بریدههای کتاب هانآ هانآ 1404/3/22 تابستان در بادن بادن لئونید تسیپکین 3.0 1 صفحۀ 75 0 0 هانآ 1404/3/22 دختری که بال درآورد آنا واترورث 4.6 7 صفحۀ 120 وقتی کاری جز گوش دادن نداری، فقط چیزهای مبهم رو میشنوی. 0 1 هانآ 1404/3/18 كيم جي يونگ متولد 1982 چو نام جو 3.4 5 صفحۀ 52 دختر ها تجربههای زننده و ترسناکی از مردها را در اعماق قلب خود ذخیره کرده بودند، حتی بدون این که خودشان از این موضوع آگاه باشند. 0 1 هانآ 1404/2/16 دختری که بال درآورد آنا واترورث 4.6 7 صفحۀ 31 _آخ خواهر عزیزم، چه کاری از دستم برمیآد؟ خواهش میکنم بگو. _این درد رو از بین ببر. 0 2 هانآ 1404/2/16 دختری که بال درآورد آنا واترورث 4.6 7 صفحۀ 16 یک بار مامان به من گفته بود ترس ما را به سه دسته تقسیم میکند: مبارزان، دوندگان و مجسمه ها. 0 2 هانآ 1404/1/3 شش کلاغ جلد 1 لی باردوگو 4.6 37 صفحۀ 157 0 10 هانآ 1404/1/3 شش کلاغ جلد 1 لی باردوگو 4.6 37 صفحۀ 174 0 2 هانآ 1404/1/3 شش کلاغ جلد 1 لی باردوگو 4.6 37 صفحۀ 200 _همیشه از خندهم متنفر بودی. _من عاشق خندهات بودم. نینا. همینطور قلب سلحشورت. شاید عاشق خودت هم بودم. 0 6 هانآ 1403/12/30 شش کلاغ جلد 1 لی باردوگو 4.6 37 صفحۀ 35 _من یه کاسبم. همین و بس. _تو یه دزدی، کَز. _خب، من هم همینو گفتم. 0 1 هانآ 1403/12/29 تباهی و خیزش لی باردوگو 4.1 8 صفحۀ 216 0 0 هانآ 1403/9/19 به امید دل بستم لان کالی 4.2 122 صفحۀ 416 اگر در زندگی بعدی تصمیم گرفتی دوباره مرا با نام دیگری، در جسم دیگری پیدا کنی، جایی با تو خواهم داد. من به عهدم پایبند خواهم بود. و هربار تورا دوست خواهم داشت... هربار. 0 5 هانآ 1403/8/29 مردی به نام اووه فردریک بکمن 4.1 319 صفحۀ 14 و اگر مردم نمیتوانستد حتی بنویسند یا یک قوری قهوه دم کنند، کار دنیا داشت به کجا میرسید؟ 0 4 هانآ 1403/8/18 ساکنان برزخ مهدیه زرگر 1.8 2 صفحۀ 23 درونگرا ها آتیش زیر خاکسترن و این خطرناکتره. 0 4 هانآ 1403/8/17 شکلات جوآن هریس 3.5 6 صفحۀ 208 بعضی وقت ها نجات بدترین راه چاره است. 0 4 هانآ 1403/8/15 شکلات جوآن هریس 3.5 6 صفحۀ 44 در چنین زمانهایی احساس میکنم میتوانم از عشق او بمیرم،غریبه کوچک من؛ 0 4 هانآ 1403/8/11 گامبی نهایی 4.3 15 صفحۀ 287 دستانش را سمت صورتم آورد، سپس به پشت گردنم و من لمسش را در هر سانتی متر از بدنم حس کردم. ((من عاشقتم. من برای حفاظت از تو میمیرم. من برای در امان نگه داشتنت کاری میکنم که ازم متنفر بشی، چون لعنت بهش،ایوری...یه چیزایی برای قمار کردن زیادی با ارزشن.)) 0 3 هانآ 1403/8/10 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.6 183 صفحۀ 69 تو عیب های خودت را قبول داری اما همیشه امیدواری دیگران با تو هم عقیده نباشند :) 0 2 هانآ 1403/8/6 سیزده معما آگاتا کریستی 4.1 6 صفحۀ 146 دوست داشتنی ترین و مهربان ترین دختران هم گاه عجیب ترین کارها را کرده اند. 0 9 هانآ 1403/7/29 مغازه جادویی جیمزرابرت داتی 3.7 87 صفحۀ 174 0 2 هانآ 1403/7/24 شبهای روشن فیودور داستایفسکی 4.0 431 صفحۀ 90 خلاصه هرکسی باید یه زمانی بره خونه،نه؟ 0 2
