بریدههای کتاب فاطمه فاطمه 1404/3/5 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 48 صفحۀ 107 منظرهی ویرانی آدمها غمانگیزترین منظرهی دنیاست. 0 9 فاطمه 1404/2/29 من مردمم: گزینه اشعار کارل سندبرگ کارل سندبرگ 0.0 صفحۀ 56 رودخانهای است زبان / که هزار سال یک مسیر را میرود / اما به یکباره راهی نو را در پیش میگیرد / تا به دریا ریزد. … زبان همچون یک رودخانه میمیرد. 0 19 فاطمه 1404/2/28 گلستان سعدی سعدی 4.8 26 صفحۀ 29 قرار، بر کفِ آزادگان نگيرد، مال / نه صبر در دل عاشق، نه آب در غربال 0 4 فاطمه 1404/2/16 منظر پریده رنگ تپه ها کازوئو ایشی گورو 3.8 6 صفحۀ 25 « همین باورته که باعث میشه همهچی فرق کنه. واسهی مادر، هر چی هم که مراقبتای بدنی انجام بده، بازم واسه بار آوردن بچهش، یه باورِ مثبت لازمه. » 0 5 فاطمه 1404/2/15 گلستان سعدی سعدی 4.8 26 صفحۀ 15 لقمان را گفتند: “حکمت از که آموختی؟” / گفت: “ از نابینایان! که تا جای نبینند، پای ننهند. ” 0 21 فاطمه 1404/2/9 مجموعه آثار آنتوان پاولویچ چخوف: داستان های کوتاه 4 جلد 4 آنتون چخوف 4.8 1 صفحۀ 429 0 4 فاطمه 1404/1/26 عصیان یوزف روت 3.9 41 صفحۀ 82 0 3 فاطمه 1404/1/26 عصیان یوزف روت 3.9 41 صفحۀ 142 0 1 فاطمه 1404/1/25 مرغابی وحشی هنریک ایبسن 3.9 14 صفحۀ 200 0 24 فاطمه 1404/1/25 مرغابی وحشی هنریک ایبسن 3.9 14 صفحۀ 198 از یه آدم معمولی دروغ زندگیش رو بگیر، اونوقت خوشبختی یه دفعه تو وجودش میشکنه 3 4 فاطمه 1404/1/25 مجموعه آثار آنتوان پاولویچ چخوف: داستان های کوتاه 4 جلد 4 آنتون چخوف 4.8 1 صفحۀ 247 کاش این رفتنها افاقه میکرد … 0 1 فاطمه 1404/1/24 مجموعه آثار آنتوان پاولویچ چخوف: داستان های کوتاه 4 جلد 4 آنتون چخوف 4.8 1 صفحۀ 137 تو کشیش هستی و من مسلمان، تو میگویی گرسنهای، من هم میدهم که بخوری… فقط آدم پولدار تشخیص میدهد که خدای من کدام است و خدای تو کدام ولی برای آدم فقیر فرق نمیکند، خدا یکی است. 1 4 فاطمه 1404/1/24 سووشون سیمین دانشور 4.1 210 صفحۀ 74 آخر آدم بايد در اين دنيا يك كار بزرگترى از زندگى روزمره بكند. بايد بتواند چيزى را تغيير دهد. حالا كه كارى نمانده بكنم پس عشق مىورزم. 0 4 فاطمه 1404/1/23 دایی وانیا آنتون چخوف 3.8 12 صفحۀ 39 آنهایی که صد یا دویست سالِ دیگر پس از ما بیایند ما را بهخاطر اینکه این طور زندگیمان را احمقانه و این اندازه مبتذل گذراندهایم، نخواهند بخشید شاید آنها وسیلهیی برای خوشبختی بیابند ولی ما... من و تو فقط به یک امید زندهایم و آن اینکه وقتی برای همیشه در تابوتمان خوابیدیم، اشباحی شاید خوشآیند به سراغمان بیایند. 