بریده‌ای از کتاب در قفل شده اثر فریدا مک فادن

بریدۀ کتاب

صفحۀ 44

پدر همیشه می‌گوید اگر اگر کار اشتباهی هم می‌خواهی انجام دهی آنقدر باهوش باش که کسی نفهمد آن کار را انجام داده‌ای. او این حرف را بعد از این زد که از انباری شیرینی دزدیدم. می‌دونی که ما متوجه گم شدنشون می‌شیم و می‌فهمیم که تو دزدیدیشون. نورا این کار خلاف احمقانه‌ایه. دفعهٔ دیگه احمق نباش.

پدر همیشه می‌گوید اگر اگر کار اشتباهی هم می‌خواهی انجام دهی آنقدر باهوش باش که کسی نفهمد آن کار را انجام داده‌ای. او این حرف را بعد از این زد که از انباری شیرینی دزدیدم. می‌دونی که ما متوجه گم شدنشون می‌شیم و می‌فهمیم که تو دزدیدیشون. نورا این کار خلاف احمقانه‌ایه. دفعهٔ دیگه احمق نباش.

31

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.