یادداشتهای شکارچیِ کتاب🕯 (12) شکارچیِ کتاب🕯 1404/1/9 علامتچی چارلز دیکنز 3.9 10 انقدر عجیبب، تاثیرگذار و کوتاه بود که نمیدونم چی بگم... 0 6 شکارچیِ کتاب🕯 1403/12/20 سرود کریسمس چارلز دیکنز 4.1 16 این کتاب نشون میده چجوری بعضی از اتفاقای زندگی به صورت معجزهواری ما رو از خواب بلند میکنن، باعث میشن به خودمون بیایم و دیدمون به جهان اطرافمون عوض بشه؛ همینطور نشون میده که چقدر برخورد ما با آدمای اطرافمون مهمه. از خوندن این کتاب لذت بردم و خیلی مشتاقم دوباره بخونمش. 0 4 شکارچیِ کتاب🕯 1403/10/22 پیکارگسل برندون سندرسون 4.7 11 این کتاب دیشب ساعت چهار نصف شب با نیم ساعت زل زدن به در و دیوار تموم شد. بعد از تموم شدنش حس ساهری با رفعتهای بالا رو داشتم که یک دفعه تبدیل به یه خمود شده. اول بگم که ترجمه آقای آرمان واقعا خارقالعاده و دوستداشتنی بود! در کنار روان بودن، واژههای جدید و زیبایی به کار برده بودن که زیبایی کتاب دوچندان میشد. نصف بیشتر کتاب روند آروم و یکنواختی بود، ولی خسته کننده نبود. ولی سیصد صفحه آخر دیگه نتونستم کتابو زمین بزارم و خودم از گذر سریع صفحهها در تعجب بودم. توی گزارش پیشرفتهام میشه دید چه هیجانی داشتم. عاشق فضای ایرسافام و رنگین هالندن شدم. ادیان و رسم و رسومهایی که نویسنده خلق کرده بود خیلی جالب و زیبا و البته شبیه به ادیان مختلف خودمون هم بودن. اکثر ایدههای این کتاب رو اگه بهشون فکر کرد میتونیم نمونهش رو توی دنیای خودمون هم پیدا کنیم. این خیلی برای من جالبه که آقای سندرسون و بعضی نویسندههای دیگه از عادی ترین مسائل روزمرهی زندگیمون استفاده میکنن، با یه دید متفاوت بهشون نگاه میکنن و بهشون بال و پر میدن و تبدیل به بسیاری از ایدههای کتابشون میکنن! یه چیز دیگه هم که خیلی دوست داشتم ساهرگی بود! اینکه با استفاده از دَم به اجسام جان ببخشی، بهشون فرمان بدی تا کار مورد نظر رو برات انجام بدن. افسوس که نمیتونم ساهر باشم، مگر در خواب و خیال... *دَم:چیزی که هر نفر از زمان تولدش یه دونهشو داره و باعث ارتباطش با دنیای اطرافش میشه. هر چقدر این دَمها زیادتر بشن، ارتباط با دنیای پیرامون بیشتر میشه و رنگها و صداها زیباتر و جاندار تر میشن. هرکسی هم بدون دم باشه تبدیل به یه خمود میشه و ویژگیهاش هم برعکس کسی که دَم داره ست. طنزی که بعضی قسمتهای کتاب داشت باعث میشد فقط ربع ساعت قهقهه سر بدم و اطرافیانم جوری بهم نگاه میکردن انگار که دیوونه شدم. هنوز هم بهشون فکر میکنم خندم میگیره. تکیهکلامهای مردم هالندرن هم به زبانم راه پیدا کردن: رنگ شور ببرتت! یا صلحابخش متعالی! ساهری چیزی اومده رنگاتو خورده؟ یا آسترا خداوندگار رنگها! پناه بر الوان! یا نورنغمهی جسور! شخصیتهای کتاب هم که هر کدوم جایگاه و ویژگیهای خاص خودشون رو داشتن. شخصیتپردازی نویسنده هم فوقالعاده بود و با همشون خیلی خوب ارتباط گرفتم و دوستشون داشتم. توی پیکارگسل مفهومهای انسانی هم نهفته شده بودن و اینجوری نبود که هفتصد و پنجاه صفحه رو همینجوری فقط خونده باشید. آخرای کتاب هم همه چیز کمکم روشن شد و به خاطر همین تا صبح بیدار موندم تا تمومش