0 7 فاطمه 1404/1/23 اتحادیه ی ابلهان جان کندی تول 3.4 64 صفحۀ 162 از جوری که حرف می زد، میشد متوجه شد که مدت زمان زیادی به مدرسه می رفته، احتمالا مشکلش هم همین بود. 0 5 فاطمه 1404/1/22 آتشی برای آتشی دیگر شهرام شیدایی 5.0 0 صفحۀ 94 بايد دوباره ترسهامان را آب و دانه دهیم/ قایقهامان را بیرون بیاوریم/ باید دوباره بر این خشکی/ پارو بزنیم/ توهّم / توهّم ما را سرِپا و زنده نگه مىدارد 0 4 فاطمه 1404/1/21 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 305 صفحۀ 90 اگر آدمها، غم را با هم تقسيم نكنند، غم، آدمها را تقسيم مىكند. 0 3 فاطمه 1404/1/21 سراشیب شرق اوکتاویو پاز 3.5 0 صفحۀ 10 در ديباچهی کتاب اومده: شعر گفتن / نه شعرى از زندگى سرودن / كه زندگى را شعر كردن / بود ! 0 1 فاطمه 1404/1/20 آنک نام گل اومبرتو اکو 4.2 29 صفحۀ 287 ارتداد را اغلب مفتشان بهوجود میآورند. و نه تنها به این معنی که مرتدانی را که وجود خارجی ندارند در تخیل خود میسازند، بلکه با چنان شدّت و حدّتی به سرکوب فساد ارتداد میپردازند که خیلیها به سبب نفرت از قاضیان به سویش رانده میشوند تا در آن درگیر شوند. بهراستی این چرخهای است که شیطان تمهید دیده. خدایا ما را در پناه خود بگیر. 1 5 فاطمه 1404/1/19 آتشی برای آتشی دیگر شهرام شیدایی 5.0 0 صفحۀ 43 آشيانهای باش / روزی پرندهای / در تو زندگی را مطمئن خواهد یافت! 0 6
بریدههای کتاب فاطمه فاطمه 1404/3/5 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 48 صفحۀ 107 منظرهی ویرانی آدمها غمانگیزترین منظرهی دنیاست. 0 9 فاطمه 1404/2/29 من مردمم: گزینه اشعار کارل سندبرگ کارل سندبرگ 0.0 صفحۀ 56 رودخانهای است زبان / که هزار سال یک مسیر را میرود / اما به یکباره راهی نو را در پیش میگیرد / تا به دریا ریزد. … زبان همچون یک رودخانه میمیرد. 0 19 فاطمه 1404/2/28 گلستان سعدی سعدی 4.8 26 صفحۀ 29 قرار، بر کفِ آزادگان نگيرد، مال / نه صبر در دل عاشق، نه آب در غربال 0 4 فاطمه 1404/2/16 منظر پریده رنگ تپه ها کازوئو ایشی گورو 3.8 6 صفحۀ 25 « همین باورته که باعث میشه همهچی فرق کنه. واسهی مادر، هر چی هم که مراقبتای بدنی انجام بده، بازم واسه بار آوردن بچهش، یه باورِ مثبت لازمه. » 0 5 فاطمه 1404/2/15 گلستان سعدی سعدی 4.8 26 صفحۀ 15 لقمان را گفتند: “حکمت از که آموختی؟” / گفت: “ از نابینایان! که تا جای نبینند، پای ننهند. ” 0 21 فاطمه 1404/2/9 مجموعه آثار آنتوان پاولویچ چخوف: داستان های کوتاه 4 جلد 4 آنتون چخوف 4.8 1 صفحۀ 429 0 4 فاطمه 1404/1/26 عصیان یوزف روت 3.9 41 صفحۀ 82 0 3 فاطمه 1404/1/26 عصیان یوزف روت 3.9 41 صفحۀ 142 0 1 فاطمه 1404/1/25 مرغابی وحشی هنریک ایبسن 3.9 14 صفحۀ 200 0 24 فاطمه 1404/1/25 