بریدههای کتاب مهدی سرکانی مهدی سرکانی 1404/4/5 اندیشه من علی صفایی حائری 4.4 9 صفحۀ 33 هر حقیقت متحرکی هنگامی که از سنجش و انتخاب نباشد و به عادت و تقلید رسید، در واقع به قبرستان خود رسیده و با دست خویش گور خود را کنده است. 0 1 مهدی سرکانی 1404/3/30 قرآن کریم هو 4.9 39 صفحۀ 19 یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. بقره/۱۲۰ 0 2 مهدی سرکانی 1404/3/30 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 59 نکته اول در سلوک، همین است که بفهمی تو شروع نکردهای؛ او تو را صدا زده و تو را میخواهد 0 5 مهدی سرکانی 1404/3/27 قرآن کریم هو 4.9 39 صفحۀ 1 محمّد، فرستاده خداست و کسانی که با او هستند بر کافران سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند، همواره آنان را در رکوع و سجود می بینی که پیوسته فضل و خشنودی خدا را می طلبند؛ نشانه آنان در چهره شان از اثر سجود پیداست، این است توصیف آنان در تورات، و اما توصیفشان در انجیل این است که وجودشان چون زراعتی است که جوانه های خود را رویانده پس تقویتش کرده تا ستبر و ضخیم شده، و در نتیجه بر ساقه هایش [محکم و استوار] ایستاده است، به طوری که دهقانان را [از رشد و انبوهی خود] به تعجب می آورد تا خدا به وسیله [انبوهی و نیرومندی] مؤمنان، کافران را به خشم آورد. [و] خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است. فتح/۲۹ 0 1 مهدی سرکانی 1404/3/27 قرآن کریم هو 4.9 39 صفحۀ 1 وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا فتح/۷ 0 1 مهدی سرکانی 1404/3/8 قرآن کریم هو 4.9 39 صفحۀ 1 آنها که سرپرستی خود را به خدا سپردند و او را به دوستی گرفتند، نه از آینده ترسی دارند و نه از گذشته اندوهی. یونس،۶۲ 0 2 مهدی سرکانی 1404/3/8 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 118 هر بلا این نعمت را داراست: نشان دادن ضعف، و رهانیدن از اسارت و وابستگی. و همین است که عارف در برابر بلاء شاکر است، نه صابر. 0 1 مهدی سرکانی 1404/3/5 قرآن کریم هو 4.9 39 صفحۀ 1 جواب میدهند که ما هیچگاه پیوند و نمازی با او نداشتیم و مسکین را اطعام نکردیم و با آن که به یقین رسیده بودیم، از مقصد چشم پوشیده و با فرورفته ها، در زندگی فرو می رفتیم؛ همچون سنگی که در باتلاق فرو رود و از خود موجی هم به جای نگذارد. به دنیا روی آورده بودیم و روز دیگر را نمیپذیرفتیم. مدّثر 1 9 مهدی سرکانی 1404/3/5 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 119 صفحۀ 31 هلیا درد تن، درد روح را سبکتر میکند. بالشِ نرم، شرابِ شبهای خالی زندگیست؛ و روزهای جمعه، طولانی، بیهوده، و نفرتانگیز است؛ اما من روزها را چون سکههای طلا در خواب، گم کردهام. جمعه رنگیست مانند همه رنگها؛ مخلوط رنگهاست. 