بریدههای کتاب غزل خامسی غزل خامسی 2 روز پیش شناخت هویت زن ایرانی در گستره پیش تاریخ و تاریخ مهرانگیز کار 4.0 0 صفحۀ 90 در مکتب یونگ هر "سمبول"نشانهای است، اما هر" نشانه" لزوما سمبول نیست. 0 1 غزل خامسی 2 روز پیش شناخت هویت زن ایرانی در گستره پیش تاریخ و تاریخ مهرانگیز کار 4.0 0 صفحۀ 90 در رویا سمبولها خود به خود بروز می کنند، زیرا که رویاها اتفاق می افتند و ابداع نمی شوند. 0 0 غزل خامسی 6 روز پیش سقوط آلبر کامو 4.0 118 صفحۀ 56 برعکس، اغلب سفرهی دلمان را پیش کسانی باز میکنیم که شبیه خودمان هستند و همان نقاط ضعف ما را دارند. به عبارت دیگر، رغبتی نداریم خود را اصلاح کنیم، یا بهتر شویم، زیرا ابتدا باید خطایمان را گردن بگیریم. فقط آرزو داریم به حالمان دل بسوزانند و تشویقمان کنند این مسیر را ادامه دهیم. در کل، دلمان می خواهد هم از تقصیر تبرئه شویم، هم از تلاش برای رسیدن به تنزه معاف باشیم. 0 0 غزل خامسی 6 روز پیش سقوط آلبر کامو 4.0 118 صفحۀ 59 قطعا شنیدهاید، "وای بر شما، آنگاه که همه از شما تعریف کنند!" آخ! این هشدار را باید طلا گرفت! 0 5 غزل خامسی 1404/5/27 سقوط آلبر کامو 4.0 118 صفحۀ 28 در هلند، همه از نقاشی و لاله سر در می آورند. 0 2 غزل خامسی 1404/5/17 شرق بهشت: هزار سال شعر و نقاشی شرقی مایکل .ا بری 4.0 1 صفحۀ 292 در راهی که پیش گرفتهای، بادبانها گسترده، تنها، بی نگاهی به پشت سر، بی تردیدی، حرکت کن! تا آخرین محدودهای که آبی آزاد به پایان می رسد! انسان در جهان تنها به تبع رویاهایش زندگی می کند. 0 0 غزل خامسی 1404/5/14 به زبان مادری گریه می کنیم فابیو مورابیتو 3.7 27 صفحۀ 84 این مرد روح ندارد چون لهجه شاید آخرین جان پناه روح باشد و او لهجهاش را خود خواسته با نقاب لهجهای ساختگی پوشانده و حتی وقتی تنهاست، نمیتواند نقابش را بردارد. او فقط زبان مادریاش را تلف نکرده، بلکه کلامش را به هر زبانی که حرف بزند، تلف کرده. اصلا شاید شیطان خود او باشد. 0 3 غزل خامسی 1404/5/8 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 38 صفحۀ 170 می گوید:" از جنگیدن خستهم. همهی عمرم جنگیدم. فقط میخوام از یه چیز مطمئن باشم؛ این که صبح که بیدار میشم، درخت انجیرم هنوز درخت انجیرِ من باشه. همین. " 0 4 غزل خامسی 1404/5/8 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 38 صفحۀ 119 اصلا جالب نیست که در بحبوحهی سالهای افول به دنیا بیایی و فقط قصهی زیبایی گذشته را بشنوی یا عکسهایش را ببینی. 0 3 غزل خامسی 1404/5/8 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 38 صفحۀ 93 فارغ از این که این روزها همه چیز تیره و تار به نظر می رسد و ترامپ و دیگر نژاد پرستان در رسانهها فریاد می زنند و مرتکب خشونتهای عیان و علنی می شوند، ما در زمانهای زندگی میکنیم که همه شمولتر از گذشته است. افراد بیشتری به درون فرهنگ غالب راه یافتهاند و مجالی برای سخن گفتن دارند، گرچه صدای همهشان به یک اندازه بلند نیست. 0 0 غزل خامسی 1404/5/1 ارواح ملیت ندارند یوکو تاوادا 3.4 17 صفحۀ 77 کتاب شبیه تختخواب است چون آدم در آن رویا میبیند. 0 1 غزل خامسی 1404/4/27 اضطراب منزلت آلن دوباتن 3.8 31 صفحۀ 74 رالف والدو امرسون آرزو داشت ببیند که "هر انسانی در جایی قرار بگیرد که به آن تعلق دارد، با آن میزان قدرتی که ظرفیتش را داشته باشد و بتواند از آن استفاده کند." 0 5 غزل خامسی 1404/4/10 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 153 برای زنها حیات دوباره، و نجات از هر نوع تباهی و همه گونه بازسازی اخلاقی در عشق نهفتهاست و در هیچ چیز دیگری نمود نخواهد داشت. 1 37 غزل خامسی 1404/4/7 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 60 شاید انسان فقط عاشق حال خوب نباشد، شاید به رنج بردن هم به همین اندازه عشق بورزد. شاید رنج بردن به همان اندازهی حال خوب برایش سود داشته باشد. 0 5 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 1 صفحۀ 140 بعضی چیزها به نحوی حیرتآور بی تغییر می مانند. 