یادداشتهای فاطمه آزاد (7) فاطمه آزاد 1403/8/25 کلیدر؛ جلد اول و دوم جلد 1 محمود دولت آبادی 4.4 61 کلیدر خوش خوان رو چهارشنبه به اتمام رسوندم با کتاب ارتباط گرفتم چرا؟! چون که حکایت کننده ی زندگی کلمیشی ها و چادرنشین های خراسان بود که من تونستم خودم رو وسط کلمات ببینم وقتی از قیماق و مسکه میگه یا اونجایی که چشم امیدشون بارونِ آسمون و کرم خداست یا که وقتی از ناچیز خریدنِ محصول کشاورز داره میگه . . . میدونی بنظر من موقعیت و وضعیت آدما حتی تو خوندن کتاب ها هم موثره شاید اون قسمتی از کلمات که روایت کننده ی جزئیاتِ زندگی چادرنشین هاست برای عده ای گنگ و مبهم باشه اما برای من شیرین و حس کردنی بود ... برای روزهایِ بعد از مدرسه ک جسم و روحم خسته میشه و قوت انجام کارهای سخت ازم گرفته میشه واقعا حکم مسکن قبل خواب رو داشت تااینجا دوسش داشتم✨️🤍 0 7 فاطمه آزاد 1403/7/12 تکه هایی از یک کل منسجم پونه مقیمی 4.1 156 درست جایی شروعش کردم که با خودم در صلح نبودم اینقدر وسط هجمه های بعضی آدم هایِ نادرستِ اطرافم بدون سلاح شده بودم که یادم رفته بود اون دخترِ امیدوارِ تلاشگرِ جنگنده کجا رفته؟! بعد اینکه شروع کردم به خوندنش ی جاهایی با تمام وجود احساس کردم تو همین لحظه مخاطب اصلی منم . اونجا که از پذیرش نقص ها، ویژگی های مثبت و اتفاقات کنترل نشدنی اطراف می گفت یا اونجا که میخواست به هر طریقی بهم یادآوری کنه تو باید با " تنهایی" این دردِ گریز ناپذیر اما مثبت و ترمیم کننده رو به رو بشی وسط کلمه ها گشتم دنبال فاطمه ی گمشده وقت گذاشتم برای اینکه با خودم به صلح برسم برای اینکه توقعم رو از آدم ها کمتر کنم برای اینکه منعطف بودن در روابط رو یادبگیرم برای اینکه مسئول بودن در برابر توانایی هام رو به یاد بیارم من دنبال تکه ی گمشده ای از خودم وسط کلمه های این کتاب بودم اونجا که میگفت: خودمان باشیم و آزادانه رفتار کنیم یا اینکه قرار بگذاریم شبیه خودمان باشیم و ... مخلص کلام اینکه: بنظر من جزو کتاب های زرد نبود و حداقلی ترین درسی که برای من داشت : پذیرش خودم در همین لحظه باهمین شرایط بود؛ پذیرش سخته ولی شدنیه ... 🔗📚 اولین کتابِ ۲۳ سالگی 👋🪄 0 14 فاطمه آزاد 1403/3/28 ویولون زن روی پل خسرو باباخانی 4.3 135 شاید براے ما هم اتفاق بیفتد!!!! بایدبگم که :تعریفشو از رفقا زیاد شنیده بودم و چون دو هفته اے میشد کتاب نمیخوندم دلم میخواست هر طور شده حتے در حد ۵ دقیقه کتاب بخونم؛ پس زدم تو دهن اون جمله اے که هے میگفت :"حسش نیست " و شروع کردم البته با این نه! با کتابِ یادداشت هاے علم منتهے احساس کردم یکم سنگینه پس باید ے کتاب دیگه اے رو شروع کنم و بله شروع این کتاب همانا و کنار نزاشتنش همانا ... شما در این کتاب شاهد روایت آقا خسرویِ گرفتار در ظلمت هستید که براے نجات از این ظلمت یعنے اعتیاد، یڪ جا ننشسته تا گذر عمر و جوونیش رو ببینه نه !! خیلی به این در و اون در میزنه تا ترڪ کنه اما به هر طریقے نمیشه ... اگر میخواین روایت مسافرے که ترڪ ظلمت کرده و به سوے نور حرکت کرده اگر میخواین تجلے امید در زندگے واقعے رو بخونید اگر تا حالا یڪ درصد حتے براے تفریح به اینطور چیزها فکر کردید پیشنهاد میکنم روایت فردے که براے نجات بقیه از آبروے خودش گذشته رو بخونید ... و اینکه کتاب سبکیه و روان و سلیسه. #ویولن_زن_روی_پل✍️📚 0 3 فاطمه آزاد 1403/1/19 پس از بیست سال سلمان کدیور 4.6 173 بین دانش اموزام نشسته بودم یکے از اونا هایلایتر صورتے من رو که خیلے هم دوسش داشتم رو دید بعد گفت:خانوم؟!میشه اینو بدید به من؟! من تو اون لحظه چون بچهاے دیگه هم بودن و اونا هم میگفتن بدید به من و از اونطرف چون خیلے دوسش داشتم گفتم:نه !