یادداشت‌های محدثه دلنواز (53)

47

          همسایه‌ها، اثر ماندگارِ احمد محمود، نویسنده‌ی قَدَر ادبیات ایران.
داستان در بستر تاریخی دوران ملی‌شدن صنعت نفت و در بستر مکانی جنوب کشور روایت می‌شود.
راوی، پسر نوجوانی است به نام خالد که از ماجراهای همسایگانش که همه وضع مالی نامساعدی دارند می‌گوید و از ارتباطاتش با آنان.
قصه‌ای که چند سال از روند زندگی خالد را بیان می‌کند. از پدرش که برای خرج‌ومخارج خانواده، به کویت رفته تا امورات زندگی‌اش بگذرد؛ از رابطه نامشروع بلور خانم، همسر امان آقا با خالد؛ از اتفاقات و مشکلات روزمره زندگی همسایگان؛ تا پیوستن خالد به گروهی سیاسی که خواهان ملی‌شدن صنعت نفت و اخراج انگلیسی‌ها از کشور هستند. آن‌جایی که در بحبوحه علاقه‌اش به دختری، به او گوشزد می‌کنند: عشق و احساس در دوران مبارزه، جایی ندارد...
زبان رمان، مختص احمد محمود است و بسیار قوی، شخصیت‌ها ملموس‌اند، و تصویرسازی اثر عالی.
.
.
پ.ن: اگر این اثر رو پسندیدید، "برج سکوت" حمیدرضا منایی رو هم از دست ندید.
        

59

          کلاریسا دالاوی در ماه ژوئن سال ۱۹۲۳، در لندن، و پس از اتمام جنگ، در خیابان قدم می‌زند، تاکسی‌ها را می‌بیند، ویترین‌ها را از نظر می‌گذراند، پیاده‌روها، پارک و... .
در این بین روایت‌گر، دانای کل است که هرچه در ذهن کلاریسا می‌گذرد و همچنین خاطرات او که ربط پیدا می‌کرد به آنچه در ذهنش می‌چرخید یا آنچه در خیابان می‌دید، را بیان می‌کند.
و از سپتیموس که در جنگ شرکت کرده، و حالا می‌تواند استدلال کند، حساب کند، اما نمی‌تواند احساس کند!
راوی می‌گوید از دیدار کلاریسا و پیتر والش که حالا پنجاه سال دارند و به یاد می‌آورند و حس می‌کنند در گذشته عاشق هم بودند. کلاریسا ازدواج کرده و دختر زیبایی به نام الیزابت دارد اما پیتر ازدواج نکرده و از هندوستان برگشته.
داستان در شب و مهمانی کلاریسا ادامه می‌یابد و تمام می‌شود.
همه‌چیز در ذهن و فکر شخصیت‌ها می‌گردد. شخصیت‌هایی که به هم وصل می‌شوند.
متن و تعریف رفتارهای انسان‌های اطراف خانم دالاوی و همچنین خود شخصیت اصلی، بسیار فکرشده و قابلِ‌تحسین است.
توصیف فضا و محیط عالی؛ پرش‌های راوی در ذهن و نگاه شخصیت‌ها و اتصال این پرش‌ها به‌هم، بسیار جذاب و استادانه است. 
        

31

        یازده داستان کوتاه به قلم رضا امیرخانی:

داستان اول: سهراب عاشق تجسس است، مثل پدرش؛ و دنبال پنج نوشته در در زمزم است. برایش سؤال شده که چرا هیچ‌وقت نتوانسته پنجمی را پیدا کند! در دوره سربازی هم پنجمین پلاک از پنج مفقودالاثر جنگ را پیدا نکرد...

داستان دوم: انگشتری که پای شخصیت اصلی داستان را به کلانتری و جریان قتل دختر زیبارو می‌کشاند.
داستان عجیب و پرداخت کم‌نظیر و دیالوگ‌های عالی.

داستان سوم: از مردی عرب در محله‌ای از تهران می‌گوید که با این‌که همه او را احترام می‌کنند اما هیچ‌کس او را نمی‌شناسد جز آن‌که مثلا می‌دانند معاودی است از عراق.
و از مواجهه سه پسر پشت کنکوری با او، کنجکاوی‌شان و وصلش به ۳۱۳.

داستان چهارم: داستانی کوتاه از مرد پژوهشگری که در دادگاه دارد در مورد پژوهشش توضیح می‌دهد.

داستان پنجم: روایت از زبان پسربچه‌ای گفته می‌شود که منتظرند پدرش از جبهه بیاید، پدری که به قول پسرک، دیگر نمی‌شود با او فوتبال بازی کند.

داستان ششم: ناصر ارمنی، پسری مسلمان، از همسر دوم پدرش که ملقب است به ناصر ارمنی. و می‌گوید از تلاش های او برای محوکردن این لقب.
آخرش با بمب‌انداختن عراقی‌ها شهید می‌شود.

داستان هفتم: کوتاه‌ترین داستان، قصه بانمک از مردی که به نیومکزیکو مهاجرت کرده.

داستان هشتم: داستان چند دقیقه در شلوغی‌های خیابان انقلاب می‌گردد، آنجایی که سه دوست جانباز در حال تردد در آن‌اند.

داستان نهم: قصه‌ای که خیلی دوستش داشتم. داستان حول محور عباس می‌گردد که خیابان‌ها را گز می‌کند، نام هر خیابان برایش مهم است و هربار دنبال نکته‌ای می‌گردد؛ مثلا تقاطع خیابان کارگر با خیابان آزادی، میدان انقلاب است. کارگر که به آزادی می‌رسد، انقلاب می‌شود.
پایان‌بندی شگفتی داشت، بدون پیش‌بینی.

داستان دهم: حال‌وهوای سال نوی سال‌ها بعد از جنگ پیش از سال نوی ۱۳۷۷، جانبازی که با همسرش -همسری که از تاریخ بدش می‌آید- دست‌دردست در خیابان راه می‌روند و برمی‌خورند به پاسبان‌هایی که می‌خواهند ارشادشان کنند. برخی حتی تازه‌به‌دوران‌رسیده و یا متعصب که اینان را جدای از جامعه می‌دانند. زن و مردی که می‌خواهند ماشین لباسشویی بخرند. 
و طنز زبان که بیان می‌کند جدایی‌هایی را که برای این‌وری و آن‌وری در نظر می‌گیرند. تقسیم‌بندی به چپ و راست، گفتن از تعطیلی نشریه‌ها و مسائل کوتاهی از اجتماع و سیاست.

داستان آخر: درددل‌های راوی است با دوست جانبازی که گوش شنواست اما نمی‌تواند حرفی بزند. تمام داستان از پسرخاله‌اش مازی می‌گوید، از قهر و آشتی‌ها تا تغییرات رفتاری و شخصیتی مازی.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

23