بریدههای کتاب فاطیما فاطیما 1404/4/22 تفکر، سریع و کند دانیل کانمن 4.5 9 صفحۀ 450 دلم به حال خودِ رنجکشیدهام میسوزد، اما این ترحم چندان شدید نیست؛ گویی دلم به حال غریبهای میسوزد که در این وضعیت گرفتار شده است. شاید عجیب به نظر برسد، اما من هم یادآورندهی خودم هستم و هم تجربهکنندهای که زندگیام را تجربه میکند؛ با این حال، آن "خودِ تجربهکننده" برایم غریبه است. 0 8 فاطیما 1404/4/22 تفکر، سریع و کند دانیل کانمن 4.5 9 صفحۀ 243 آنها در مقالهٔ دیگری با عنوان "مردها پسربچه باقی میمانند"، نشان دادند که مردان بهطور قابلتوجهی بیشتر از زنان ایدههای بیهودهٔ خود را (در خرید و فروش سهام) عملی میکنند و در نتیجه زنان نسبت به مردان نتایج بهتری در سرمایه گذاری کسب میکنند. 0 2 فاطیما 1404/4/22 تفکر، سریع و کند دانیل کانمن 4.5 9 صفحۀ 84 موسی چند حیوان از هر نوع به کشتی برد؟ تعداد افرادی که تشخیص میدهند اشکال این سؤال کجاست به قدری کم است که این پدیده "توهم موسی" نام گرفته است. موسی هیچ حیوانی را به کشتی نبرد؛ این نوح بود که حیوانات را به کشتی خود برد. 0 1 فاطیما 1404/4/21 تفکر، سریع و کند دانیل کانمن 4.5 9 صفحۀ 352 نیرویی که ما صرف دوری از ضرر و زیان میکنیم خیلی شدیدتر و قویتر از نیرویی است که صرف دستیابی به سود میکنیم. نرسیدن به هدف معادل زیان است و دستیابی به هدف معادل سود. همان طور که از غلبهٔ منفینگری میتوان انتظار داشت، این دو انگیزه به یک اندازه قدرتمند نیستند. گریز از شکست در رسیدن به هدف خیلی قویتر از تمایل به رسیدن به آن هدف است. 0 1 فاطیما 1404/4/4 اعتراف لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 73 صفحۀ 116 در آن زمان، در روسیه، جنگ رخداد. روسها بهنام عشق مسیحی به کشتن برادران خود پرداختند. نمیشد به این موضوع فکر نکرد. نمیشد چشم بر آن بست که قتل، شری است در تضاد با نخستین بنیادهای هر مذهبی. ولی بهجای آن، در کلیساها برای نجات جنگجویان دعا میکردند و آموزگاران ایمان، این قتل را عملی برآمده از ایمان میدانستند. و فقط هم قتل در میدان جنگ نبود، بلکه بسیاری هم در زمان آشوبهای پس از جنگ کشته میشدند، و من اهل کلیسا را میدیدم، آموزگاران آن، راهبان و ریاضتطلبان را، که قتل نوجوانان گمراه و بیدفاع را تأیید میکردند. 0 2 فاطیما 1404/4/4 اعتراف لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 73 صفحۀ 36 کسی زندگی مرا با شوخی شریرانه و احمقانهای به بازی گرفته بود؛ گرچه نمیدانستم کسی که مرا خلق کرده کیست و چرا مرا به این جهان آورده و به باد تمسخر گرفته است. 0 9 فاطیما 1404/4/1 دروغگویی روی مبل اروین دی. یالوم 4.0 26 صفحۀ 303 از میان کلمات ناراحتکنندهای که بر زبان و قلم میآید، ناراحتکنندهترینش این است: شاید میشد! 0 6 فاطیما 1404/4/1 دروغگویی روی مبل اروین دی. یالوم 4.0 26 صفحۀ 149 دایی موریس ارتودوکسم که اونقدر پایبند به خوردن کوشر(غدای حلال یهودی) بود که حتی توی ساندویچفروشیهایی که غذایهای غیرکوشر میفروختند، ساندویچ پنیر هم نمیخورد؛ اون میترسید چاقویی که قبلا پنیر رو بریده بود، قبلش ساندویچ گوشت خوک رو بریده باشه. ما یه مسئولیت داریم و یه تعصب به تظاهر مسئولیت. 