اینو خیلے دوست دارم از قضا امشب وقتی حیران و سرگردان مونده بودم بین خطوطِ کتاب ،گذرم افتاد به شام ... به هشام بن مالڪ ،به ذوالکلاع حمیری،به حوراء پاک طینت به برنابایِ راهب،به شمر،به فریبنده یِ روزگار معاویه حالا چرا اینا؟! چون بعضی از اینا هم به طریقے مثل من اسیر تعلقات دنیوے خودشون بودن(با شدتی بیشتر) چون اینا هم روزے هم رکاب امیرالمؤمنین و دین خدا بودند اما این روزا غل و زنجیر تعلقات دنیوی،تخت یمن و مقام و مرتبت باعث شده صرفا پوستینے از اسلام داشته باشند و در گرداب دنیا غرق بشند ... در همین حین وسط آماجِ افکار و اندیشه هاے نابسامانم گفتم :"مرز بین حق و باطل مرز باریکیه ،مرزے که ما اگر یکم دقیق بشیم میبینم ما هم دچارشیم _حالا حرفم چیه؟! ما دوست داریم صبح گاه،وقتی آفتاب،دستِ کشیده و سپیدش را از میله هاے آهنین تعلقات بر سر ما مے کشد ما همانند سلیم پیله خود را بشکافیم و بال هاے رنگینِ پروازشان را به جهان عرضه کنیم آرے ! مادوست داریم در مسیر حق بمانیم و عطش روح مان از جویبار حقیقت سیراب گردد اما!حقیقت این است که سخت است... قشنگ بود بخوونید🤝✨️ 0 1 فاطمه آزاد 1402/10/30 مایکل وی: قیام الجن جلد 2 ریچارد پل اونز 4.5 15 جلد دوم اینطوریه که خب ی جاهاییش قابل پیش بینی هست تقریبا و ی جاهاییش مثه آخر کتاب نه ! ولی خب تو جلد دوم اتحاد گروه "الکترو کلن "بیشتر به چشم میخوره و همچنین حمایت تایلور از مایکل ... از اونطرف از اوستین نخبه نگم دیگه!اینجانب از بچگی دوست میداشتم همانند ایشان مغز متفکر باشم و این متفکر بودن در حیطه ی عمل به دردم بخوره ولی ی جاهایی از کتاب اینطوره که میشه ازش برای مفید بودن درس و ... برای دانش اموزا گفت خلاصه کنم : تو جلد دوم شما میرید تو جنگل های پرو اونجا یا آناکوندا،درخت تانگارانا،پلنگ جگوار و ... آشنا میشید ،با فطرت تانر که از کشته شدن آدما خسته شده ،با عشق مادر مایکل ، اردوگاه الجن که با فناوری های خاص خودش ساخته شده واز این قبیل اتفاقات و اتفاقات هیجانی تر که کتاب رو قشنگ کرده ........ کتاب رو بردارید دلتون نمیخواد زمینش بزارید 😍 به وقت ۱۲:۳۴a.m 0 3 فاطمه آزاد 1402/8/15 پیامبر بی معجزه محمدعلی رکنی 4.2 61 بسم الله الرحمن الرحیم کتاب #پیامبر_بی_معجزه رفته بودیم کافه کتاب ستاره ها داشتم پیِ کتاب کشتی پهلو گرفته می گشتم اما پیداش نکردم ووقتی پرسیدم که موجوده؟! گفتن نه متاسفانه تموم شده ی دوری زدم بعد چشمم به کتاب "پیامبر بی معجزه" افتاد از اسمش خوشم اومد از مسئول اونجا پرسیدم : این کتاب درباره ی چیه؟! ایشون گفتن اگر بگم متوجه میشید درنتیجه بهتون پیشنهاد میدم بخونید اگر دوست نداشتید برش گردونید خریدمش و شروع کردم به خوندنش خب اول در نظر من یک داستان کند و گنگ بود که بعضی جاهاش رو به خوبی متوجه نمی شدم اما چون تو وقتای پِرتم میخوندم و نیاز به تفکر زیاد نبود دلم میخواست تا تهش بخونم ببینم چی میشه؟! و خب فی الواقع برای خوندنش کنجکاو هم بودم و اما تهش چی بود ؟! تهش حکایت طلبه ای بود که تو مسیر باید ایمان خودش رو محک می زد باید میدید چقدر به حرفایی که روی منبر گفته عمل می کنه ؟! باید میدید شمر درونش کجاها خودش رو نشون میده؟! باید میدید وقتی همه چی درست نیست اون موقع هم میتونه از ایمان دم بزنه؟! (وقتی کتاب رو بخونید و به نرگس برسید متوجه گفته ام میشید .) درگیری های درونی آ سید حمید منو وصل می کرد به درگیری های ذهنی و درونی خودم به این که ی جاهایی به خودم برگردم و این مَنیتی که در وجودم رشد کرده رو از بین ببرم به این که ما یک سری کارهای بد رو در وجود بقیه میبینیم اما در خودمون نه ! و در نهایت اینکه نترسم :) اگر میگم پشتم به خدا گرمه واقعا گرم باشه !... خلاصه من کتابش رو دوست داشتم 📚❤️ سبک داستان قابل حدس زدن نبود و میشد آدم خودش رو تو خیلی جاها جای فرد بزاره :) 2 15 فاطمه آزاد 1402/8/8 مایکل وی: زندانی سلول 25 جلد 1 ریچارد پل اونز 4.4 28 این رو یک نوجوون ننوشته یک نیمچه معلم تازه وارد شده به دنیای نوجوون ها مینویسه پس تا آخر بخونید :) _مایکل وی؟! یک کتابی که دلتون میخواد بشینید پاش و بلند نشید البته برای کسایی که ژانر معمایی و هیجانی دوست دارن مایکل یک آقا پسره با توانایی فوق العاده که من بیشتر از این بازش نمیکنم فقط تو جلد ۱ مایکل وی شما شاهد همراهی و همکاری یک سری دوست وفادار و تلاشگر به همدیگه هستید پس همین الان برید سراغ مایکل وی و بدونید که به بچه های اطرافتون احترام بزارید ، عزت نفس اون ها رو تاجایی که توان دارید خدشه دار نکنید (نکته ی این کتاب برای من ) دم انتشارات پرتقال گرم 😌❤️📌 0 3