0 22 مهدی سرکانی 1404/2/24 مقدمه یی بر مصورسازی کتاب های کودکان نادر ابراهیمی 4.9 5 صفحۀ 28 1 4 مهدی سرکانی 1404/2/23 مقدمه یی بر مصورسازی کتاب های کودکان نادر ابراهیمی 4.9 5 صفحۀ 23 به نام آیندهی بشر، مجرمان بزرگسال زیادی را میتوان به چوبهی دار سپرد؛ اما حتی یک کودک را، در سراسر کرهی زمین، به اسم « مصلحت آیندهی بشر» نمیتوان گوشمالی داد و به گریه انداخت. تا دم مرگ از بازگفتن این سخنان خسته نخواهیم شد: کودک، در هر لحظه، متعلّق به همان لحظه است و تعیینکنندهی تکلیف همان لحظه- ضمن اینکه متعلق به تمامی لحظههای تاریخ، و تمامی نقطههای جغرافیای جهان نیز هست. 0 7 مهدی سرکانی 1404/2/23 مقدمه یی بر مصورسازی کتاب های کودکان نادر ابراهیمی 4.9 5 صفحۀ 22 مسلّما، زمان، خیلی چیزها را از بین میبرد، منجمله هر بنای سست را، هر اثر بد را، و چه بسا سرانجامْ هر تولیدِ ضدانسانی را. 0 2 مهدی سرکانی 1404/2/15 نغمه ی غمگین و داستان های دیگر جی. دی. سلینجر 3.6 5 صفحۀ 93 دیگر نمیدانم. قدیم میدانستم، اما خیلی پیش دانستههایم را فراموش کردم. آدم نمیتواند تا ابد کلیدی را در جیبش حمل کند که به هیچ چیز نمیخورد. 0 5 مهدی سرکانی 1404/2/2 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 119 صفحۀ 86 من میخواهم به کودکی خویش بازگردم، به پاکترین رویاها. به سوی آنچه مرا هفتساله بودن بیاموزد. که همه چیز را با رنگهای کودکانه بیامیزد. پای پلهها بنشینم و به صدای شستن ظرفها گوش بدهم. 0 41 مهدی سرکانی 1404/1/26 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 119 صفحۀ 42 تحملِ تنهایی از گدایی دوستداشتن آسانتر است. تحملِ اندوه از گدایی همه شادیها آسانتر است. سهل است که انسان بمیرد تا آنکه بخواهد به تکدّی حیات برخیزد. 0 10 مهدی سرکانی 1404/1/24 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 119 صفحۀ 26 ما هرگز از آنچه نمیدانستیم، و از کسانی که نمیشناختیم، ترسی نداشتیم. ترس، سوغاتِ آشنایی هاست. 0 50 مهدی سرکانی 1404/1/7 The Catcher in the Rye جی. دی. سلینجر 3.7 193 صفحۀ 155 Even if you did go around saving guys' lives and all, how would you know if you did it because you really wanted to save guys' lives, or because you did it because what you really wanted to do was be a terrific lawyer,... ... how would you know you weren't being a phony? the trouble is, you wouldn't. 0 0 مهدی سرکانی 1404/1/5 غدیر علی صفایی حائری 4.3 13 صفحۀ 20 مگر نه این است که میمیریم؟ پس بگذار مرگی را انتخاب کنیم که زندگیهایی را بارور کند. 0 1 مهدی سرکانی 1404/1/5 غدیر علی صفایی حائری 4.3 13 صفحۀ 12 ولایت علی، نه علی را دوستداشتن که «فقط» علی را دوست داشتن است. 0 1 مهدی سرکانی 1403/11/30 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 70 صفحۀ 55 خواه ناخواه انسان کاری را که دوست دارد دنبال میکند و از انجام کارهای ناخوشایند سر باز میزند. قبول دارم که چیزی شبیه اراده نقشی کوچک در این میان ایفا میکند اما تا کسی اعتقادی قلبی به کاری نداشته باشد نه قدرت اراده به کمکش خواهد آمد نه نگران عواقب ترک کار خواهد بود. در آن تداوم نخواهد داشت و اگر هم داشته باشد بر خود جفا کرده است. به همین دلیل حتی یک بار هم به دیگران توصیه نکردم به دو رو آورند. سخت جلوی خودم را گرفتهام تا جملاتی نظیر «دویدن عالیست، همه باید آن را انجام دهند» از دهانم خارج نشود. 0 2
