بریده‌های کتاب علیِ مهدی قلب

علیِ مهدی قلب

علیِ مهدی قلب

16 ساعت پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 72

بسم الله از منظر آمریکایی ها، میانه روی در نقطه ی مقابل انقلابی گری معنا می‌شد. میانه روها، شخصیت ها و گروه هایی بودند که عاری از اندیشه و رفتار انقلابی بودند؛ یعنی در ساحت اندیشه، با چپ گرایی یا اسلام انقلابی بیگانه بودند و در ساحت عمل، رفتارهای پرحرارت و رادیکال را تقبیح می کردند. اگر ائتلافی از این نیروها در حکومت ایران شکل می گرفت، آمریکایی ها می توانستند از مسیر تبلیغات و بازی های سیاسی، آنها را به قدرت برسانند و دست کم نسبتی از جایگاه سابق خود را باز می یافتند. سیاست تشکیل ائتلاف میانه در اسناد به‌دست‌آمده از سفارت آمریکا به وضوح مشاهده می شود. در نامه ی سرّی ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ از مرکز فرماندهی سی آی ای به ایستگاه تهران نوشته شده:<<هدف از اقدام سیاسی ما در ایران، روی کارآمدن دولتی است که نسبت به منافع ایالات متحده نظر موافق داشته باشد.>>۱ در تلگرام دیگری از مدیر سازمان سی آی ای، استنسفیلد ترنر، توضیحات بیشتر و صریح تری درباره ی خط میانه ذکر شده است: قصد ما در تماس با شریعتمداری، کمک به ایجاد یک <<راه حل میانه>> است. هدف ما ایجاد شکاف در نهضت اسلامی نیست، بلکه می خواهیم نیروهای میانه روی درون آن را تا حد حاکم شدن توسعه دهیم. وجود یک جناح میانه روی قوی که بر نهضت حاکم باشد، می تواند به خوبی آنهایی را که در سرتاسر کشور صاحب افکار میانه روی دنیوی هستند، حداقل در شکل یک ائتلاف جذب کند. او در ادامه ی همین تلگرام تاکید کرد که هدف سی آی ای در ایران، برپاکردن دولتی است که نسبت به تامین منافع آمریکا هم‌سو باشد.۲ ۱: اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج ۶، ص ۲۷۵. ۲: اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج ۶، صص ۲۷۶_۲۷۷.

5

بریدۀ کتاب

صفحۀ 133

بسم الله «نیاز همگانی به مراقبت از خود برای مبتلا نشدن به نفاق» مومنین که در دل آنها ایمان هست، ای بسا به واسطه ی حوادث و عوارضی، کم کم انگیزه ی نفاق در آنها بوجود بیاید. بله، اینجوری است؛ خیال نکنید ما که حالا مومنیم، خاطرمان جمع باشد و هیچ مراقبتی از خودمان و از دلمان و از انگیزه هایمان نکنیم؛ نه، مومن هم اگر مراقبتهای لازم را از خودش نکند و دل خودش را مورد مراقبت قرار ندهد، به تدریج انگیزه های نفاق در او بوجود می آید؛ مثل انگیزه های گناه ، فسق و حتی مثل انگیزه ی کفر. لذاست که انسان دائماً مراقبت لازم دارد؛ و یکی از کارهای مومنینِ درست و حسابیِ عالم، مراقبه است. مراقبه یعنی خود را دائماً زیر دقت و مراقبت قراردادن و همیشه مواظب خود بودن. پس خوف گرایش به نفاق در مومن هست... همه ی منافق ها از اول منافق نبودند: ذلِکَ بِاَنَّهُم آمَنوا ثُمَّ کَفَروا [سوره منافقون، آیه ۳] اول ایمان آورند، بعد کافر شدند؛ بعد از آنکه ایمان در دل اینها وارد شد، کفر آمد و اثر ایمان را از بین برد و جای پای ایمان را محو کرد. پس این یک خوفی است که دائماً در انسان وجود دارد؛ باید همیشه مراقب باشیم که به طرف نفاق کشانده نشویم.

1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 174

بسم الله جمهوری اسلامی در این ۳۲ سال نشان داده که به کسی باج نخواهد داد، این فشار ها هم روی او اثر نمی کند؛ «و لما رءا المؤمنون الاحزاب قالوا هذ اما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ايمانا و تسلیما». ما وقتی این فشار ها را ملاحظه می کنیم، این شیطنت ها و توطئه ها را از طرف خبیث ترین شیاطین عالم نسبت به خودمان مشاهده می کنیم، می فهمیم وعده ی الهی راست است؛ می گوییم «هذا ما وعدنا الله و رسوله». خدا وعده فرموده بود که وقتی در راه مستقیم حرکت کنید، شیطان ها و کج روان با شما مقابله می کنند؛ بسم الله، این نمونه اش است. این را خدا قبلاً به ما فرموده بود، آیات قرآن به ما گفته بود. «و صدق الله و رسوله»؛ سخن خدا راست است. «و ما زادهم الا ایمانا و تسلیما»؛ این، ایمان ما را به وعده ی الهی بیش تر می کند. خداوند فرموده است: «لینصرن الله من ینصره». هرکس خدا را نصرت کند، دین خدا را نصرت کند، راه خدا را نصرت کند، آرمان های الهی را نصرت کند، خدا یقیناً او را نصرت و پیروز خواهد کرد. و بدانید این در انتظار ملت عزیز ایران است.»