0 3 فاطیما 1404/4/1 دروغگویی روی مبل اروین دی. یالوم 4.0 26 صفحۀ 327 میدونی خودکشی در بین تومورشناسها چقدر زیاده؟ به اندازهی خودکشی روانشناسهاست! احتمالا خودآزاری داری که اینکار رو انجام میدی. 0 5 فاطیما 1404/3/19 بندها دومنیکو استارنونه 4.1 131 صفحۀ 140 آدم ته تهش به بچههاش آسیب میزنه. برای همین باید انتطار داشت که کمِ کم بچهها هم به آدم آسیب بزنند. 0 6 فاطیما 1404/3/19 بندها دومنیکو استارنونه 4.1 131 صفحۀ 143 اشتباهش این بود که نفهمید وقتی دست به کاری زدی که به آدمها صدمه میزنه و تا عمق وجودشون رو نابود میکنه، یا اونها رو میکشی، یا در هر حال یک جوری تا ابد نابودشون میکنی، دیگه راه برگشتی نیست. باید مسئولیت جنایتت رو تمام و کمال قبول کنی. نمیتونی نصفهکاره جنایت کنی. 0 16 فاطیما 1404/1/13 انسان شناسی ژان پل کولن 4.0 0 صفحۀ 68 در پشت روابط انسانها با طبیعت یا خدایان، روابط میان انسانهایی وجود دارند که خود را به بیان در میآورند و وارد روابط با یکدیگر میشوند. هدف مورد ادعای مناسک میتواند خدایان،فرشتگان یا نیاکان باشد اما اینها واسطههای روابط میان انسانها نیستند؛ رابطهی نمادین در نهایت صرفا انسانها را با یکدیگر متحد میکند. مناسک را نمیتوان به طور کامل نه در امر دینی طبقهبندی کرد نه در امر اجتماعی نه در امر روانشناختی و نه در امر زیباشناختی ؛ مناسک از تمام این جنبهها وام میگیرند و همین امر بیشک گویای جذابیت خارقالعادهی آنهاست. 0 3 فاطیما 1404/1/13 انسان شناسی ژان پل کولن 4.0 0 صفحۀ 66 در پشت روابط انسانها با طبیعت یا خدایان، روابط میان انسانهایی وجود دارند که خود را به بیان در میآورند و وارد روابط با یکدیگر میشوند هدف مورد ادعای مناسک میتواند خدایان،فرشتگان یا نیاکان باشد اما اینها واسطههای روابط میان انسانها نیستند رابطهی نمادین در نهایت صرفا انسانها را با یکدیگر متحد میکند مناسک را نمیتوان به طور کامل نه در امر دینی طبقهبندی کرد نه در امر اجتماعی نه در امر روانشناختی و نه در امر زیباشناختی مناسک از تمام این جنبهها وام میگیرند و همین امر بیشک گویای جذابیت خارقالعادهی آنهاست 0 3 فاطیما 1403/11/20 عشق روی پیاده رو: مجموعه داستان کوتاه مصطفی مستور 3.4 21 صفحۀ 101 بیمقدمه و با حنده گفت: "کاش همه هیچی سواد نداشتند. کاش هیچکس درس نمیخواند." وقتی پشت میز روبهروم نشست لبخند از صورتش پاک شد، جدی گفت: "به نظر من آنهایی که هیچچیز نمیدانند خوشبختترند." 0 8 فاطیما 1403/9/27 هری پاتر و یادگاران مرگ جلد 12 جی. کی. رولینگ 4.7 12 صفحۀ 396 هاگوارتز اولین و بهترین خانهای بود که میشناخت. او و ولدمورت و اسنیپ، این پسران طرد شده، همگی آنجا را خانهٔ خود میدانستند.... 