معرفی کتاب روابط متکامل زن و مرد اثر علی صفایی حائری

روابط متکامل زن و مرد

روابط متکامل زن و مرد

4.3
109 نفر |
30 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

261

خواهم خواند

67

شابک
9789647803021
تعداد صفحات
80
تاریخ انتشار
1398/8/6

توضیحات

کتاب روابط متکامل زن و مرد، نویسنده علی صفایی حائری.

لیست‌های مرتبط به روابط متکامل زن و مرد

نمایش همه
رشد عوامل رشد، رکود، انحطاطوقتی که از خودت می سوزی

سیر مطالعاتی استاد علی صفایی حائری

62 کتاب

این دوره مطالعاتی در سه فصل و نه گام، بر اساس مبانی اندیشه استاد تدوین شده و تقریباً تمام ی کتابهای استاد در این مسیر مرور می‌شود. برخی از گام‌ها علاوه بر کتاب اصلی دارای کتاب‌های تکمیلی نیز هستند که مطالعه این کتب نیز سفارش می‌شود. فصل 1: تولد انسان از خود در فصل اول با مبانی رشد انسان آشنا می شویم. در این فصل انسان از غرایز و عادات خود متولد شده و با خود برخوردی دوباره دارد و متوجه می‌شود هدف و مسیر رسیدن به این هدف چیست و در این مسیر احتیاج به شناخت چه مبانی نظری و نیازهای عملی دارد. و در این مرحله ضرورت وجود راهبر این مسیر و ویژگی‌های راهبری که خود مسیر رشد را طی کرده و زیر و بم راه را کاملا می‌شناسند، معلوم می‌گردد. لذا فصل اول در پنج گامِ هدف‌شناسی، مسیر‌شناسی، مبانی‌شناسی، نیازشناسی و راهبر شناسی تدوین شده است 1. هدف‌شناسی ✅ رشد: تببین ضرورت وجود هدف و اثبات «رشد» به عنوان هدف انسان. ✅ عوامل رشد، رکود و انحطاط: توضیح تفصیلی هدف و باز تعریف مولفه‌های مختلف دینی با توجه به این هدف و نقش آنها در رشد و خسر. ✅ وقتی از خودت می‌سوزی: فهم مراحل خسارت و رشد و عوامل آن در بستر تفسیر سوره تبت 2. جهت شناسی ✅ بگو که او: شناخت الله به عنوان عالی‌ترین جهت حرکت و رشد انسان بر اساس تفسیر سوره توحید. ✅ بشنو از نی: شناخت زیبایی، رحمت، بخشش و احسان الله که موجب سرشاری انسان از عشق به الله خواهد شد، بر اساس شرح دعای ابوحمزه ثمالی. 3. مسیرشناسی ✅ صراط: شناخت مسیر رسیدن به این هدف، پس از شناخت هدف. 4. مرکب شناسی ✅ مسئولیت و سازندگی: ایجاد شناخت عالی در انسان که زمینه عشق و ایمان خواهد بود و آشنایی با روش شناخت و کلیدهای فهم جهان‌بینی اسلامی. ✅ اندیشه من: نقد و بررسی دین با میزان هدف و باز تعریف مبانی دینی و تبیین برتری دین نسبت به مکاتب دیگر برای پاسخگویی به نیازهای بشر. ✅ نامه‌های بلوغ: آشنایی با بینش‌های لازم برای گرایشات و سلوک اخلاقی و فهم جایگاه اخلاق و عمل در مسیر رشد. ✅ فوز سالک: توصیف مراحل سلوک الی الله و آسیب‌شناسی آن. ✅ اخبات: توصیف مراحل نهایی سلوک 5. راهبر شناسی ✅ امامت: تبیین جایگاه امامت در نظام فکری اسلام و بررسی تحلیلی تاریخ شکل‌گیری خلافت به جای امامت. ✅ غدیر: تبیین حقیقت ولایت و جایگاه امام و نسبت ایشان با هدف انسان. ✅ تو می‌آیی: تبیین ضرورت وجود امام و وظیفه ما نسبت به ایشان. ✅ روزهای فاطمه: شرح خطبه فدکیه. تبیین جایگاه ولایت از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها. ✅ عاشورا: تحلیل حرکت امام حسین و هدف قیام او و تحلیل جایگاه