0 7 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 1 صفحۀ 137 کتابخانهام! چندینبار، در این سالهای آوارگی، رویای روزی را در سر پرورانده بودم که اولین کتاب کتابخانهی از دست رفتهام را به دست میگیرم، آن را برمیگردانم سرجایش روی قفسه، برمیگردم و سراغ کتابی دیگر میروم؛ کتابی که در تمام این سالها لمس نشده. لایش را باز میکنم، چند خطی میخوانم، انگشتم را روی ورقهایش می لغزانم و بندهایی را میخوانم که روزی خودِ جوانم خوانده بود و بعد طوری سر بلند می کنم که انگار از خوابی آشفته پریدهام و سراغ کتابی دیگر می روم که در انتظار کشف دوباره است. چندین بار چنین آیندهای را فراخواندهام؟ 0 7 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 1 صفحۀ 124 فقرا نمیخواهند شما هم مثل آنها بدبخت باشید، آنها دنبال یک فرصت برای زندگی درستاند، قدرتی برای تصمیمگیری دربارهی زندگیشان. از شما می خواهند به حذف شرایطی که این فلاکت را رقم می زند کمک کنید. 0 1 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.4 35 صفحۀ 108 من عاشق نیویورکم، گرچه آنطور که باید و شاید مال من نیست، آن طور که یک درخت یا یک خیابان یا یک خانه میتواند به آدم تعلق داشته باشد، یک چیزی، حالا هرچی، که به من تعلق دارد، چون من به آن تعلق دارم. 0 2 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.4 35 صفحۀ 131 معیار خوبی و بدی آدمها برای من این است که با من چطور رفتار کردهاند. 0 3 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.4 35 صفحۀ 140 خیلی میترسم، باستر. آره، بالاخره ترسیدم، چون ممکن است تا ابد طول بکشد. تا وقتی چیزی را دور نینداخته باشی، نمیفهمی مال تو بوده. 0 3
بریدههای کتاب غزل خامسی غزل خامسی 2 روز پیش شناخت هویت زن ایرانی در گستره پیش تاریخ و تاریخ مهرانگیز کار 4.0 0 صفحۀ 90 در مکتب یونگ هر "سمبول"نشانهای است، اما هر" نشانه" لزوما سمبول نیست. 0 1 غزل خامسی 2 روز پیش شناخت هویت زن ایرانی در گستره پیش تاریخ و تاریخ مهرانگیز کار 4.0 0 صفحۀ 90 در رویا سمبولها خود به خود بروز می کنند، زیرا که رویاها اتفاق می افتند و ابداع نمی شوند. 0 0 غزل خامسی 6 روز پیش سقوط آلبر کامو 4.0 118 صفحۀ 56 برعکس، اغلب سفرهی دلمان را پیش کسانی باز میکنیم که شبیه خودمان هستند و همان نقاط ضعف ما را دارند. به عبارت دیگر، رغبتی نداریم خود را اصلاح کنیم، یا بهتر شویم، زیرا ابتدا باید خطایمان را گردن بگیریم. فقط آرزو داریم به حالمان دل بسوزانند و تشویقمان کنند این مسیر را ادامه دهیم. در کل، دلمان می خواهد هم از تقصیر تبرئه شویم، هم از تلاش برای رسیدن به تنزه معاف باشیم. 0 0 غزل خامسی 6 روز پیش سقوط آلبر کامو 4.0 118 صفحۀ 59 قطعا شنیدهاید، "وای بر شما، آنگاه که همه از شما تعریف کنند!" آخ! این هشدار را باید طلا گرفت! 0 5 غزل خامسی 1404/5/27 سقوط آلبر کامو 4.0 118 صفحۀ 28 در هلند، همه از نقاشی و لاله سر در می آورند. 0 2 غزل خامسی 1404/5/17 شرق بهشت: هزار سال شعر و نقاشی شرقی مایکل .ا بری 4.0 1 صفحۀ 292 در راهی که پیش گرفتهای، بادبانها گسترده، تنها، بی نگاهی به پشت سر، بی تردیدی، حرکت کن! تا آخرین محدودهای که آبی آزاد به پایان می رسد! انسان در جهان تنها به تبع رویاهایش زندگی می کند. 0 0 غزل خامسی 1404/5/14 به زبان مادری گریه می کنیم فابیو مورابیتو 3.7 27 صفحۀ 84 این مرد روح ندارد چون لهجه شاید آخرین جان پناه روح باشد و او لهجهاش را خود خواسته با نقاب لهجهای ساختگی پوشانده و حتی وقتی تنهاست، نمیتواند نقابش را بردارد. او فقط زبان مادریاش را تلف نکرده، بلکه کلامش را به هر زبانی که