0 3 فاطیما 1403/9/27 هری پاتر و شاهزاده دورگه جلد 9 جی. کی. رولینگ 4.7 31 صفحۀ 249 هیچ وقت به این فکر افتادی که حاکمین ستمگر چهقدر از افرادی که سرکوبشون میکنن وحشت دارن؟ همهشون این رو میدونن که روزی یکی از قربانیان بسیارشون جلوشون میایسته و مقابله بهمثل میکنه. 1 21 فاطیما 1403/9/2 در قفل شده فریدا مک فادن 4.0 79 صفحۀ 44 پدر همیشه میگوید اگر اگر کار اشتباهی هم میخواهی انجام دهی آنقدر باهوش باش که کسی نفهمد آن کار را انجام دادهای. او این حرف را بعد از این زد که از انباری شیرینی دزدیدم. میدونی که ما متوجه گم شدنشون میشیم و میفهمیم که تو دزدیدیشون. نورا این کار خلاف احمقانهایه. دفعهٔ دیگه احمق نباش. 0 8 فاطیما 1403/8/26 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.7 44 صفحۀ 608 هر وقت خواستی بفهمی یه نفر چه جور آدمیه ببین با زیردستهاش چه جوری رفتار میکنه. 0 7 فاطیما 1403/7/24 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 241 صفحۀ 147 نتوانستم گذشته شوم خود را به او نشان بدهم. ببینید، این دشوار است و من نمیدانم به چه زبانی آنچه را که برای خودم گسسته است،برای شما قالبگیری کنم. گذشته من همیشه دنبال من بوده است. گذشته من همیشه مانند سایهای مرا تعقیب میکرده است. 0 3 فاطیما 1403/5/19 مرغ دریایی آنتون چخوف 3.9 18 صفحۀ 42 من احساس میکنم خیلی وقت است به دنیا آمدهام،خیلی وقت پیش..... زندگیام را هم مانند دامن بلند و سنگین پیراهنی که هرگز انتهایی ندارد دنبالم میکشم.بیشتر وقتها هیچ علاقهای به زندگی کردن ندارم. 0 6
بریدههای کتاب فاطیما فاطیما 1404/4/22 تفکر، سریع و کند دانیل کانمن 4.5 9 صفحۀ 450 دلم به حال خودِ رنجکشیدهام میسوزد، اما این ترحم چندان شدید نیست؛ گویی دلم به حال غریبهای میسوزد که در این وضعیت گرفتار شده است. شاید عجیب به نظر برسد، اما من هم یادآورندهی خودم هستم و هم تجربهکنندهای که زندگیام را تجربه میکند؛ با این حال، آن "خودِ تجربهکننده" برایم غریبه است. 0 8 فاطیما 1404/4/22 تفکر، سریع و کند دانیل کانمن 4.5 9 صفحۀ 243 آنها در مقالهٔ دیگری با عنوان "مردها پسربچه باقی میمانند"، نشان دادند که مردان بهطور قابلتوجهی بیشتر از زنان ایدههای بیهودهٔ خود را (در خرید و فروش سهام) عملی میکنند و در نتیجه زنان نسبت به مردان نتایج بهتری در سرمایه گذاری کسب میکنند. 0 2 فاطیما 1404/4/22 تفکر، سریع و کند دانیل کانمن 4.5 9 صفحۀ 84 موسی چند حیوان از هر نوع به کشتی برد؟ تعداد افرادی که تشخیص میدهند اشکال این سؤال کجاست به قدری کم است که این پدیده "توهم موسی" نام گرفته است. موسی هیچ حیوانی را به کشتی نبرد؛ این نوح بود که حیوانات را به کشتی خود برد. 0 1 فاطیما 1404/4/21 تفکر، سریع و کند دانیل کانمن 4.5 9 صفحۀ 352 نیرویی که ما صرف دوری از ضرر و زیان میکنیم خیلی شدیدتر و قویتر از نیرویی است که صرف دستیابی به سود میکنیم. نرسیدن به هدف معادل زیان است و دستیابی به هدف معادل سود. همان طور که از غلبهٔ منفینگری میتوان انتظار داشت، این دو انگیزه به یک اندازه قدرتمند