امام در پرتو این هدف. ✅ وارثان عاشورا: طرح اضطرار به امامت و وظیفه ما نسبت به امام. 6. منزل شناسی ✅ خانه فریب: شناخت دنیا، فریب‌های آن و شناخت کیفیت برخورد با آن بر اساس شرح دعای شب 27 رمضان. ✅ روزگار ستمگر: شناخت دنیا از جهت روابط اجتماعی و راه برخورد با دنیا بر اساس شرح خطبه 32 نهج‌البلاغه. ✅ حیات برتر: تبیین منزل قیامت و معاد از منظر قرآن. 7. روش شناسی ✅ حرکت: تبیین نیازهای حرکت چه در رابطه با خود انسان‏ و‏ چه در رابطه با دیگران‏ و چه در رابطه با محیط. ✅ حجاب و آزادی روابط: بررسی حجاب به عنوان یکی از مؤلفه‌های مؤثر در حرکت و تبیین حجاب در نظام تربیتی. ✅ حقیقت حج: طرح مراحل و مناسک حج بر اساس تفسیر آیات مربوط به حج. فصل 2: بلوغ انسان در جامعه پس از آنکه در فصل قبل، مقدمات رشد فراهم و انسان عازم حرکت در مسیر توحید شد، به فصل دوم حرکت وارد می‌شود که همان مسئولیت انسان در برخورد با جامعه است. در این فصل است که تولد انسان از خود به بلوغ خویش می‌رسد و حرکت انسان در جامعه شکل خود را پیدا می‌کند. این فصل که به نوعی مسئولیت انسان را تعیین می‌کند، خود با گام‌ها و مراحلی همراه است: 1.سازندگی و تربیت ✅ انسان در دو فصل: آشنایی با اصول روشهای سازندگی انسان در دو فصل قبل و بعد از بلوغ. ✅ تربیت کودک: تبیین خصوصیات مورد نیاز کودک در پیش از بلوغ برای تضمین تربیت و سعادت وی در زندگی و چگونگی نهادینه کردن این خصوصیات. ✅ روابط متکامل زن و مرد: طرح اصول روابط در طبیعی‌ترین جمع انسانی برای تبدیل آن به خانواده و جمعی با هدف رشد و تبیین مدیریت روابط زوجین با نگاه تربیتی به مجموعه خانواده. ✅ جمع‌ها و حاصل‌جمع‌ها: عوامل تشکیل جمع، اهداف جمع و وظایف آن و روش افزایش بهره‌وری در تشکل‌های تربیتی و فرهنگی. ✅ مدیریت و سازندگی: روش مدیریت جمع‌های سازنده و تنظیم روابط در تشکیلات بر اساس هدف رشد. 2. جامعه سازی ✅ انتظار: مرحله آماده‌سازی جامعه برای تحول بنیادین. طرح مرحله آماده‌سازی جامعه برای تشکیل جامعه بر اساس مبانی دینی و تبیین چگونگی شکل و روابط جامعه و تشکل‌ها بر اساس مبانی دینی. ✅ تقیه: برخورد با دشمنان جامعه دینی بعد از آماده‌سازی به شکل مبارزه پنهانی و نفوذ در دشمن (تقیه) در مرحله ضعف جامعه دینی. آشنایی با مرحله‌ تقیه و فهم دقیق معنای آن به عنوان نوعی مبارزه پنهانی و نفوذ در دشمن. ✅ قیام: طرح مرحله قیام و مبارزه آشکار پس از آماده سازی و ضعیف کردن دشمن به واسطه نفوذ در او 3. نگه‌داری و محافظت از جامعه دینی ✅ از معرفت دینی تا حکومت دینی: تبیین مبانی حکومت دینی و طرح شبهات مطرح‌شده پیرامون آن و پاسخ آن. ✅ تحلیلی نو از حکومت دینی: تعیین قلمرو حکومت دینی و شکل و معیار انتخاب حاکم و خصوصیات حاکم بر اساس اهداف حکومت دینی. ✅ مشکلات حکومت دینی: مشکلات حکومت دینی در فرض حضور و غیبت معصوم و چگونگی برخورد با آن. ✅ فقر: شناخت ابعاد مسئله فقر و راه های مبارزه با آن در مسیر نگهداری و محافظت از جامعه دینی. ✅ انفاق: تبیین جایگاه انفاق و بررسی ابعاد آن به عنوان راه مبارزه با فقر در نظام تربیتی و اجتماعی. فصل3: فهم عمیق مبانی رشد ادامه دارد....

