بریدههای کتاب 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 4 روز پیش قرآن کریم هو 4.9 38 صفحۀ 511 أعوذ بالله من الشيطان الرجيم "إنا فتحنا لك فتحاً مُبينا"✌🏻💖 1 12 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 4 روز پیش خاکسپاری دوم بانوی مرگ نیما اکبرخانی 4.3 32 صفحۀ 280 4 3 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 4 روز پیش خاکسپاری دوم بانوی مرگ نیما اکبرخانی 4.3 32 صفحۀ 186 مرگ و زندگی دست خداست، دشمن کدوم خریه؟؟ 0 6 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 4 روز پیش خاکسپاری دوم بانوی مرگ نیما اکبرخانی 4.3 32 صفحۀ 185 کاری که ما با اسرائیل کردیم:《جنگ و عاشقی مثل هم می مونن، قانون ندارن. این پایبندی همیشگی ما به قوانین باعث میشه طرفمون هر اقدام خصمانه ای رو در یک چهارچوبی انجام بده و حین انجام دادنش احساس امنیت هم بکنه، باید یه کاری کنیم اینا شب که می رسن تو خونه ی خودشون توی تختخواب خودشون هم بترسن. کار ما همینه...》 0 5 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/28 قرآن کریم هو 4.9 38 صفحۀ 64 0 6 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/27 ماجرا هنوز تمام نشده جلد 13 مهدی میرکیایی 4.6 8 صفحۀ 54 0 5 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/27 ماجرا هنوز تمام نشده جلد 13 مهدی میرکیایی 4.6 8 صفحۀ 54 0 1 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/27 ماجرا هنوز تمام نشده جلد 13 مهدی میرکیایی 4.6 8 صفحۀ 66 《دشمنی بین کشورهای بزرگ و استعمارگر، در بسیاری اوقات به نفع کشورهای کوچک و مستعمره تمام می شود.》 0 9 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/27 قرآن کریم هو 4.9 38 صفحۀ 547 (وضعیت کنونی سرزمینهای اشغالی) : هرگز با شما به صورت گروهی نمی جنگند جز داخل دژهای محکم یا از پشت دیوارها. پیکارشان در میان خودشان شدید است_اما در برابر شما ضعیف_ آنها را متحد می پنداری، در حالی که دل هایشان پراکنده است. این به خاطر آن است که آنان قومی اند که اندیشه نمی کنند. (سوره مبارکه حشر ، آیه ۱۴) 0 4 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/26 ماجرا هنوز تمام نشده جلد 13 مهدی میرکیایی 4.6 8 صفحۀ 20 با رسیدن نفت به روسیه،تزار الکساندر، فرمانروای این کشور به ارزش نفت ایالت آذربایجان و مخصوصا شهر باکو پی برد. منطقه ای که روسیه ۵۰ سال پیش بر اساس قرارداد گلستان آن را از ایران جدا کرده بود. تزار در فرمانی زمین های باکو را به عنوان ملک شخصی خود اعلام کرد. سپس قطعات این زمین را به ارزش ۶ میلیون روبل طلا به تاجران روس و اروپایی فروخت!! دکل های استخراج نفت به سرعت در اطراف باکو برپا شد و کارگران فقیری که بسیاری از آنها ایرانی بودند، در میان گل و لای و آلودگی های نفت خام و هوایی که از سوختن گاز چاه ها مسموم شده بود، باید روزی ۱۶ ساعت کار می کردند و آذوقه خود را با دستمزد اندک شان از مغازه هایی می خریدند که به صاحبان چاه ها تعلق داشتند. گاهی گروهی از کارگران علیه کارفرماها شورش می کردند اما سربازان با وحشیگری آنها را سرکوب می کردند؛ بسیاری از این کارگران هیچ گاه به ایران برنگشتند😢 0 3 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/26 ماجرا هنوز تمام نشده جلد 13 مهدی میرکیایی 4.6 8 صفحۀ 45 0 2 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/13 دختری به کره پسری به جهنم 4.0 12 صفحۀ 149 0 7 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/2/15 زایو مصطفی رضایی 3.9 83 صفحۀ 249 همه دکتر پارسا را در آغوش گرفتند. او آرام آرام بلند شد. در بدنش احساس ضعف و درد داشت. از پنجره هوارو به بیرون نگاه کرد. از ارتفاع زیاد به زمین چشم دوخت. متوجه درخشش طلایی رنگ گنبد بیت المقدس شد؛ مانند یک ستاره در میان ابرها. 