یادداشت‌های پِرَنسِس کِتابشِناس (59)

          یه جنایی معمایی بسیار متفاوت 
دومین اثری بود که از روث ور خوندم و اینو بیشتر دوست دارم و باعث شد به این نویسنده امیدوار بشم وسوسه شم برم بقیه کتاباش رو بخونم 
در طول متن غمی در جریان بود که قلب شما را به درد می‌آورد و باعث می‌شد با بغض بخونیش 
با جک درد می‌کشیدم با جک از واگن قطار فرار میکردم با جک موهایم را کوتاه و سفید کردم تا شناسایی نشم .....
حتی موقع خواندن این کتاب عرق سردی که بر پیشانی جک می‌نشست رو روی پیشانی خودم هم حس میکردم 

        

          از خانم مک فادن کمتر از اینم انتظار نمیره 
        

          باورم نمیشه 
۲ فصل آخر رو انقد خوندم که از حفظ شدم
اشکام رو نمیتونم کنترل کنم 🥲💔
خیلی زیبا بود جز مورد علاقه هام شد 
نزدیکه چن ساعته دارم گریه میکنم باهاش...
        

          اولاش برام جالب بود و دوست داشتم ادامش بدم ولی کم کم علاقم رو بهش از دست دادم و بنظرم مسخره اومد متاسفانه با این کتاب ریدینگ اسلامپ شدم ...
        

          قابل مقایسه با جلد اول و حال هوای آن جلد نبود بنظرم اگر خلاصش میکردن و توی ما تمامش میکنیم ادامه میدادن بهتر بود و قابل درک تر 
بازم با تمام اینا زیبا و دوست داشتنی بود
        

          آخرین چیزی که توی این دنیا میخوام اینه که یه جای سربسته با شخصیت های خانم فریدا مک فادن تنها باشم مخصوصا شخصیت های کتاب بخش دی 
و تا الان کتابایی که از ایشون خوندم همشون لیاقت و ارزش این همه ترند شدن رو داشتن
        

          وقتی به خودم امدم دیدم یک روزه نصف بیشترش را خواندم و چقد غمناک هست 
حتی فکر کردن به اینکه خودم را جای جولز بزارم عذابم میدهد بنظرم واقعا دختره قوی بود با توجه به حرفایی که پشت سرش میزدن من اگر بودم بدون شک نابود میشدم
        

          برای شروع خواندن کتاب های جنایی گزینه کاملا مناسبی هست 
ولی اگر کتابای جنایی سطح بالاتر خواندید شاید برایتان جالب نیاید 
داستانش درباره پسری به اسم اریک هست که توی هر جلد از کتاب با ماجراهای روبه رو می‌شود ولی بنظرم من توی این ژانر کتابای قشنگ تری وجود داره
        

          همزمان با خواندن این کتاب اشک هایم هم جاری می‌شود و از خودم همش میپرسیدم چرا 
چرا این دختر ، او فقط میخواست مهربان باشد و کمک کرده باشد 
ولی وقتی به خودش آمد یک پسر بچه در بغلش بود
به معصومیت جک که فکر میکنم بغض گلویم را می‌گیرد وقتی برای بار اول بیرون از اتاق را دید و میگفت اینجا تلوزیون هست 
کاملا قلبم شکست از بی رحمی آن مرد
        

          برای بد یا خوب بودن کتاب باید بگم خوب بود پایانش رو دوست داشتم ولی برای نظر حتمیم باید جلدای بعدش رو بخونم موضوع کتاب جذاب و متفاوت بود ولی در ژانر فانتزی کتابای بهتری هست که میتونید بخونید منم صرفا چون ترند شده بود رفتم سراغش
        

          اوایلش خیلی باحال و جذاب بود ولی متاسفانه پایانش رو انگاری بزور داشتم میخوندم و فقد میخواستم تموم بشه ولی بازم به جلدای بعدیش امید بستم و امیدوارم که اونا بیشتر جذبم بکنن
        

          من حتی از جلد اول یه مجموعه خوشم نیاد تلاش می‌کنم جلدای بعدیش رو تهیه کنم و بخونم شاید خوشم بیاد و گیرا باشه ولی این کتاب بنظرم ارزش اینو نداش بری و جلدای بعدیش رو بگیری بخونی
        

          چرا انقد کم توجهی به این کتاب ؟؟
این کتاب لایق بیشتر توجه و علاقه بود و داستان زیبایی داشت
        

          وایبش رو خیلی دوست داشتم و قشنگ بود و بنظرم برای نوجوان ها گزینه خیلی خوبیه حتی برای شروع کتابخونی 
هم شروعش قشنگ بود و هم پایانش 
منی که به فوتبال هیچ علاقه ای نداشتم جذب این کتاب شدم و شروع کردم به خوندنش
        

          در این دوران توی ژانر جنایی و معمایی خانم مک فادن حرف اول را می‌زند 
کتابای فوق العاده جالب و معمایی که آدم رو مجبور میکنه تا صفحه آخر اون کتاب رو بخونی و تا وقتی که چشماتو کور نکنی نمیتونی ازش دست بکشی 
هیچ وقت دروغ نگو اولین اثر ایشون بود که خوندم و جذب اثارشون شدم
        

          کتاب محبوبم
اگر به نژاد هم احترام بزاریم نژاد پرست نباشیم دنیا جای زیبا تری میشه🖇🦋
        

          قشنگ بود ولی اگه نویسنده با قلب ما بازی نمی‌کرد و میزاشت کارلی پیش خانواده مورفی بمونه خوب میشد
        

          دوست دارم برم داخل داستان و جولیت رو بغل کنم بگم من دوست دارم بدون هیچ اما و دلیلی >>>>
        

          اثر های رولد دال شاید بنظر بچگونه بیاد اما اصلا این طور نیست و خیلی زیباست
        

          من تا صفحه آخر منتظر بودم کالیستا برگرده ...