63

یادداشت‌ها

          «آن چه من را به حرکت وادار می‌کند، علم به چیزی نیست، اضطرار به آن است. احتیاج به آن است.» ☁️🌱...

طبق برنامه هر هفته‌ام، سه‌شنبه ساعت ۱۹ سوار اتوبوس شدم. مسیر ۵ ساعته بود. احتمال اینکه دیرتر برسم وجود داشت ولی زودتر نه. قبل از اینکه اینترنت گوشی‌ام بپرد. اپیزودهای کتاب صوتی ام را دانلود می‌کردم و کتاب دیگری را در طاقچه باز کردم تا وقتی بخاطر تغییر ارتفاع و جاده کوهستانی گوشم کیپ شد و هندزفری را کنار گذاشتم به سراغ دیگری بروم.
آن دفعه، این کتاب را باز کردم. کوتاه و روان بود و همان شب تمامش کردم. خیلی مسائل را عمیق بررسی نمی‌کند ولی قطعا به مسائلی می‌پردازد که با آن‌ها برخوردهایی داشته‌ایم. در بخش دیه توضیحات خوب و ساده‌ای داشت. نکاتی که در زمینه روابط مطرح می‌شود، اکثراً در روابط ما با هرکسی کاربرد دارند. توصیه‌هایی کلی در کتاب مطرح شده بود که اگر قبلا در این زمینه مطالعه کرده باشید، شاید برایتان تکراری باشد. ولی به نظرم حتی اگر اینطور باشد، گاهی اوقات به تکرار نیاز داریم.

📘 از متن کتاب:
می‌گویند شتری خوابیده بود. روباهی می‌گذشت، به شتر روی آورد و با دم شتر بازی آغاز کرد تا آنکه دمش را با دم شتر گره زد. شتر برخاست. دم کوتاه این دو به هم گره خورده بود. روباه معلق مانده بود و به دنبال شتر تاب می‌خورد. گربه‌ای این صحنه را دید. از روباه پرسید چه بر سرت آمده؟ روباه گفت: هیچ! با بزرگان وصلت کرده‌ایم!

بیشتر آنچه که بدی و مشکل ازدواج قلمداد می‌شود، مثل سختی‌ها و برخوردها و توقع‌ها و انتظارها و درگیری‌ها و گرفتاری‌ها، در واقع همین بدی‌ها، خوبی و میوه‌ی خوب ازدواج هستند.

آدمی می‌تواند حتی از بن‌بست‌ها بیاموزد که راه کجاست.

به همان اندازه که ازدواج دو نفر ارزش پیدا می‌کند، به همان اندازه وسوسه و حسادت دوست و دشمن زیاد می‌شود، که درگیری‌ها را زیادتر می‌کند. پس به گونه‌ای تظاهر نباید کرد که حسادت و دشمنی‌ها بجنبد و سر بردارد، که اگر این حسادت‌ها به زندگی تو آسیب نزند، باعث از هم پاشیدگی زندگی دیگران می‌تواند باشد. 

گاهی آدمی با تمامی راحتی‌ها در رنج است و غصه می‌خورد و گاهی با همه‌ی رنج‌ها راحت است و بهره برمی‌دارد و پاداش می‌گیرد.

شماتت و خشونت،آتش افروز است. تکرار و تذکر مداوم ملال‌آور است.

در محبت یا گفت‌وگو، حد نگه دار، تا آنجا که هنوز به جمله‌‌هایی از تو مشتاق هستند، خاموشی تو شیرین است. دلزدگی، حتی از محبت، نفرت‌انگیز است.

از کسانی نباش که رنج‌هایت و گرفتاری‌هایت را از نگاه و چهره و حالت‌هایت به هر کس منتقل کنی. سختی‌ها، مهمان تو هستند.

از محبت و عشق خودت پیش کسانی حرف بزن که برای او حرف می‌زنند.

احترام امامزاده با متولی است. تو می‌توانی بدون لج درآوردن و تحریک کردن همسرت را در چشم‌ها و دل‌ها بزرگ کنی. آنجا که تو حرمت او را می‌شکنی، دیگران حرمت نگه نمی‌دارند.

مادر و پدرت را در برابر همسرت مگذار. خواسته‌های آنها و دوستانت را، با زبان خواسته‌های خودت مطرح کن. محبت به تو، سختی خواسته‌ها را کم می‌نماید.