کنم. دربارهی پایانش هم... باید بگم که عالی بود. ولی امیدوارم ادامه داشته باشه. هنوز هیچی نشده دلتنگ فضای کتاب شدم. موقع تموم شدن کتاب به یه حالت تشنجوارانهای پاهامو تکون میدادم و سکوت شب خیلی برام عجیب مینمود. از جمله کتابایی بود که از یادداشت نوشتن توی حاشیههاش نمیترسیدم! خوشحالم که به عنوان اولین کتاب از سندرسون انتخابش کردم و امیدوارم بتونم بقیه کتابهاش رو هم بخونم و درخششون رو توی کتابخونم ببینم. با تمام وجودم با پیکارگسل زندگی کردم و از اینکه الان به دنیای واقعی برگشتم خیلی اندوهگینم. 0 13 شکارچیِ کتاب🕯 1403/7/23 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 این کتاب یه جای ویژهای توی قلبم برای خودش باز کرد. دلم برای ماجراجوییهای سرزمین بیابانی حسابی تنگ میشه :)) 0 16 شکارچیِ کتاب🕯 1403/6/31 دزیره جلد 2 آنه ماری سلینکو 4.4 33 "پروانهای در زمان حال، بالهایش را به هم میزند و در آینده گردبادی ایجاد میشود. " این جمله استعاره از اینه که گاهی اوقات با تصمیمهای به ظاهر سطحی و کوچکی که میگیریم، چقدر توی آینده تغییر ایجاد میکنیم.نه تنها آیندهی خودمون بلکه آیندهی دهها، صدها، هزاران و شاید میلیونها آدم رو متحول کنیم. دزیرهی داستان هم بالشو به هم زد و چه گردبادی ایجاد شد! آه، دزیرهی عزیزم؛ زندگیِ انسانهای بیشماری رو دگرگون کردی.به قول ماری، اگر این همه به دنبال شوهر دادن ژولی نبودی، اگر اون شب توی تالار شهر خوابت نمیبرد... اگر این اگر ها به واقعیت نپیوسته بود چه اتفاقی میافتاد؟ نمیتونم حس عجیبی رو که موقع خوندن داستان زندگیت داشتم توصیف کنم... کتابت راهشو توی قلبم باز کرد؛ آه، دزیرهی عزیزم؛ شاهکار کردی! به طور قطع همهی ما توی زندگیمون یک نوع دزیره هستیم. در گذشته تصمیمهای کوچکی گرفتیم، در حال تصمیمهای کوچکی میگیریم و در آینده خواهیم گرفت؛ یک یا خیلی از همین تصمیمها و انتخابها روی خودمون، دیگران و محیط اطرافمون تاثیر زیادی میذاره... کتابی بسیار تامل بر انگیز، آموزنده و مفید که باهاش زندگی کردم. به لیست کتاب.های مورد علاقم و کتابهایی که در آینده قراره دوباره بخونمشون اضافه شد. 0 17 شکارچیِ کتاب🕯 1403/6/25 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 65 دوباره آقای بکمن منو با حس عجیب بعد از تموم کردن کتابش تنها گذاشت. چه باید بگم؟ چی دارم بگم؟ نمیدونم. مگه میشه دربارهی کتابای ایشون سخن گفت؟ مگه میشه توصیفشون کرد؟ فقط کتاباشونو بخونید. تا میتونید بخونید. همین، نمیدونم :) 0 7 شکارچیِ کتاب🕯 1403/6/9 ماه خونین محمد قبا 3.9 3 این کتاب بعد از تقریبا پنجاه روز تموم شد. نیمه اول کتاب خیلی کند و خسته کننده بود. جوری که من زوری میرفتم سرش و چند صفحه میخوندم و این کار یک ماه یا بیشتر طول کشید. یکم که از نیمه دوم گذشت داستان از اون فضای خسته کننده در اومد و شکل گرفت و من اشتیاقم برای خوندنش زیاد شد. برعکس نیمه اول، نیمه دوم رو خیلی زودتر تموم کردم. تا قبل از تموم کردن کتاب، فکر میکردم جلد اول بهتر بود. ولی از نصفه کتاب به بعد قشنگ معلوم بود که نویسنده حرفهای تر شده و بیشتر داره سر