0 9 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/1/1 قرآ ن کریم مهدی الهی قمشه ای 4.9 38 صفحۀ 401 1 13 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/12/13 حاج قاسم نرجس شکوریان فرد 3.9 6 صفحۀ 96 0 13 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/12/3 پرنیان محمد رضاخانی 3.7 0 صفحۀ 81 0 12 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/9/15 فاطمه فاطمه است علی شریعتی 4.2 20 صفحۀ 216 0 8 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/5/30 ادموند جلد 2 آمنه پازکی 4.2 3 صفحۀ 165 0 4 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/5/28 ادموند آمنه پازکی 4.1 17 صفحۀ 191 درحالی که به عکس خیره شده بود از او پرسید: پدر،وقتی برای اولین بار تونستید فرزندتون رو در آغوش بگیرید، اونم درست در اولین لحظه ای که پا به این دنیا گذاشت چه حالی داشتید؟ پدر صورت پسرش را در میان دو دست گرفت و گفت: وقتی که نفست به صورتم خورد و تو دست های من گریه کردی، دنیا مال من بود. هیچ چیز زیباتر از پدر شدن تو دنیا وجود نداره. اونم پدر پسری مثل تو. ادموند پدر را سخت در آغوش فشرد و بغضش ترکید، زیرلب با صدایی که به سختی شنیده می شد گفت: پس من همه عمرم رو باختم که بعد از یک سال تازه فهمیدم فرزندی دارم و لذت در آغوش کشیدنش در اولین لحظه های زندگیش رو از دست دادم... و پدر هیچ مرهمی نداشت که با آن بتواند قلب زخم خورده پسرش را درمان کند. 0 7 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/5/28 دختران آفتاب محمدرضا رضایتمند 4.0 25 صفحۀ 527 بعد با حسرت ادامه داد : . اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك 0 8
بریدههای کتاب 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 4 روز پیش قرآن کریم هو 4.9 38 صفحۀ 511 أعوذ بالله من الشيطان الرجيم "إنا فتحنا لك فتحاً مُبينا"✌🏻💖 1 12 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 4 روز پیش خاکسپاری دوم بانوی مرگ نیما اکبرخانی 4.3 32 صفحۀ 280 4 3 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 4 روز پیش خاکسپاری دوم بانوی مرگ نیما اکبرخانی 4.3 32 صفحۀ 186 مرگ و زندگی دست خداست، دشمن کدوم خریه؟؟ 0 6 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 4 روز پیش خاکسپاری دوم بانوی مرگ نیما اکبرخانی 4.3 32 صفحۀ 185 کاری که ما با اسرائیل کردیم:《جنگ و عاشقی مثل هم می مونن، قانون ندارن. این پایبندی همیشگی ما به قوانین باعث میشه طرفمون هر اقدام خصمانه ای رو در یک چهارچوبی انجام بده و حین انجام دادنش احساس امنیت هم بکنه، باید یه کاری کنیم اینا شب که می رسن تو خونه ی خودشون توی تختخواب خودشون هم بترسن. کار ما همینه...》 0 5 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/28 قرآن کریم هو 4.9 38 صفحۀ 64 0 6 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/27 ماجرا هنوز تمام نشده جلد 13 مهدی میرکیایی 4.6 8 صفحۀ 54 0 5 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/27 ماجرا هنوز تمام نشده جلد 13 مهدی میرکیایی 4.6 8 صفحۀ 54 0 1 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/27 ماجرا هنوز تمام نشده جلد 13 مهدی میرکیایی 4.6 8 صفحۀ 66 《دشمنی بین کشورهای بزرگ و استعمارگر، در بسیاری اوقات به نفع کشورهای کوچک و مستعمره تمام می شود.》 0 9 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/27 قرآن کریم هو 4.9 38 صفحۀ 547 (وضعیت کنونی سرزمینهای اشغالی) : هرگز با شما به صورت گروهی نمی جنگند جز