بریدههای کتاب مهدی سرکانی مهدی سرکانی 1404/4/5 اندیشه من علی صفایی حائری 4.4 9 صفحۀ 33 هر حقیقت متحرکی هنگامی که از سنجش و انتخاب نباشد و به عادت و تقلید رسید، در واقع به قبرستان خود رسیده و با دست خویش گور خود را کنده است. 0 1 مهدی سرکانی 1404/3/30 قرآن کریم هو 4.9 39 صفحۀ 19 یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. بقره/۱۲۰ 0 2 مهدی سرکانی 1404/3/30 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 59 نکته اول در سلوک، همین است که بفهمی تو شروع نکردهای؛ او تو را صدا زده و تو را میخواهد 0 5 مهدی سرکانی 1404/3/27 قرآن کریم هو 4.9 39 صفحۀ 1 محمّد، فرستاده خداست و کسانی که با او هستند بر کافران سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند، همواره آنان را در رکوع و سجود می بینی که پیوسته فضل و خشنودی خدا را می طلبند؛ نشانه آنان در چهره شان از اثر سجود پیداست، این است توصیف آنان در تورات، و اما توصیفشان در انجیل این است که وجودشان چون زراعتی است که جوانه های خود را رویانده پس تقویتش کرده تا ستبر و ضخیم شده، و در نتیجه بر ساقه هایش [محکم و استوار] ایستاده است، به طوری که دهقانان را [از رشد و انبوهی خود] به تعجب می آورد تا خدا به وسیله [انبوهی و نیرومندی] مؤمنان، کافران را به خشم آورد. [و] خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است. فتح/۲۹ 0 1 مهدی سرکانی 1404/3/27 قرآن کریم هو 4.9 39 صفحۀ 1 وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا فتح/۷ 0 1 مهدی سرکانی 1404/3/8 قرآن کریم هو 4.9 39 صفحۀ 1 آنها که سرپرستی خود را به خدا سپردند و او را به دوستی گرفتند، نه از آینده ترسی دارند و نه از گذشته اندوهی. یونس،۶۲ 0 2 مهدی سرکانی 1404/3/8 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 118 هر بلا این نعمت را داراست: نشان دادن ضعف، و رهانیدن از اسارت و وابستگی. و همین است که عارف در برابر بلاء شاکر است، نه صابر. 0 1 مهدی سرکانی 1404/3/5 قرآن کریم هو 4.9 39 صفحۀ 1 جواب میدهند که ما هیچگاه پیوند و نمازی با او نداشتیم و مسکین را اطعام نکردیم و با آن که به یقین رسیده بودیم، از مقصد چشم پوشیده و با فرورفته ها، در زندگی فرو می رفتیم؛ همچون سنگی که در باتلاق فرو رود و از خود موجی هم به جای نگذارد. به دنیا روی آورده بودیم و روز دیگر را نمیپذیرفتیم. مدّثر 1 9 مهدی سرکانی 1404/3/5 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 119 صفحۀ 31 هلیا درد تن، درد روح را سبکتر میکند. بالشِ نرم، شرابِ شبهای خالی زندگیست؛ و روزهای جمعه، طولانی، بیهوده، و نفرتانگیز است؛ اما من روزها را چون سکههای طلا در خواب، گم کردهام. جمعه رنگیست مانند همه رنگها؛ مخلوط رنگهاست. 