یادداشت شکارچیِ کتاب🕯

کلمه های آبی تیره
        این کتابو تموم کردم و واقعا دلم نمی‌خواست تموم بشه
می‌تونم بگم از بهترین کتاب‌های بود که تا حالا خوندم و خیلی دوستش داشتم
اگه بخوام این کتابو توصیف کنم اینجوری می‌گم: اقیانوس، آبی، اندوه، عشق، کتاب‌ها، کتابخانه، لتر لایبرری، آرامش ..
بعضی از دیالوگاش جوری بود که همون قدر که ذوق می‌کنی دلت می‌خواد گریه کنی :)
و کال، کال عزیزم، چه اشک‌هایی که برای این کاراکتر نریختم :)
و آرامشی که توی همه‌ی صفحاتش موج می‌زد ..
و پایان زیباش ..
نمی‌دونم چجوری این کتابو اون‌جوری که هست توصیفش کنم 
یکی از کتاب‌های مورد علاقم شد و دلم می‌خواد دوباره برم بخونمش.
      
10

32

(0/1000)

نظرات

یکی از آرزو هام اینه مثل ریچل داخل اون کتابخونه کار کنم
وایبی که اون کتابخونه داشت مخصوصا جایی که میتونستی داخل کتاب ها برای افراد نامه بنویسی فوق العاده بود 
2

0

دقیقاااا دلم یه لتر لایبرری مثل این کتاب میخواد 

1

ama

1403/5/1

ریچل که حقیقتا نه... بنده خدا کارش خیلی سخت بود، فکر کن تک تک متونی که توی کتاب های لتر لایبری نوشتن رو ثبت کنی. وای حتی نمیخوام بهش فکر کنم... 
ولی جای هنری چرا 🤣 

1

به لیست بلندبالای خواهم خواند اضافه شد.آه!
1

0

واقعا ارزش خوندن داره>> 

2