مرغابی وحشی هنریک ایبسن 3.9 14 صفحۀ 198 از یه آدم معمولی دروغ زندگیش رو بگیر، اونوقت خوشبختی یه دفعه تو وجودش میشکنه 3 4 فاطمه 1404/1/25 مجموعه آثار آنتوان پاولویچ چخوف: داستان های کوتاه 4 جلد 4 آنتون چخوف 4.8 1 صفحۀ 247 کاش این رفتنها افاقه میکرد … 0 1 فاطمه 1404/1/24 مجموعه آثار آنتوان پاولویچ چخوف: داستان های کوتاه 4 جلد 4 آنتون چخوف 4.8 1 صفحۀ 137 تو کشیش هستی و من مسلمان، تو میگویی گرسنهای، من هم میدهم که بخوری… فقط آدم پولدار تشخیص میدهد که خدای من کدام است و خدای تو کدام ولی برای آدم فقیر فرق نمیکند، خدا یکی است. 1 4 فاطمه 1404/1/24 سووشون سیمین دانشور 4.1 210 صفحۀ 74 آخر آدم بايد در اين دنيا يك كار بزرگترى از زندگى روزمره بكند. بايد بتواند چيزى را تغيير دهد. حالا كه كارى نمانده بكنم پس عشق مىورزم. 0 4 فاطمه 1404/1/23 دایی وانیا آنتون چخوف 3.8 12 صفحۀ 39 آنهایی که صد یا دویست سالِ دیگر پس از ما بیایند ما را بهخاطر اینکه این طور زندگیمان را احمقانه و این اندازه مبتذل گذراندهایم، نخواهند بخشید شاید آنها وسیلهیی برای خوشبختی بیابند ولی ما... من و تو فقط به یک امید زندهایم و آن اینکه وقتی برای همیشه در تابوتمان خوابیدیم، اشباحی شاید خوشآیند به سراغمان بیایند. 0 7 فاطمه 1404/1/23 اتحادیه ی ابلهان جان کندی تول 3.4 64 صفحۀ 162 از جوری که حرف می زد، میشد متوجه شد که مدت زمان زیادی به مدرسه می رفته، احتمالا مشکلش هم همین بود. 0 5 فاطمه 1404/1/22 آتشی برای آتشی دیگر شهرام شیدایی 5.0 0 صفحۀ 94 بايد دوباره ترسهامان را آب و دانه دهیم/ قایقهامان را بیرون بیاوریم/ باید دوباره بر این خشکی/ پارو بزنیم/ توهّم / توهّم ما را سرِپا و زنده نگه مىدارد 0 4 فاطمه 1404/1/21 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 305 صفحۀ 90 اگر آدمها، غم را با هم تقسيم نكنند، غم، آدمها را تقسيم مىكند. 0 3 فاطمه 1404/1/21 سراشیب شرق اوکتاویو پاز 3.5 0 صفحۀ 10 در ديباچهی کتاب اومده: شعر گفتن / نه شعرى از زندگى سرودن / كه زندگى را شعر كردن / بود ! 0 1 فاطمه 1404/1/20 آنک نام گل اومبرتو اکو 4.2 29 صفحۀ 287 ارتداد را اغلب مفتشان بهوجود میآورند. و نه تنها به این معنی که مرتدانی را که وجود خارجی ندارند در تخیل خود میسازند، بلکه با چنان شدّت و حدّتی به سرکوب فساد ارتداد میپردازند که خیلیها به سبب نفرت از قاضیان به سویش رانده میشوند تا در آن درگیر شوند. بهراستی این چرخهای است که شیطان تمهید دیده. خدایا ما را در پناه خود بگیر. 1 5 فاطمه 1404/1/19 آتشی برای آتشی دیگر شهرام شیدایی 5.0 0 صفحۀ 43 آشيانهای باش / روزی پرندهای / در تو زندگی را مطمئن خواهد یافت! 0 6