یادداشت فاطمه آزاد

ویولون زن روی پل
        شاید براے ما هم اتفاق بیفتد!!!!
بایدبگم که :تعریفشو از رفقا زیاد شنیده بودم و چون دو هفته اے میشد کتاب نمیخوندم دلم میخواست هر طور شده حتے در حد ۵ دقیقه کتاب بخونم؛ پس زدم تو دهن اون جمله اے که هے میگفت :"حسش نیست "  و شروع کردم 
البته با این نه!
با کتابِ یادداشت هاے علم 
منتهے احساس کردم یکم سنگینه پس باید ے کتاب دیگه اے رو شروع کنم 
و بله شروع این کتاب همانا و کنار نزاشتنش همانا ... 
شما در این کتاب شاهد روایت آقا خسرویِ گرفتار در ظلمت هستید که براے نجات از این ظلمت یعنے اعتیاد، یڪ جا ننشسته تا گذر عمر و جوونیش رو ببینه نه !!
خیلی به این در و اون در میزنه تا ترڪ کنه اما به هر طریقے نمیشه ...
اگر میخواین روایت مسافرے که ترڪ ظلمت کرده و به سوے نور حرکت کرده 
اگر میخواین تجلے امید در زندگے واقعے رو بخونید 
اگر تا حالا یڪ درصد حتے براے تفریح
 به اینطور چیزها فکر کردید 
پیشنهاد میکنم روایت فردے که براے نجات بقیه از آبروے خودش گذشته رو بخونید ...
و اینکه کتاب سبکیه و روان و سلیسه.
#ویولن_زن_روی_پل✍️📚
      
9

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.