اشتباه از اینجا برخاسته که ما برای دیات و خون‌بها، ارزش انسانی قائل هستیم، در حالی که دین در رابطه با کارایی و ارزش اقتصادی است. به همین خاطر، اگر دو دست یک نفر را قطع کنند، دیه‌ی آن برابر با کشتن و نابود کردن است و همین طور اگر دو چشم یا دو پا یا تخمدان‌ها یا گوش‌ها را ببرند، هر کدام با دیه کامل حساب می‌شوند. این مسأله نشان می‌دهد که دین ارزش انسانی را توضیح نمی‌دهد، که فقط در رابطه با کارایی و ارزش اقتصادی است. و از آنجا که کار مسئولیت مرد بیشتر است و ارزش اقتصادی آن زیادتر است، ناچار دیه‌ی این دو با هم تفاوت دارد... دیات به ارزش انسانی مربوط نیستند و فقط اثر اجتماعی آن را کنترل می‌کنند و جبران می‌نمایند.

انسانی که خودش را هرز کرده و خوش بوده و کیف کرده، در واقع از آنجا لذت برده که نمی‌داند چه از دست داده، فقط حساب کرده که چه به دست آورده.

هرکس خلق را در خود نگه دارد و باتلاق استعدادهای عظیم او بشود او هم طاغوت است.

امام علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌گوید: شنیده‌ام که در بازار بصره لباس زنی با عبای کردی برخورد کرده، از شرم بمیرید.

دو چیز مطرح است: هم حلم، هم دادن فرصت‌ها.

ما در تنهایی‌ها چه بسا بتوانیم علم را، حتی فکر روشن را به دست بیاوریم، ولی دل روشن و دل زنده در برخوردها و درگیری‌ها شکل می‌گیرد.

ثبتنا علی دینک؛ ثبات ما در دین، مبنا و هدف زندگی‌مان باشد، نه در کنار و بر کنار زندگی‌مان.

آن چه من را به حرکت وادار می‌کند، علم به چیزی نیست، اضطرار به آن است. احتیاج به آن است. 
مادامی که من، دین را حتی اگر قبول کردم، خدا را حتی اگر باور کردم که هست، اگر به آن نیاز نداشته باشم و بگویم بدون دین می‌توانم راهم را بروم و می‌توانم بدون دین زندگی کنم، طبیعتاً دین یا در متن نمی‌آید، برکنار می‌شود، یا اگر هم می‌آید متن بی‌بدیلی نیست.

۲۳ بهمن ۳
        

34

          مجموعه از نکات ارزشمندی که با تراکم بالا در حجم کم کتاب گنجانده شده بود. بدون هیچ نظم مشخص.
سلیقهٔ فعلی من بیشتر کتاب‌هایی را می‌پسندد که یک نکته را آن قدر شرح و بسط می‌دهد و مثال برایش می‌آورد که قشنگ جا می‌افتد و در آینده می‌شود از آن استفاده کرد، یا اگر بیش از آن می‌خواهد بگوید، به مطالب ساختار می‌بخشد و کمک می‌کند تا نموداری در ذهن شکل بگیرد و رابطه مطالب با هم روشن شود.
این کتاب با این که مطالب جالبی داشت، اما از این دو نوع نبود و احتمالا ماندگار نخواهد بود.
نثر هم روان نبود. به جاین این که تلاش شود تا مطالب واضح منتقل شود، خلاقیت‌های ادبی و ذوقی به آن افزوده شده بود.

مخاطب فصل اول بیشتر مرد است. هر چند که نکات مشترکی هم در آن گفته شده.
فصل بعدی در مورد تساوی زن و مرد بد نیست. مطالبش را من در جای دیگر خوانده بودم. 
فصل سوم در مورد حجاب، حرف درستی می‌زند اما نگاه محدودی دارد. فقط از یک زاویه به مسئله نگاه کرده.
فصل آخر هم شبیه فصل اول، مجموعه نکته‌هایی مفید و در هم.

نقل قول‌هایی از کتاب:

بیشتر آن چه که بدی و مشکل ازدواج قلمداد می‌شود، مثل سختی‌ها و برخوردها و توقع‌ها و درگیری‌ها و گرفتاری‌ها، در واقع همین بدی‌ها، خوبی و میوه‌ی خوب ازدواج هستند. این آدمی است که باید از حادثه‌ها، از برخوردها و از درگیری‌ها بیاموزد و از آن چه که آموخت، راهش را مشخص نماید و بر حماقت و اشتباه خود پافشاری نداشته باشد.