نیستند. گریز از شکست در رسیدن به هدف خیلی قویتر از تمایل به رسیدن به آن هدف است. 0 1 فاطیما 1404/4/4 اعتراف لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 73 صفحۀ 116 در آن زمان، در روسیه، جنگ رخداد. روسها بهنام عشق مسیحی به کشتن برادران خود پرداختند. نمیشد به این موضوع فکر نکرد. نمیشد چشم بر آن بست که قتل، شری است در تضاد با نخستین بنیادهای هر مذهبی. ولی بهجای آن، در کلیساها برای نجات جنگجویان دعا میکردند و آموزگاران ایمان، این قتل را عملی برآمده از ایمان میدانستند. و فقط هم قتل در میدان جنگ نبود، بلکه بسیاری هم در زمان آشوبهای پس از جنگ کشته میشدند، و من اهل کلیسا را میدیدم، آموزگاران آن، راهبان و ریاضتطلبان را، که قتل نوجوانان گمراه و بیدفاع را تأیید میکردند. 0 2 فاطیما 1404/4/4 اعتراف لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 73 صفحۀ 36 کسی زندگی مرا با شوخی شریرانه و احمقانهای به بازی گرفته بود؛ گرچه نمیدانستم کسی که مرا خلق کرده کیست و چرا مرا به این جهان آورده و به باد تمسخر گرفته است. 0 9 فاطیما 1404/4/1 دروغگویی روی مبل اروین دی. یالوم 4.0 26 صفحۀ 303 از میان کلمات ناراحتکنندهای که بر زبان و قلم میآید، ناراحتکنندهترینش این است: شاید میشد! 0 6 فاطیما 1404/4/1 دروغگویی روی مبل اروین دی. یالوم 4.0 26 صفحۀ 149 دایی موریس ارتودوکسم که اونقدر پایبند به خوردن کوشر(غدای حلال یهودی) بود که حتی توی ساندویچفروشیهایی که غذایهای غیرکوشر میفروختند، ساندویچ پنیر هم نمیخورد؛ اون میترسید چاقویی که قبلا پنیر رو بریده بود، قبلش ساندویچ گوشت خوک رو بریده باشه. ما یه مسئولیت داریم و یه تعصب به تظاهر مسئولیت. 0 3 فاطیما 1404/4/1 دروغگویی روی مبل اروین دی. یالوم 4.0 26 صفحۀ 327 میدونی خودکشی در بین تومورشناسها چقدر زیاده؟ به اندازهی خودکشی روانشناسهاست! احتمالا خودآزاری داری که اینکار رو انجام میدی. 0 5 فاطیما 1404/3/19 بندها دومنیکو استارنونه 4.1 131 صفحۀ 140 آدم ته تهش به بچههاش آسیب میزنه. برای همین باید انتطار داشت که کمِ کم بچهها هم به آدم آسیب بزنند. 0 6 فاطیما 1404/3/19 بندها دومنیکو استارنونه 4.1 131 صفحۀ 143 اشتباهش این بود که نفهمید وقتی دست به کاری زدی که به آدمها صدمه میزنه و تا عمق وجودشون رو نابود میکنه، یا اونها رو میکشی، یا در هر حال یک جوری تا ابد نابودشون میکنی، دیگه راه برگشتی نیست. باید مسئولیت جنایتت رو تمام و کمال قبول کنی. نمیتونی نصفهکاره جنایت کنی. 0 16 فاطیما 1404/1/13 انسان شناسی ژان پل کولن 4.0 0 صفحۀ 68 در پشت روابط انسانها با طبیعت یا خدایان، روابط میان انسانهایی وجود دارند که خود را به بیان در میآورند و وارد روابط با یکدیگر میشوند. هدف مورد ادعای مناسک میتواند خدایان،فرشتگان یا نیاکان باشد اما اینها واسطههای روابط میان انسانها نیستند؛ رابطهی نمادین در نهایت صرفا انسانها را با یکدیگر متحد میکند. مناسک را نمیتوان به طور کامل نه در امر دینی طبقهبندی کرد نه در امر اجتماعی نه در امر روانشناختی و نه در امر زیباشناختی ؛ مناسک از تمام این جنبهها وام میگیرند و همین امر بیشک گویای جذابیت خارقالعادهی آنهاست. 