0 22 مهدی سرکانی 1404/2/24 مقدمه یی بر مصورسازی کتاب های کودکان نادر ابراهیمی 4.9 5 صفحۀ 28 1 4 مهدی سرکانی 1404/2/23 مقدمه یی بر مصورسازی کتاب های کودکان نادر ابراهیمی 4.9 5 صفحۀ 23 به نام آیندهی بشر، مجرمان بزرگسال زیادی را میتوان به چوبهی دار سپرد؛ اما حتی یک کودک را، در سراسر کرهی زمین، به اسم « مصلحت آیندهی بشر» نمیتوان گوشمالی داد و به گریه انداخت. تا دم مرگ از بازگفتن این سخنان خسته نخواهیم شد: کودک، در هر لحظه، متعلّق به همان لحظه است و تعیینکنندهی تکلیف همان لحظه- ضمن اینکه متعلق به تمامی لحظههای تاریخ، و تمامی نقطههای جغرافیای جهان نیز هست. 0 7 مهدی سرکانی 1404/2/23 مقدمه یی بر مصورسازی کتاب های کودکان نادر ابراهیمی 4.9 5 صفحۀ 22 مسلّما، زمان، خیلی چیزها را از بین میبرد، منجمله هر بنای سست را، هر اثر بد را، و چه بسا سرانجامْ هر تولیدِ ضدانسانی را. 0 2 مهدی سرکانی 1404/2/15 نغمه ی غمگین و داستان های دیگر جی. دی. سلینجر 3.6 5 صفحۀ 93 دیگر نمیدانم. قدیم میدانستم، اما خیلی پیش دانستههایم را فراموش کردم. آدم نمیتواند تا ابد کلیدی را در جیبش حمل کند که به هیچ چیز نمیخورد. 0 5 مهدی سرکانی 1404/2/2 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 119 صفحۀ 86 من میخواهم به کودکی خویش بازگردم، به پاکترین رویاها. به سوی آنچه مرا هفتساله بودن بیاموزد. که همه چیز را با رنگهای کودکانه بیامیزد. پای پلهها بنشینم و به صدای شستن ظرفها گوش بدهم. 0 41 مهدی سرکانی 1404/1/26 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 119 صفحۀ 42 تحملِ تنهایی از گدایی دوستداشتن آسانتر است. تحملِ اندوه از گدایی همه شادیها آسانتر است. سهل است که انسان بمیرد تا آنکه بخواهد به تکدّی حیات برخیزد. 0 10 مهدی سرکانی 1404/1/24 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 119 صفحۀ 26 ما هرگز از آنچه نمیدانستیم، و از کسانی که نمیشناختیم، ترسی نداشتیم. ترس، سوغاتِ آشنایی هاست. 0 50 مهدی سرکانی 1404/1/7 The Catcher in the Rye جی. دی. سلینجر 3.7 193 صفحۀ 155 Even if you did go around saving guys' lives and all, how would you know if you did it because you really wanted to save guys' lives, or because you did it because what you really wanted to do was be a terrific lawyer,... ... how would you know you weren't being a phony? the trouble is, you wouldn't. 0 0 مهدی سرکانی 1404/1/5 غدیر علی صفایی حائری 4.3 13 صفحۀ 20 مگر نه این است که میمیریم؟ پس بگذار مرگی را انتخاب کنیم که زندگیهایی را بارور کند. 0 1 مهدی سرکانی 1404/1/5 غدیر علی صفایی حائری 4.3 13 صفحۀ 12 ولایت علی، نه علی را دوستداشتن که «فقط» علی را دوست داشتن است. 0 1 مهدی سرکانی 1403/11/30 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 70 صفحۀ 55 خواه ناخواه انسان کاری را که دوست دارد دنبال میکند و از انجام کارهای ناخوشایند سر باز میزند. قبول دارم که چیزی شبیه اراده نقشی کوچک در این میان ایفا میکند اما تا کسی اعتقادی قلبی به کاری نداشته باشد نه قدرت اراده به کمکش خواهد آمد نه نگران عواقب ترک کار خواهد بود. در آن تداوم نخواهد داشت و اگر هم داشته باشد بر خود جفا کرده است. به همین دلیل حتی یک بار هم به دیگران توصیه نکردم به دو رو آورند. سخت جلوی خودم را گرفتهام تا جملاتی نظیر «دویدن عالیست، همه باید آن را انجام دهند» از دهانم خارج نشود. 0 2