میگیرد خودش را قربانی کند تا سهم آزادی را برای افراد بیشتری از این شهر به ارمغان بیاورد. با این حال، پایان داستان ممکن است تصویری متفاوت و حتی تلختر پیش چشممان بگذارد؛ شاید تصویری که ما را وادار کند دوباره به معنای چشیدن طعم آزادی در یک حکومت از نو بیندیشیم. پ.ن: این کتاب را در روزهای جنگ ایران و اسراییل خواندم. 2 32