بریدههای کتاب هانآ هانآ 1404/3/22 تابستان در بادن بادن لئونید تسیپکین 3.0 1 صفحۀ 75 0 0 هانآ 1404/3/22 دختری که بال درآورد آنا واترورث 4.6 7 صفحۀ 120 وقتی کاری جز گوش دادن نداری، فقط چیزهای مبهم رو میشنوی. 0 1 هانآ 1404/3/18 كيم جي يونگ متولد 1982 چو نام جو 3.4 5 صفحۀ 52 دختر ها تجربههای زننده و ترسناکی از مردها را در اعماق قلب خود ذخیره کرده بودند، حتی بدون این که خودشان از این موضوع آگاه باشند. 0 1 هانآ 1404/2/16 دختری که بال درآورد آنا واترورث 4.6 7 صفحۀ 31 _آخ خواهر عزیزم، چه کاری از دستم برمیآد؟ خواهش میکنم بگو. _این درد رو از بین ببر. 0 2 هانآ 1404/2/16 دختری که بال درآورد آنا واترورث 4.6 7 صفحۀ 16 یک بار مامان به من گفته بود ترس ما را به سه دسته تقسیم میکند: مبارزان، دوندگان و مجسمه ها. 0 2 هانآ 1404/1/3 شش کلاغ جلد 1 لی باردوگو 4.6 37 صفحۀ 157 0 10 هانآ 1404/1/3 شش کلاغ جلد 1 لی باردوگو 4.6 37 صفحۀ 174 0 2 هانآ 1404/1/3 شش کلاغ جلد 1 لی باردوگو 4.6 37 صفحۀ 200 _همیشه از خندهم متنفر بودی. _من عاشق خندهات بودم. نینا. همینطور قلب سلحشورت. شاید عاشق خودت هم بودم. 0 6 هانآ 1403/12/30 شش کلاغ جلد 1 لی باردوگو 4.6 37 صفحۀ 35 _من یه کاسبم. همین و بس. _تو یه دزدی، کَز. _خب، من هم همینو گفتم. 0 1 هانآ 1403/12/29 تباهی و خیزش لی باردوگو 4.1 8 صفحۀ 216 0 0 هانآ 1403/9/19 به امید دل بستم لان کالی 4.2 122 صفحۀ 416 اگر در زندگی بعدی تصمیم گرفتی دوباره مرا با نام دیگری، در جسم دیگری پیدا کنی، جایی با تو خواهم داد. من به عهدم پایبند خواهم بود. و هربار تورا دوست خواهم داشت... هربار. 0 5 هانآ 1403/8/29 مردی به نام اووه فردریک بکمن 4.1 319 صفحۀ 14 و اگر مردم نمیتوانستد حتی بنویسند یا یک قوری قهوه دم کنند، کار دنیا داشت به کجا میرسید؟ 0 4 هانآ 1403/8/18 ساکنان برزخ مهدیه زرگر 1.8 2 صفحۀ 23 درونگرا ها آتیش زیر خاکسترن و این خطرناکتره. 0 4 هانآ 1403/8/17 شکلات جوآن هریس 3.5 6 صفحۀ 208 بعضی وقت ها نجات بدترین راه چاره است. 0 4 هانآ 1403/8/15 شکلات جوآن هریس 3.5 6 صفحۀ 44 در چنین زمانهایی احساس میکنم میتوانم از عشق او بمیرم،غریبه کوچک من؛ 0 4 هانآ 1403/8/11 گامبی نهایی 4.3 15 صفحۀ 287 دستانش را سمت صورتم آورد، سپس به پشت گردنم و من لمسش را در هر سانتی متر از بدنم حس کردم. ((من عاشقتم. من برای حفاظت از تو میمیرم. من برای در امان نگه داشتنت کاری میکنم که ازم متنفر بشی، چون لعنت بهش،ایوری...یه چیزایی برای قمار کردن زیادی با ارزشن.)) 0 3 هانآ 1403/8/10 آنی شرلی در گرین گیبلز جلد 1 لوسی مود مونتگمری 4.6 183 صفحۀ 69 تو عیب های خودت را قبول داری اما همیشه امیدواری دیگران با تو هم عقیده نباشند :) 0 2 هانآ 1403/8/6 سیزده معما آگاتا کریستی 4.1 6 صفحۀ 146 دوست داشتنی ترین و مهربان ترین دختران هم گاه عجیب ترین کارها را کرده اند. 0 9 هانآ 1403/7/29 مغازه جادویی جیمزرابرت داتی 3.7 87 صفحۀ 174 0 2 هانآ 1403/7/24 شبهای روشن فیودور داستایفسکی 4.0 431 صفحۀ 90 خلاصه هرکسی باید یه زمانی بره خونه،نه؟ 0 2