رنج و راحتی، در ظرفیت قلبی و در پختگی برخوردها است. گاهی آدمی با تمامی راحتی‌ها در رنج است و غصه می‌خورد و گاهی با همه‌ی رنج‌ها راحت است و بهره برمی‌دارد و پاداش می‌گیرد.

در بیان قرآنی نمی‌گوید همسری با همسر آرام می‌شود، که می‌گوید: لتسکنوا الیها، نه لتسکنوا بها. آدم‌ها و تمامی دنیا نمی‌توانند دل بزرگ یکدیگر را پر کنند، اما در کنار یکدیگر و همسو و همراه یکدیگر، به تعادل و سکونی دست می‌یابند.

برای آرامش، توقع کم، تحمل زیاد می‌آورد.

در انتخاب همسر، معیار و میزان اننتخاب، همان خصوصیات و نکته‌هایی است که برای تو مهم است. زیبایی، صدا، اندام و حالت‌هایی که برای تو مهم هستند، نمی‌توانی به آن بی‌اعتنا باشی، مگر آن که از آن عبور کرده باشی و گذششته باشی. منی که حالتی خاص و چهره‌ای خاص در رؤیاهایم نشسته،   نمی‌توانم به دیگری روی بیاورم و با آن مأنوس باشم، هر چند همه‌ی خوبی‌ها را هم داشته باشد. پس تا هنگامی که اسیر هستی، به تقلید پرواز نکن و مطمئن باش که بت‌های تو را هر چند که به آن دست بیابی، می‌شکنند و در این دنیا برایت دلخوشی نمی‌گذارند.

در محبت یا گفت و گو، حد نگه دار، تا آن جا که هنوز به جلمه‌هایی از تو مشتاق هستند، خاموشی تو شیرین است. دلزدگی، حتی از محبت، نفرت‌انگیز است.

از کسانی نباش که رنج‌هایت و گرفتاری‌هایت را از نگاه و چهره و حالت‌هایت به هر کس منتقل کنی. سختی‌ها، مهمان تو هستند. آن‌ها را به دل‌های همسر و خانواده‌ات سرازیر نکن.

فرزندان خود را ره رفتن بیاموز، به دوش نکش. میان آن ها و مشکلاتشان حایل نشو. بگذار مشکل را تجربه کنند و راه حل را بیاموزند.

ما تا این درگیری‌ها را نداشته باشیم، ضعف‌هامان، ترس‌هامان، بخل‌هامان، خستگی‌هامان، زیاده‌روی‌ها یا کوتاهی‌های خودمان را نمی‌شناسیم. در این برخورد است که مشخص می‌شود ما چقدر کم داریم.

این یک حقیقتی است که اگر من همسری انتخاب می‌کنم، شرایطی می‌گذارم، می‌گویم این آدم، آدم مهربانی است؛ این طور نیست که تا آخرین لحظه زندگی‌اش همین خط مستقیم محبت را طی کند. لحظه‌هایی هم می‌شود که در دلش بغض می‌آید، نفرت می‌آید، خستگی می‌آید. حالا یا به حق یا به ناحق. مسأله این است که من با بغض و خستگی و نامهربانی او چگونه برخورد کنم.

با هم مرتبط بشوید. این راه حل نیست که ما وقتی که دیدیم مشکل هست، جدا بشویم. وقتی که می‌بینیم سفره‌ای می‌اندازیم دعوا در آن هست، سفره را برداریم. یکی از مکرهای شیطان همین است. وقی که مشکلی به وجود می‌آید، اصل صورت مسأله را پاک می‌کند.

در زندگی با تمام برخوردها و فراز و نشیب‌هایش این اصل هست که ما برای همه احتمالات و برخوردهایش آماده باشیم. فقط بیاموزیم که تکلیف در هر پیشامدی چیست. مهم نیست چه پیش می‌آید، مهم این است که بدانیم در هر پیش آمد چه باید کرد. این را چگونه بدانیم؟ حدود شرعی مسأله است، ظرفیت آدم‌ها مسأله است، طرز برخورد و تجربه‌های متفاوتی که آدم دارد.
        

3