یادداشت مُحیصا

من خوندم و خوب بود و تاثیر هم گذاشت، منتهی....

امیدوارم به دردت بخوره...

من کتاب رو خوندم و حتی تلاش هم کردم که استفاده کنم. برداشتم اینه که فقط یه تایپ شخصیتی خاصی میتونه از این روش به خوبی استفاده کنه. بر خلاف ادعای کتاب که برای همه خیلی عالیه و کلا یه قالب خام هست که می‌تونی هرجوری خاصی باش برخورد کنی، من این طور فکر نمی‌کنم.
من برای خودم یک مدل خیلی تضعیف شده از بولت ژورنال رو درست کردم که اونقدر تضعیف شده هست که توش اصلا دفتر بولت ژورنالی وجود نداره! صرفا هر روز رو یه تیکه کاغذ کارهام رو می‌نویسم و تقسیم بندی می‌کنم. البته اول اینقدر هم تضیف شده نبودا! ولی هر چی جلوتر اومدم، تکه تکه از بخش های مختلفش حذف کردم. چون به کارم نمیومد و حوصله ش رو نداشتم. 

اعتقاد شخصی م اینه که هر کسی مدل برنامه ریزی خودش رو داره و اون مدل به درست کس دیگه ای نمیخوره. حتی افراد در گذر زمان مدل برنامه ریزی شون باید به اقتضاء زمان و شرایط به روز بشه و حتی یه نفر نمیتونه تا آخر عمرش یه جور واحد برنامه ریزی کنه. من واقعا زیادی ضدساختار و اقتضائی نیستم؛ ولی برنامه ریزی اگر مدل بشه، حتما به مرور کمتر و کمتر اجرا میشه.

خوبی بولت ژورنال برای من تجمیع همه چیز تو یه دفتر بود. بله آدم می‌تونه همین چیزا رو هر روز تو یه برگه جداگونه بنویسه ولی دیگه اون انسجام رو نداره و تازه دو ماه بعد بخوای ببینی دو ماه قبل داشتی چی کار می‌کردی یا مثلا چی شد که فلان پروژه‌ت درست پیش نرفت هیچی دم دستت نداری! وگرنه واقعا موارد این روش اونقدر چیز خاصی نیست و خودم رسما فقط از همون ماه‌نگار و روزنگارش دارم استفاده می‌کنم (چند وقته چون تعداد کارام بیشتر شده یه برنامه هفتگی هم بهش اضافه کردم که تا اینجا ازش راضی بودم).

برای من روش بولت‌ژورنال (با یکم شخصی‌سازی) تنها روش برنامه ریزی هست که می‌تونم باهاش کنار بیام، دوستش‌داشته باشم و باهاش به زندگیم نظم بدم

یه مدت به سبک خودم اجراش می‌کردم. اما بعد از مدتی احساس کردم بیشتر از وقتی که برای انجام کارها میگذارم، دارم برای پر کردن اون دفترچه وقت و انرژی میذارم. با یکی دو تا از دوستان هم صحبت کردم و اونا هم همین مشکل رو داشتن. بعد از یه مدتی دیگه نمی‌تونستم تمام بخش‌های این سررسید بولت ژورنال رو  پر کنم و ازش غافل میشدم.
من برنامه‌ریزی رو خیلی دوست دارم و یه جورایی بهش معتادم، اما باید نسبت بین برنامه و اجرا رو درک کرد و به یه اعتدالی در برنامه‌ریزی رسید. 

سلام. من دو سه سال قبل از خوندن این کتاب (الان دارم میخونمش) شروع کردم به بوژو نویسی. اوایل فقط در حد نوشتن تاریخ های مهم ماه و ردیاب حال روزانه بود. از اونجایی هم که خیلی کمالگرام دیدم برا کنترلش همون مینیمال پیش برم بهتره. درنهایت از طریق پینترست بخش هدف‌گذاری ماهانه رو اضافه کردم. بعد پی بردم که چقدر داشتن یادداشت روزانه مهمه و از اونجایی که حافظه م خیلی ضعیفه دیدم چقدر خوبه که خاطراتم رو خیلی خلاصه بنویسم. الان هم یسری بخش هایی مثل مدیریت مالی و کتابخونه اضافه کردم. 

