معرفی کتاب گریشا: تباهی و خیزش اثر لی باردوگو مترجم بهنام حاجی زاده

گریشا: تباهی و خیزش

گریشا: تباهی و خیزش

لی باردوگو و 5 نفر دیگر
4.1
41 نفر |
11 یادداشت
جلد 3

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

77

خواهم خواند

56

شابک
9786222190095
تعداد صفحات
368
تاریخ انتشار
1399/2/21

توضیحات

        پایتخت سقوط کرده است.تارین از سریر سایه ی خود بر راوکا حکم می راند.اکنون سرنوشت ملت در دستان خورشیدخوانی درهم شکسته، ردیابی سرافکنده و بازماندگان ارتشی جادویی است که زمانی عظمت داشت.در اعماق شبکه ی کهن نقب ها و غارها، آلینای تضعیف شده باید تن به حمایت مشکوک آپارات و متعصبانی بدهد که او را در جایگاه قدیسی می پرستند. اما او خیال دیگری در سر دارد و نقشه ی شکار مرغ آتش گریزان را می کشد و امیدوار است شاهزاده ای یاغی همچنان زنده باشد.آلینا که همراه مَل برای یافتن آخرینِ فزون سازهای موروزوا می شتابد، باید اتحادهای تازه ای بسازد و رقابت های قدیمی را کنار بگذارد؛ اما همان هنگام که کم کم از رازهای تارین پرده برمی دارد، گذشته ای را فاش می کند که تا ابد ادراک او از پیوند میان شان و قدرت خود را دگرگون خواهد ساخت. مرغ آتش تنها چیزی است که میان راوکا و ویرانی ایستاده... و تصاحب آن ممکن است برای آلینا به بهای همان آینده ای تمام بشود که برای آن می جنگد.
      

لیست‌های مرتبط به گریشا: تباهی و خیزش

نمایش همه

یادداشت‌ها

کتابدار ماه✧

کتابدار ماه✧

1404/5/23 - 12:47

این مجموعه
          این مجموعه رو به دو دلیل خوندم.
۱.دوست داشتم آثار لی‌باردوگو رو به ترتیب بخونم
۲. بعد از خوندن کتاب برم سریالش رو هم ببینم
نظرات و نقد ها رو که می‌خوندم اکثرا این کتاب رو خیلی دوست داشتن اما واقعا برای من اینطور نبود.
اولا که شخصیت آلینا عمیقا سوهان روحم بود؛ دختری ضعیف و فاقد توانایی تصمیم گیری که قدرت زیادی داشت و همه رو بدبخت کرد و علاوه بر اون هیچ جای کتاب تکلیفش با خودش مشخص نبود. ادیتی دیدم که نوشته بود زوج های گریشا و آلینا رو با همه نشون داده بود و فکر می‌کنم این بهترین شرح حال از این شخصیت بود😂
اما دنیای کتاب قشنگ و جدید بود؛ فانتزی زیبایی داشت و من دوست داشتم دنیای گریشا ها و قدرتشون رو بیشتر درک کنم.
و دو فصل آخر کتاب؟ زیبا بود.
گرچه بنظرم نیکلای باید بیشتر بهش توجه میشد که این اتفاق تو کتاب شاه زخم ها اتفاق افتاده پس ازش می‌گذریم.
معمولا شخصیت های شرور رو با دلایل منطقی دوست ندارم؛ اما دارکلینگ با اینکه آدم جالبی نبود باز هم فصل پایانی داشت اشک من رو در میاورد(من همیشه اشکم درمیاد ولی خب).
در کل الان فقط خیلی خوشحالم که تموم شده و میخوام برم سراغ شش کلاغ عزیزم!
        

23

 a dead poet✨🪻

a dead poet✨🪻

3 روز پیش

این جلد زی
          این جلد زیبا ترین جلد بود 
هرچی توی جلدای قبل حرص خوردم اینجا گریه کردم🥲💔
و تارین... تارین لیاقت یه فرصت دوباره رو داشت
اون راوکا را دوست داشت
نمیخواست گریشا باشه... میخواست راوکایی باشه
و حاضر بود توی این راه همه چیو فدا کنه... به نظرم زیادی گناه داشت... گاهی کارای بدی با هدف خیر انجام میگیره و کارایی که تارین میکرد دقیقا از همون کارها بود... اما اون هدف عملی نشد! 🥀💔
واقعا نمی دونم لی باردوگو رو توی این مجموعه چجوری توصیف کنم
شاید باید بگم خالق ستر و البته نابود کننده‌ش. 
یا کسی که به آلینا قدرتی داد و بارها اونو ازش دریغ کرد
یا... کسی که کمک کرد آلینا فزون ساز هارو به دست بیاره و بعد ازش گرفتشون
یا کسی که از آلینا یه قدیس و درنهایت، یه قاتل ساخت
کسی که مل رو یه فزون ساز کرد و بعد کشتش اما... مل خرگوش رو از زیر سنگ بیرون میکشه. اون راهشو به آاینا پیدا کرد
کسی بود که روبهک باهوش رو از تله ها نجات داد و بعد تنبیهش کرد💔🌚
اون... کسی بود که به پسرک بدون لقب طمع داد و بعد... نابودش کرد، اون الکساندر رو کشت قبل ازاینکه بمیره🫠 

        

1