یادداشت‌های فاطمه زهرا 🥭 (46)

          فقط آدمی که وقت آزاد زیادی دارد و کار زیادی نمی‌کند، به ناامیدی رو می آورد. 
        

          اگر قسمت اخرشو اضافه نمیکرد امتیاز بالاتری میدادم
ولی به جز یه کتاب دیگه که خریدم و مجبورم بخونمش دیگه پول بابت کتابای این نویسنده نمیدم چون بعد از خوندن چنتا اثر ازش دیگه هیجانی حس نمیکنم.
داستان درباره پسریه که ظاهرا جذاب و دوستداشتنی و همچی تمومه، به دختری علاقه‌مند میشه و شب باهاش قرار میزاره و همون شب دختر دزدیده میشه و مظنون اصلی کیه؟همین پسری که از قضا خیلی هم گذشته پاکی نداره.
        

          خوب بود واقعا جذبش شدم
اینکه خلاف اون چیزیکه فکر‌میکردم اتفاق افتاده بود برام خیلی جالب بود.
نتونستم حدسش بزنم!
        

          اگه دانشجوی پزشکی نیستید ولی مثل من به خوندن و تماشا کردن درمورد این رشته علاقه مندین بهتون پیشنهادش میکنم واقعا کتاب خوبی بود.
کوتاه هم هست و خوندنش زیاد وقت نمیبره. 
        

          از اواسط کتاب اینجوری بودم خب که چی؟!  :/
پیشنهاد نمیکنم چون محتوای جذاب و خوندنی ای نداشت و سانسور شدنش هم به بدتر شدن این قضیه کمک کرد.
کتاب اتاق قرمز رو بخونید ولی اینو نه.
        

          من این کتاب رو با انتشارات شاهدخت پاییز از کتابخونه گرفتم بخونم اما به ۱۰۰ صفحه نرسیده بود که متوجه شدم کلا سانسوره :/
(واسه مطمئن شدن ازش  به پی دی اف کتاب از نشر مجازی مراجعه کردم و تفاوت رو به وضوح احساس کردم...)
اما در کل دیگه ادامه‌ش ندادم چون منو یاد رمان هایی که تو نوجوانی میخوندم انداخت و دیگه برام جذابیتی ندارن اینجور محتوا ها.
        

          جالب بود واقعا از خوندنش لذت بردم!
        

          وقتی این کتاب را بخوانید
درونتان پر از آرامش و دلتان گرم می‌شود 
کتابی که خوبی ها،محبت ها،دوستی ها
و خوشبختی ها را روایت می‌کند.
این داستان ها زنگ تفریحی در زندگی  شماست
تا تنش های روزمره را از شما دور کند.

لذت بردم واقعا!
        

          واقعا ترجمه‌شو دوست نداشتم خیلی جاها معلوم نبود چی به چیه
اما با این وجود هم آلن عالی بود و چه شخصیت درخشانی داشت.به شجاعتش غبطه میخورم!
        

          داستان کوتاهی درباره خانمی که کیفش دزدیده میشه و دفترچه یادداشت داخلش به دست مرد کتابفروشی میوفته؛ مرد یادداشت های خصوصی زن رو میخونه و برای پیدا کردنش مشتاق میشه.
عاشقانه‌ی جذابی بود خوشم اومد و حتی به لور حسادت کردم که مردی برای پیدا کردنش اینقد خودشو به زحمت انداخته!
        

          کتاب درباره افرادی هست که خیلی زیاد عمر می‌کنند ،روند پیر شدنشون خیلی کنده ، در برابر خیلی از بیماری ها هم مصون هستند و به اصطلاح جاودانند.حالا این وسط داستان مردی رو روایت میکنه که بیش از ۷ قرن زندگی کرده،سوگواره،عاشق شده، از دست داده و فقط یه هدف برای ادامه دادن به زندگی‌ش داره.
با اینکه طولانی بود اما از خوندنش لذت بردم.
        

          این کاری است که نگرانی و دوست داشته نشدن با ما میکند؛ کوچکمان میکند.
        

          زیاد جالب نبود طبق معمول هم نویسنده اخر داستان همچیو بهم چسبوند سر و ته قضیه رو هم آورد.
        

          واقعا کتاب خوبی بود
چند جا شک میکردم یچی سرجاش نیست و‌ عجیبه ولی نتونستم حدس بزنم جریان چیه
        

          شگفتا!!
نمیدونم واقعا پلات تویستش خیلی خفن بود یا من چون پیوسته کتاب رو نخونده بودم خیلی شگفت زده شدم ولی هرچی که بود لذت بردم ازش.
ترجمه هم خیلی روان و عالی بود.
        

          خوشم نیومد خوندش هم خیلی طول کشید
*ترجمه محمد مهدی قاسملو
        

          جالب بود در کمتر از یه روز تمومش کردم.
        

          وای از شخصیت وندی چقد حرص خوردم
چطور اینقد تو همچی حق به جانب بود؟؟؟!
        

          کتاب واقعا جذابه و از همون صفحات ابتدایی هم شما رو مجذوب میکنه اما فک میکنم دیگه خیلی شانسی و همینجور الکی همه وقایع دست به دست هم دادن که هپی اند شد :/
        

          اولش اینهمه  دست و پاچلفتی بودن سامانتا داشت واقعا حوصله‌مو سر می‌برد ولی بعدش تا انتهای کتاب یک نفس خوندم هرچند آخرش باز یکم آبکی شد ولی درکل کتاب قشنگی بود.