به سر شخصیتاش میزاره. الیته هر جلد فضاشون متفاوت از هم بود. خوشبختانه توی این جلد خبری از صحنههای عاشقانهی جلد اول - که اصلا خوب از آب در نیومده بودن - نبود. یعنی خیلی کاهش پیدا کرده بودن. از نکات منفی کتاب بخوام بگم : بعضی از صحنهها خیلی کلیشهای و مسخره (شایدم خندهدار) بودن و غرغرای شخصیت اصلی، بعضی رفتاراش و اینکه یهو هول برش میداشت خیلی روی اعصاب بود. نکات مثبتش : شخصیت پردازی و فضاسازی این کتاب عالیه. عمق شخصیت کرکترها و بعضی از صحنههای که نویسنده خلق میکرد باعث شد افتخار کنم که خالقشون ایرانیه. گاهی اوقات هم که نا امید میشدم نویسنده داستانو خراب کرد، توی فصلهای بعد جبرانش میکرد. آخر کتام هم خیلی کشت و کشتار راه افتاد و خب خب برای بعضی شخصیتا عمیقت ناراحتم :) در کل خیلی کتاب خوبی بود و منتظر جلد سوم میمونم و پیشنهادش میکنم. ولی اگه ریدینگ اسلامپ هستید نخونیدش. 0 16 شکارچیِ کتاب🕯 1403/5/3 دونده ی هزارتو؛ قصر کرنگ جلد 6 جیمز دشنر 4.6 5 الان فقط نیاز به یه بالشت دارم تا سرمو بهش فشار بدم و گریه کنم. مگه غمناک تر از این کتاب وجود داره؟ 0 9 شکارچیِ کتاب🕯 1403/4/19 مه آلود الیستا آقایی 3.9 7 یه علمیتخیلی_پادآرمانشهری زیبا از جنس تالیفی. از خوندنش لذت بردم. ایدهی کتاب خوب بود. روند کتاب کند نبود و میل منو برای خوندش زیاد میکرد. فضاسازی و شخصیتپردازی خوبی داشت، فقط بعضی وقتا رفتارای شخصیتا برام قابل درک نبود. صحنههای عاشقنشم خوب از آب در نیومده بود. پایان کتاب هم غیر قابل پیشبینی بود. واقعا کتاب خوبی بود و ارزش خوندنو داشت. 0 8 شکارچیِ کتاب🕯 1403/4/12 دونده هزارتو؛ کد تب جلد 5 جیمز دشنر 0.4 19 بعد از جلد اول، این جلد جلد مورد علاقم توی مجموعست و خوندنش باعث شد مجموعه دونده هزارتو بشه یکی از موردعلاقه هام. پلات توئیست آخرش مغزمو منفجر کرد ک به خیلی از سوالای بی پاسخم رسیدم. بشدت پیشنهاد میشه :) 0 6 شکارچیِ کتاب🕯 1403/1/10 کلمه های آبی تیره کت کرولی 4.0 49 این کتابو تموم کردم و واقعا دلم نمیخواست تموم بشه میتونم بگم از بهترین کتابهای بود که تا حالا خوندم و خیلی دوستش داشتم اگه بخوام این کتابو توصیف کنم اینجوری میگم: اقیانوس، آبی، اندوه، عشق، کتابها، کتابخانه، لتر لایبرری، آرامش .. بعضی از دیالوگاش جوری بود که همون قدر که ذوق میکنی دلت میخواد گریه کنی :) و کال، کال عزیزم، چه اشکهایی که برای این کاراکتر نریختم :) و آرامشی که توی همهی صفحاتش موج میزد .. و پایان زیباش .. نمیدونم چجوری این کتابو اونجوری که هست توصیفش کنم یکی از کتابهای مورد علاقم شد و دلم میخواد دوباره برم بخونمش. 5 35 شکارچیِ کتاب🕯 1402/12/28 دختری که ماه را نوشید! کلی بارنهیل 0.2 123 این کتاب اولین کتابیه که خوندم و کتابیه که باهاش کتابخون شدم.. و دو بار تاحالا خوندمش خیلیا از این کتاب خوششون نیومده ولی بنظر من کتاب خیلی خوبیه. یه فانتزی زیبا دربارهی امید و قدرت امید.. اینکه امید چقدر خوبه و نا امیدی چقدر بد.. و من واقعا این کتابو دوست دارم و دوستش خواهم داشت :) قلم نویسنده زیبا و متفاوته و فارق از هرگونه کلیشهای بود 1 23