0 3 فاطیما 1404/1/13 انسان شناسی ژان پل کولن 4.0 0 صفحۀ 66 در پشت روابط انسانها با طبیعت یا خدایان، روابط میان انسانهایی وجود دارند که خود را به بیان در میآورند و وارد روابط با یکدیگر میشوند هدف مورد ادعای مناسک میتواند خدایان،فرشتگان یا نیاکان باشد اما اینها واسطههای روابط میان انسانها نیستند رابطهی نمادین در نهایت صرفا انسانها را با یکدیگر متحد میکند مناسک را نمیتوان به طور کامل نه در امر دینی طبقهبندی کرد نه در امر اجتماعی نه در امر روانشناختی و نه در امر زیباشناختی مناسک از تمام این جنبهها وام میگیرند و همین امر بیشک گویای جذابیت خارقالعادهی آنهاست 0 3 فاطیما 1403/11/20 عشق روی پیاده رو: مجموعه داستان کوتاه مصطفی مستور 3.4 21 صفحۀ 101 بیمقدمه و با حنده گفت: "کاش همه هیچی سواد نداشتند. کاش هیچکس درس نمیخواند." وقتی پشت میز روبهروم نشست لبخند از صورتش پاک شد، جدی گفت: "به نظر من آنهایی که هیچچیز نمیدانند خوشبختترند." 0 8 فاطیما 1403/9/27 هری پاتر و یادگاران مرگ جلد 12 جی. کی. رولینگ 4.7 12 صفحۀ 396 هاگوارتز اولین و بهترین خانهای بود که میشناخت. او و ولدمورت و اسنیپ، این پسران طرد شده، همگی آنجا را خانهٔ خود میدانستند.... 0 3 فاطیما 1403/9/27 هری پاتر و شاهزاده دورگه جلد 9 جی. کی. رولینگ 4.7 31 صفحۀ 249 هیچ وقت به این فکر افتادی که حاکمین ستمگر چهقدر از افرادی که سرکوبشون میکنن وحشت دارن؟ همهشون این رو میدونن که روزی یکی از قربانیان بسیارشون جلوشون میایسته و مقابله بهمثل میکنه. 1 21 فاطیما 1403/9/2 در قفل شده فریدا مک فادن 4.0 79 صفحۀ 44 پدر همیشه میگوید اگر اگر کار اشتباهی هم میخواهی انجام دهی آنقدر باهوش باش که کسی نفهمد آن کار را انجام دادهای. او این حرف را بعد از این زد که از انباری شیرینی دزدیدم. میدونی که ما متوجه گم شدنشون میشیم و میفهمیم که تو دزدیدیشون. نورا این کار خلاف احمقانهایه. دفعهٔ دیگه احمق نباش. 0 8 فاطیما 1403/8/26 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.7 44 صفحۀ 608 هر وقت خواستی بفهمی یه نفر چه جور آدمیه ببین با زیردستهاش چه جوری رفتار میکنه. 0 7 فاطیما 1403/7/24 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 241 صفحۀ 147 نتوانستم گذشته شوم خود را به او نشان بدهم. ببینید، این دشوار است و من نمیدانم به چه زبانی آنچه را که برای خودم گسسته است،برای شما قالبگیری کنم. گذشته من همیشه دنبال من بوده است. گذشته من همیشه مانند سایهای مرا تعقیب میکرده است. 0 3 فاطیما 1403/5/19 مرغ دریایی آنتون چخوف 3.9 18 صفحۀ 42 من احساس میکنم خیلی وقت است به دنیا آمدهام،خیلی وقت پیش..... زندگیام را هم مانند دامن بلند و سنگین پیراهنی که هرگز انتهایی ندارد دنبالم میکشم.بیشتر وقتها هیچ علاقهای به زندگی کردن ندارم. 0 6