داخل دژهای محکم یا از پشت دیوارها. پیکارشان در میان خودشان شدید است_اما در برابر شما ضعیف_ آنها را متحد می پنداری، در حالی که دل هایشان پراکنده است. این به خاطر آن است که آنان قومی اند که اندیشه نمی کنند. (سوره مبارکه حشر ، آیه ۱۴) 0 4 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/26 ماجرا هنوز تمام نشده جلد 13 مهدی میرکیایی 4.6 8 صفحۀ 20 با رسیدن نفت به روسیه،تزار الکساندر، فرمانروای این کشور به ارزش نفت ایالت آذربایجان و مخصوصا شهر باکو پی برد. منطقه ای که روسیه ۵۰ سال پیش بر اساس قرارداد گلستان آن را از ایران جدا کرده بود. تزار در فرمانی زمین های باکو را به عنوان ملک شخصی خود اعلام کرد. سپس قطعات این زمین را به ارزش ۶ میلیون روبل طلا به تاجران روس و اروپایی فروخت!! دکل های استخراج نفت به سرعت در اطراف باکو برپا شد و کارگران فقیری که بسیاری از آنها ایرانی بودند، در میان گل و لای و آلودگی های نفت خام و هوایی که از سوختن گاز چاه ها مسموم شده بود، باید روزی ۱۶ ساعت کار می کردند و آذوقه خود را با دستمزد اندک شان از مغازه هایی می خریدند که به صاحبان چاه ها تعلق داشتند. گاهی گروهی از کارگران علیه کارفرماها شورش می کردند اما سربازان با وحشیگری آنها را سرکوب می کردند؛ بسیاری از این کارگران هیچ گاه به ایران برنگشتند😢 0 3 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/26 ماجرا هنوز تمام نشده جلد 13 مهدی میرکیایی 4.6 8 صفحۀ 45 0 2 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/3/13 دختری به کره پسری به جهنم 4.0 12 صفحۀ 149 0 7 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/2/15 زایو مصطفی رضایی 3.9 83 صفحۀ 249 همه دکتر پارسا را در آغوش گرفتند. او آرام آرام بلند شد. در بدنش احساس ضعف و درد داشت. از پنجره هوارو به بیرون نگاه کرد. از ارتفاع زیاد به زمین چشم دوخت. متوجه درخشش طلایی رنگ گنبد بیت المقدس شد؛ مانند یک ستاره در میان ابرها. 0 9 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1404/1/1 قرآ ن کریم مهدی الهی قمشه ای 4.9 38 صفحۀ 401 1 13 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/12/13 حاج قاسم نرجس شکوریان فرد 3.9 6 صفحۀ 96 0 13 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/12/3 پرنیان محمد رضاخانی 3.7 0 صفحۀ 81 0 12 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/9/15 فاطمه فاطمه است علی شریعتی 4.2 20 صفحۀ 216 0 8 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/5/30 ادموند جلد 2 آمنه پازکی 4.2 3 صفحۀ 165 0 4 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/5/28 ادموند آمنه پازکی 4.1 17 صفحۀ 191 درحالی که به عکس خیره شده بود از او پرسید: پدر،وقتی برای اولین بار تونستید فرزندتون رو در آغوش بگیرید، اونم درست در اولین لحظه ای که پا به این دنیا گذاشت چه حالی داشتید؟ پدر صورت پسرش را در میان دو دست گرفت و گفت: وقتی که نفست به صورتم خورد و تو دست های من گریه کردی، دنیا مال من بود. هیچ چیز زیباتر از پدر شدن تو دنیا وجود نداره. اونم پدر پسری مثل تو. ادموند پدر را سخت در آغوش فشرد و بغضش ترکید، زیرلب با صدایی که به سختی شنیده می شد گفت: پس من همه عمرم رو باختم که بعد از یک سال تازه فهمیدم فرزندی دارم و لذت در آغوش کشیدنش در اولین لحظه های زندگیش رو از دست دادم... و پدر هیچ مرهمی نداشت که با آن بتواند قلب زخم خورده پسرش را درمان کند. 0 7 𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮 1403/5/28 دختران آفتاب محمدرضا رضایتمند 4.0 25 صفحۀ 527 بعد با حسرت ادامه داد : . اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك 0 8