فکر میکردم به این کتاب نیاز دارم تا اینکه یکی از دوستام خوند و گفت چه کتاب فوق العاده ایه منم که با وجود داشتن این دفتر حس میکردم بهره وری ندارم؛ حتما مشکل از اینه که کتاب رو نخوندم و با فلسفه اش آشنا نیستم. ولی الان هم که خوندم به نظرم کتاب چیز زیادی برای گفتن علاوه بر آنچه تو اینترنت ازش هست نداشت (حداقل برای منی که خودم توی آزمون و خطا به اهمیت یا بی اهمیتی یسری قسمت ها پی بردم) . در نهایت هم از طریق پیشروهای خود خانم نجاری چیزی که فعلا دستم رو گرفته اینه که فقط برنامه ریزی صرف مهم نیست و باید به صورت مداوم خودت رو ارزیابی کنی، شاید اصلا وسط ارزیابی فهمیدی فلان هدف رو اشتباه انتخاب کردی.

من از بولت زورنال استفاده میکنم و فک میکنم الان حدودا ۳ سال و اندی باشه .
به نطرم نکته خوبی ک برای بولت ژورنال هست اینه تو میتونی اونو کاملا شخصی سازی کنی و با توجه و دغدغه هات و متناسب با شرایط زندگی و هدف هات برای خود صفحات مختلف رو طراحی کنی 
پیشنهاد میکنم امتحانش کنین و ی مدت با این روش برنامه ریزی کنین تا ببین ب دردتون میخوره یا نه خصوصا اگه الان روش برنامه ریزی خوب و پر بازدهی رو ندارین

عه من باید بگم که حدود ۵ سالی میشه از روش بولت ژورنال استفاده میکنم و خب شروعش هم با این کتاب نبود بلکه با ویدیو هایی بود که از زهرا نجاری مترجم این کتاب و چند نفر دیگه توی یوتوب میدیدم و خیلی برام جذاب بود، اون موقعا خب خیلی کوچیک تر بودم و بیشتر از زرق و برق و چیزایی که خیلی وقتمو میگرفتن توش استفاده میکردم و حتی اصلا چیز شخصی سازی شده ای نبود هر ماه با ویدیو هایی که زهرا نجاری آپلود میکرد از ژورنال اون ماهش پیش میرفتم ولی از یک جایی به بعد این شکلی شد که من دقیقا سبک خودمو پیدا کردم و الان بیشتر ۳ ساله که حتی یک ویدیوی ساخت بولت ژورنال ندیدم یا در موردش توی پینترست سرچ نمیکنم و همیشه میدونم چی میخوام چون خب تقریبا دو سال همش صفحات و ردیاب های مختلف رو آزمون و خطا کردم و الان دیگه اصلا از چیزای فانتزی استفاده نمیکنم و از این ترسی ندارم که دفترم کثیف بشه یا هر چیزی و شاید بعضی ماها اصلا صفحه ای جز ماهنگار  برای نوشتن رویداد ها نداشته باشم ...

صفحه‌ی مورد علاقه‌ی من توی بولت ژورنال صفحه ایه که در مورد کتابام مینویسم توش به نظرم شماهم اگه ندارینش این صفحه رو امتحان کنید

درود و خداقوت 
من چند ماه پیش توی همین بهخوان با بولت ژورنال آشنا شدم و بعدش یک جستجوی کمی مفصل در باره‌اش کردم و چیزهایی دیدم و خوندم و حالا تازه کتاب رو دارم می‌خونم.
بهتره همون‌طور که خانم نجاری مترجم کتاب گفتند و تجربهٔ دوستان هم نشون می‌ده، خیلی ساده با یک روزنگار و نهایت ماه‌نگار شروع کنیم تا دو سه ماه پیش بریم و کم‌کم اولویت ها و نکات مثبت و منفیش برامون آشکار بشه.
فکر کنم از خانم نجاری توی ویدیویی شنیدم که گفتند، زمان نوشتن رو زیاد نکنید که اوایل کار خسته‌تون می‌کنه و انگیزه‌تون رو از دست می‌دید.
البته کتاب علاوه بر اصل ماجرا و تاریخچه، خلاصهٔ تمام کتاب‌های انگیزشی قرن رو در خودش جمع کرده و بعضی جاها خسته کننده می‌شه.
فعلا بخونم تا ببینم کار به کجا می‌کشه. به نظرم مداومت و انجام پی در پی نوشتن دفتر تا مرحلهٔ تبدیل شدن به یک عادت خواستنی و شیرین می‌تونه خیلی کمک کننده باشه. مانا و نویسا باشید. 🍀🌺

حدود یک سال و نیمه که برای خودم بولت ژورنال دارم و ولقعا برام مفید بوده، قطعا مطالبی که میدونستم هم توی کتاب بوده ولی مهم این بود که من رو به برنامه ریزی ترغیب کرد. اما نکته مهمی که درباره بولت ژورنال نباید فراموش کنید اینه که رمز موفقیت و موثر بودن بولت شما، پیوستگی و دنبال کردن و سرزدن همیشگی به اونه وگرنه بعد از مدتی کلا بولت ژورنال و هرچی یادگرفتید رو رها خواهید کرد