حرف بزند، تلف کرده. اصلا شاید شیطان خود او باشد. 0 3 غزل خامسی 1404/5/8 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 38 صفحۀ 170 می گوید:" از جنگیدن خستهم. همهی عمرم جنگیدم. فقط میخوام از یه چیز مطمئن باشم؛ این که صبح که بیدار میشم، درخت انجیرم هنوز درخت انجیرِ من باشه. همین. " 0 4 غزل خامسی 1404/5/8 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 38 صفحۀ 119 اصلا جالب نیست که در بحبوحهی سالهای افول به دنیا بیایی و فقط قصهی زیبایی گذشته را بشنوی یا عکسهایش را ببینی. 0 3 غزل خامسی 1404/5/8 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 38 صفحۀ 93 فارغ از این که این روزها همه چیز تیره و تار به نظر می رسد و ترامپ و دیگر نژاد پرستان در رسانهها فریاد می زنند و مرتکب خشونتهای عیان و علنی می شوند، ما در زمانهای زندگی میکنیم که همه شمولتر از گذشته است. افراد بیشتری به درون فرهنگ غالب راه یافتهاند و مجالی برای سخن گفتن دارند، گرچه صدای همهشان به یک اندازه بلند نیست. 0 0 غزل خامسی 1404/5/1 ارواح ملیت ندارند یوکو تاوادا 3.4 17 صفحۀ 77 کتاب شبیه تختخواب است چون آدم در آن رویا میبیند. 0 1 غزل خامسی 1404/4/27 اضطراب منزلت آلن دوباتن 3.8 31 صفحۀ 74 رالف والدو امرسون آرزو داشت ببیند که "هر انسانی در جایی قرار بگیرد که به آن تعلق دارد، با آن میزان قدرتی که ظرفیتش را داشته باشد و بتواند از آن استفاده کند." 0 5 غزل خامسی 1404/4/10 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 153 برای زنها حیات دوباره، و نجات از هر نوع تباهی و همه گونه بازسازی اخلاقی در عشق نهفتهاست و در هیچ چیز دیگری نمود نخواهد داشت. 1 37 غزل خامسی 1404/4/7 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 82 صفحۀ 60 شاید انسان فقط عاشق حال خوب نباشد، شاید به رنج بردن هم به همین اندازه عشق بورزد. شاید رنج بردن به همان اندازهی حال خوب برایش سود داشته باشد. 0 5 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 1 صفحۀ 140 بعضی چیزها به نحوی حیرتآور بی تغییر می مانند. 0 7 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 1 صفحۀ 137 کتابخانهام! چندینبار، در این سالهای آوارگی، رویای روزی را در سر پرورانده بودم که اولین کتاب کتابخانهی از دست رفتهام را به دست میگیرم، آن را برمیگردانم سرجایش روی قفسه، برمیگردم و سراغ کتابی دیگر میروم؛ کتابی که در تمام این سالها لمس نشده. لایش را باز میکنم، چند خطی میخوانم، انگشتم را روی ورقهایش می لغزانم و بندهایی را میخوانم که روزی خودِ جوانم خوانده بود و بعد طوری سر بلند می کنم که انگار از خوابی آشفته پریدهام و سراغ کتابی دیگر می روم که در انتظار کشف دوباره است. چندین بار چنین آیندهای را فراخواندهام؟ 0 7 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 1 صفحۀ 124 فقرا نمیخواهند شما هم مثل آنها بدبخت باشید، آنها دنبال یک فرصت برای زندگی درستاند، قدرتی برای تصمیمگیری دربارهی زندگیشان. از شما می خواهند به حذف شرایطی که این فلاکت را رقم می زند کمک کنید. 0 1 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.4 35 صفحۀ 108 من عاشق نیویورکم، گرچه آنطور که باید و شاید مال من نیست، آن طور که یک درخت یا یک خیابان یا یک خانه میتواند به آدم تعلق داشته باشد، یک چیزی، حالا هرچی، که به من تعلق دارد، چون من به آن تعلق دارم. 0 2 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.4 35 صفحۀ 131 معیار خوبی و بدی آدمها برای من این است که با من چطور رفتار کردهاند. 0 3 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.4 35 صفحۀ 140 خیلی میترسم، باستر. آره، بالاخره ترسیدم، چون ممکن است تا ابد طول بکشد. تا وقتی چیزی را دور نینداخته باشی، نمیفهمی مال تو بوده. 0 3