زندگیه دیگه...
عین گرد باد میمونه..
هرچقدرم زور بزنی زورت بهش نمیرسه
بلندت میکنه میبردت بالا میچرخونتت پرتت میکنه یه جایی که فکرشم نمیکنی
وقتی هم که تموم میشه دیگه آدم قبلی نیستی...
زخمی گیج خسته.
داستان این کتاب و قراره همیشه یادم بمونه و همینطور
احساساتی که باهاش تجربه کردم.
نصفی از وجودم شده این کتاب. مغز نویسنده رو باید بوسید.
دلم برای الیسا، گرت، جکی و کلتون حسابی تنگ میشه.