شهری با میله‌های آهنی

شهری با میله‌های آهنی

شهری با میله‌های آهنی

مارک پئیر و 1 نفر دیگر
3.5
5 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

7

ناشر
نشر نو
شابک
9786004902502
تعداد صفحات
199
تاریخ انتشار
1401/1/31

توضیحات

        اگر این حکم پذیرفته باشد که «ملّت‌ها دارای همان حکومتی هستند که شایستگی‌اش را دارند»، آن‌گاه هر حکومتی مشروع است و نیز هرچه بر سر هر ملّتی آید مشروع است. اما همواره حتی زیر حکم حکومت جور کسانی خواهند بود که نومیدانه زمزمه کنند: «به ضرب گلوله از پا درآمدن صد بار بهتر از دست روی دست گذاشتن و آرام نشستن است». حتی در شهری با میله‌های آهنی که در آن هیچ‌کس نه انتقادی به زبان آورده نه انتقادی شنیده و همگان خود را مکلف می‌دانند که طبق انتظار سیستم زندگی کنند فقط یک نفْس بی‌قرار، یک آدم شوریده‌سر متمرد، یا حتی یک خیالباف محض کفایت می‌کند که آگاهی خفته‌ی مردمان بیدار شود؛ همین‌که به ترس خود آگاه شوی درمی‌یابی که ترس حاکم جور چند برابر توست.
اما کی درمی‌رسد آن لحظه؟ چه وقت انسان ترس‌خورده درمی‌یابد آن‌کس که ترس به جانش می‌اندازد، خود، در ترسی دائمی از مردمانی به سر می‌برد که رعب و وحشت را بر آنها حاکم کرده است؟ چه وقت انسان ترس‌خورده درمی‌یابد که امپراتور عریان است؟
و چون او، لوانتن شهری با میله‌های آهنی، به ترس حاکم جور آگاه می‌شود، چشم می‌گشاید و پیرامون خود را نیز می‌بیند و دیگرانی را می‌یابد همچون خودش شورمند و آگاه‌شده از ترس امپراتور، دیگرانی که سودای روزی را در سر می‌پرورند که شعله‌ای بخیزد و قصر پشت میله‌های آهنی را در کام کشد و مردمان به قصر یورش برند و حاکم جور را به زیر کشند…اما آرزوهای مردمانی این اندازه فسرده و ترس‌خورده یک‌شبه به بار نمی‌نشیند.
      

یادداشت‌ها

hatsumi

hatsumi

1402/3/5

          داستان در مورد مردمی هستند که در یک شهر زندانی هستند،و تحت سیطره رژیم حاکم بر اون زندگی سختی دارند،شهری با دیوارهای بلند و سیاه ،شهری بدون هیچ شادی ،شهری که کسی در اون شهر جرات حرف زدن و تخطی از قوانین رو نداره ،شهری پر از فریادهای خاموش و خشم های فروخورده.
ما با داستان آدم هایی همراه می شیم که تلاش می کنند از این شهر فرار کنند و از حکومت خودکامه رهایی پیدا کنند...

از پشت جلد: 
حتی در شهری که در آن نه هیچکس انتقادی به زبان آورده و نه انتقادی شنیده و همگان خود را مکلف می دانند که طبق انتظار دستگاه زندگی کنند ،فقط یک آدم شوریده سر متمرد،یا حتی خیالباف محض کفایت می کند که آگاهی خفته مردمان بیدار شود؛همین که به ترس خود آگاه شوی در می یابی که ترس حاکم جور چند برابر توست.


و چه آرزوی دیرینه ایست آزاد زیستن

اوایل کتاب یکم برای من ساده بود و یه کتاب معمولی به نظرم اومد تا وسط های داستان که ماجرا متفاوت شد و تا خواستم نظرم رو راجع بهش بنویسم ،همراهیش با حوادث این روزهامون باعث شد کامم تلخ بشه و نتونستم ازش بگم   
you know this book is our life
        

13