بریدهای از کتاب نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش اثر آریل دورفمن
1404/3/27
صفحۀ 137
کتابخانهام! چندینبار، در این سالهای آوارگی، رویای روزی را در سر پرورانده بودم که اولین کتاب کتابخانهی از دست رفتهام را به دست میگیرم، آن را برمیگردانم سرجایش روی قفسه، برمیگردم و سراغ کتابی دیگر میروم؛ کتابی که در تمام این سالها لمس نشده. لایش را باز میکنم، چند خطی میخوانم، انگشتم را روی ورقهایش می لغزانم و بندهایی را میخوانم که روزی خودِ جوانم خوانده بود و بعد طوری سر بلند می کنم که انگار از خوابی آشفته پریدهام و سراغ کتابی دیگر می روم که در انتظار کشف دوباره است. چندین بار چنین آیندهای را فراخواندهام؟
کتابخانهام! چندینبار، در این سالهای آوارگی، رویای روزی را در سر پرورانده بودم که اولین کتاب کتابخانهی از دست رفتهام را به دست میگیرم، آن را برمیگردانم سرجایش روی قفسه، برمیگردم و سراغ کتابی دیگر میروم؛ کتابی که در تمام این سالها لمس نشده. لایش را باز میکنم، چند خطی میخوانم، انگشتم را روی ورقهایش می لغزانم و بندهایی را میخوانم که روزی خودِ جوانم خوانده بود و بعد طوری سر بلند می کنم که انگار از خوابی آشفته پریدهام و سراغ کتابی دیگر می روم که در انتظار کشف دوباره است. چندین بار چنین آیندهای را فراخواندهام؟
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.