2

بریدۀ کتاب

صفحۀ 400

بسم الله مهم ترین عبرت نهضت مشروطیت، لزوم دشمن شناسی است. بی توجهی سران نهضت به استعمار و نقش آن در انحراف حرکت عدالت‌خواهانه و قانون خواهانه ملت ایران باعث شد که راه نفوذ عناصر وابسته به استعمار باز شده و عناصر مشکوکی نظیر اردشیرجی سرجاسوس انگلستان، و عضو لژ بیداری، حسینقلی خان نواب فراماسون و از وابستگان و عوامل سرویسهای اطلاعاتی انگلستان، سید حسن تقی زاده، محمدعلی فروغی، حیدرخان عمواوغلی، علیقلی خان سردار اسعد، جعفرقلی خان سردار بهادر و... در بدنه نهضت رسوخ و سرانجام آن را به انحراف بکشانند. انحراف و شکست مشروطیت که صادق ترین هواداران خود را قربانی کرد صحت دیدگاه و دشمن شناسی شریعت خواهان و در راس آنان شیخ شهید را به اثبات می رساند. همین امر از سوی دیگر اشتباه دیگر شریعت خواهان در همکاری با عناصری که هیچ سنخیتی بین آنان و رهبری روحانی نهضت وجود نداشت را ثابت می کند. عبرت دیگر توجه به نقش واسطه ها و توطئه دشمن در ایجاد اختلاف و درگیری بین رهبران نهضت است. عناصر واسطه و نفوذی در بین رهبریت روحانی نهضت با اقدامات زیرکانه خود، منجر به بروز اختلاف و شکاف بین روحانیون شد و آنان به جای حفظ وحدت در بین صفوف خود به جان یکدیگر افتادند و دشمن نیز ابتدا با سکوت و یا همراهی آنان مشروعه طلبان را سرکوب و سپس به سراغ خود آنان آمد. ترور سید عبدالله، سرکوبی ستارخان، انزوای سید محمد طباطبایی، مرگ مشکوک آخوند خراسانی و... همگی حکایت از نقش تخریبی عناصر واسطه در جریان نهضت می باشد.

4

بریدۀ کتاب

صفحۀ 74

بسم الله ♨️ جای سرباز، سربازخانه است! 💠 از عصر مشغول گشت زنی بودیم. ساعت ۳ نیمه شب، وقت شام خوردن شده بود. بعد از شام، ابومهدی بنای رفتن کرد. قرار بود، برود بصره و برگردد. هرچقدر من و حاج قاسم اصرار به ماندن کردیم، او اصرار به رفتن کرد. گفتم: «ساعت ۳ شبه، از ساعت ۷ صبح سرپایی، این ور و آن ور رفتیم، حالا هم شام خوردیم، ممکنه خوابت ببره. حالا بخواب صبح برو!» اصرا ما نتیجه نداشت. حاج قاسم گفت: «می خوای همراهت تا سر مرز بیام؟» من هم که دیدم فرمانده بزرگی مثل حاج قاسم، این طور متواضعانه حرف می زد، گفتم: «خب من هم میام. بالاخره ابومهدی برای استان ما اومده و این همه ازخودگذشتگی کرده.» حالا هرچه از ما اصرار، از ابومهدی انکار تا زمانی که دیگر قانع شدیم و رفت. من ماندم و حاج قاسم. گفتم: «حاجی میخوای چی کار کنی؟» حاج قاسم گفت: «برم یک سربازخانه ای پیدا کنم بخوابم تا صبح.» خانه ی استاندار خالی بود. گفتم: «وی آی پی خانه ی استاندار هست. همین جا بخواب! فردا هم همین جا به کارت می رسی.» لبخند زد و گفت: «اینجا؟ این جا مال مقاماته، مال بزرگانه. ما سرباز هستیم، سرباز اینجا بخوابه که بد عادت میشه، سربازخانه ای چیزی پیدا می کنیم، همون جا دراز می کشیم می خوابیم.» آن شب رفت در کنار سربازانش خوابید و فردا صبح دوباره آمد برای کار. 🔖 نقل خاطره از استاندار وقت خوزستان

2