بریده کتابهای مرثیهای بر یک رهایی مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 32 ازدواج عمیقترین و لطیفترین رابطهٔ انسانی است که تداومش به هوشمندی نیاز دارد. نیاز دارد مدام مواظبش باشی تا ریشه بدواند و بزرگ شود و به ثمر برسد. 0 6 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 14 نمیدانم اگر روزی مارکز بفهمد زنی در کنجترین بخش جهان، به خاطر پاره شدن کتاب ژنرال در هزارتوی خود تصمیم به جدایی از همسرش گرفت، خوشحال می شود یا عذاب وجدان میگیرد. 0 4 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 23 لنجهای فرسوده که کنار اسکله به صف ایستاده بودند، برایم حکم هزاران زنی را داشتند که در دلشان آرزوی رفتن و دور شدن جوانه زده بود؛ اما پایشان به قسمت چسبناک ماجرایی گیر کرده بود و مجاز به حرکت نبودند. لنجها در چشمانم زنان غمگینی بودند که روزی از تلاش کردن و تغییر دادن سَرخورده شدهاند و در گوشهای از دنیایشان چمباتمه زدهاند. 0 2 مریم محسنیزاده 1403/11/13 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 59 خواب دنیای عجیبی است. بین تو و دردها فاصلهای گنگ، اما دلچسب ایجاد میکند و تو را میبرد به جهانی که دوست داشتی همیشه داشته باشی. ناخودآگاهت استعارهها و نمادها را برایت قصه میکند. 0 11 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 7 در نوشتارهای واقعیتمحور، عناصر تشکیلدهندۀ متن را مابهازاهای واقعی، مانند انسانها، مکانها، تاریخها، آمار و اطلاعات تشکیل دادهاند و ما با پدیدهها و انسانهای واقعی و مستند روبهرو هستیم. هرآنچه در نوشتارهای واقعیتمحور یا همان غیرداستانی میخوانیم، همگی مستند و واقعی هستند. این درحالی است که در نوشتارهای غیرواقعیتمحور، همه یا بخشی از اطلاعات، صورتبندی واقعی ندارند و نوشتارهای واقعیتمحور چه بلند باشند، مثل کتاب و چه کوتاه، مثل مقاله و جُســـتار، محتوایی هستند که گاه به شکل روایت و گاهی به شکلی غیرروایی نگاشته می شوند. در این گونۀ ادبی، نویسنده با نیت خیر و نیکی، برای توسعۀ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائۀ اطلاعات، مسئولیت می پذیرد و می نویسد. 0 3 ملیحه گنجی دوست 1403/11/8 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 6 هیچ چیز هیچ وقت به یک باره تمام نمیشود. ما به قدر توان خودمان میجنگیم، تلاش و تدبیر میکنیم که نگاه داریم یا بسازیم؛ اما مگر وقدر همهٔ امکانات و اقتضائات و متغیرها به دست ماست. 0 1 ملیحه گنجی دوست 1403/11/8 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 7 0 2 سودآد 20 ساعت پیش مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 93 0 0 هانا خوشقدم 1403/9/24 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 46 بنظرم آدمها چوب مکشوف شدن نیازهایشان را میخورند 0 3 سودآد 6 روز پیش مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 59 0 0 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 8 به زبان ساده، ادبیات واقعیتمحور تلاش برای بازنمایی جهانی است که هر روز، آن را زندگی میکنیم. این بازنمایی توسط کلمه انجام می شود. ادبیات واقعیتمحور راهی است برای مشتاقان نوشتن و به اشتراک گذاشتن ادراکات و اشراقات نویسنده دربارۀ انسانها و پدیدهها و وقایعی که میدانند یا میتوانند ببینند یا کشف کنند. راهی برای به اشتراک گذاشتن ادراکاتی است که در زندگی لمس کردند یا مشتاق آن هستند و تمایلشان چنان قوی است که آنها را تا آستانهای منحصر به فردی در درک اشتیاقشان میکشاند. کار نویسندهٔ ادبیات واقعیتمحور، روبهرو شدن بیواسطه با واقعیت و وفاداری به آن است، و متن حاصل از آن دعوتی است از خوانندهٔ کنجکاو برای مواجه شدن با این رودرروییِ شگرف و بدیع. در چنین متنی چطور روایت کردن، چطور دیدن و نحوهٔ مواجه با چیزی که روایت میشود موضوعیت دارد و میزان حضور دیدگاه شخصی نویسندهاش آگاهانه و با ظرافت تعریف میشود. 0 1 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 12 ادبیات واقعیتمحور قرار است ما را با بُعدی عمیقتر از زندگی روبهرو کند. 0 4 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 19 سارا گفت مشاورههای قبل طلاق، مثل والد زورگو میمانند. فکر کن سر میز نشستهای و میگویی سوپ جو نمیخوری. همین حرف کافی است که تمام وقت نهار، بـــه گفتن و شنیدن مزایای خوب و عالی سوپ بگذرد: اینکه تو اگر این سوپ را نخوری نمیدانی چه ضرری میکنی، تو اصلاً نمیفهمی سوپ یعنی چه، اصلاً میدانی خیلیها حسرت سوپ دارند، حتی اگر جو نباشد؟ هیچکس به دلیل اصلی نخوردنت گوش نمیدهد و فقط میخواهد متقاعدت کند بخوری! از نظر سارا مشاورهٔ قبل طلاق چیزی مثل پادرمیانی ریشسفیدهای فامیل است. آنها جمع میشوند تا به هر طریقی آتش را خاموش کنند، نه اینکه دلیل شعلهور شدن را پیدا کنند. 0 3 زهرا بجلی 1403/11/9 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 137 من از جایی به بعد، در زندگی فهمیدم آن قدر ها وقت ندارم که بنشینم مویه کنم بر زندگی و جوانی از دست رفته خودم و خانواده ام. مجبورم جایی میان زندگی، همراه با اشک ریختن و پذیرفتن همه شکست ها و فقدان ها بلند شوم، راه بروم، رانندگی کنم، کار کنم، پول در بیاورم، ظرف بشویم و بخندم و معاشرت کنم. 0 2 مرضیه پورچریکی 1403/11/8 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 16 انسانها به مکانی امن و خلوت نیاز دارند؛ جایی که بدانند از آن خودشان است. این موضوع به آن بخش از روان ما برمیگردد که به شدت طالب انزوا و تنهایی است. همزیستی با خود، نیاز بشر است. 0 2 محمد میرزایی 1403/11/14 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 36 معتقد بودم محال است دو تا سنگ به هم بخورند و فقط یکی از آنها مقصر باشد. اگر صدایی از آن ها بلند میشود، صدای هردوی آنهاست؛ پس هریک به سهم خود در آن ناله شریک هستند. 0 6
بریده کتابهای مرثیهای بر یک رهایی مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 32 ازدواج عمیقترین و لطیفترین رابطهٔ انسانی است که تداومش به هوشمندی نیاز دارد. نیاز دارد مدام مواظبش باشی تا ریشه بدواند و بزرگ شود و به ثمر برسد. 0 6 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 14 نمیدانم اگر روزی مارکز بفهمد زنی در کنجترین بخش جهان، به خاطر پاره شدن کتاب ژنرال در هزارتوی خود تصمیم به جدایی از همسرش گرفت، خوشحال می شود یا عذاب وجدان میگیرد. 0 4 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 23 لنجهای فرسوده که کنار اسکله به صف ایستاده بودند، برایم حکم هزاران زنی را داشتند که در دلشان آرزوی رفتن و دور شدن جوانه زده بود؛ اما پایشان به قسمت چسبناک ماجرایی گیر کرده بود و مجاز به حرکت نبودند. لنجها در چشمانم زنان غمگینی بودند که روزی از تلاش کردن و تغییر دادن سَرخورده شدهاند و در گوشهای از دنیایشان چمباتمه زدهاند. 0 2 مریم محسنیزاده 1403/11/13 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 59 خواب دنیای عجیبی است. بین تو و دردها فاصلهای گنگ، اما دلچسب ایجاد میکند و تو را میبرد به جهانی که دوست داشتی همیشه داشته باشی. ناخودآگاهت استعارهها و نمادها را برایت قصه میکند. 0 11 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 7 در نوشتارهای واقعیتمحور، عناصر تشکیلدهندۀ متن را مابهازاهای واقعی، مانند انسانها، مکانها، تاریخها، آمار و اطلاعات تشکیل دادهاند و ما با پدیدهها و انسانهای واقعی و مستند روبهرو هستیم. هرآنچه در نوشتارهای واقعیتمحور یا همان غیرداستانی میخوانیم، همگی مستند و واقعی هستند. این درحالی است که در نوشتارهای غیرواقعیتمحور، همه یا بخشی از اطلاعات، صورتبندی واقعی ندارند و نوشتارهای واقعیتمحور چه بلند باشند، مثل کتاب و چه کوتاه، مثل مقاله و جُســـتار، محتوایی هستند که گاه به شکل روایت و گاهی به شکلی غیرروایی نگاشته می شوند. در این گونۀ ادبی، نویسنده با نیت خیر و نیکی، برای توسعۀ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائۀ اطلاعات، مسئولیت می پذیرد و می نویسد. 0 3 ملیحه گنجی دوست 1403/11/8 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 6 هیچ چیز هیچ وقت به یک باره تمام نمیشود. ما به قدر توان خودمان میجنگیم، تلاش و تدبیر میکنیم که نگاه داریم یا بسازیم؛ اما مگر وقدر همهٔ امکانات و اقتضائات و متغیرها به دست ماست. 0 1 ملیحه گنجی دوست 1403/11/8 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 7 0 2 سودآد 20 ساعت پیش مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 93 0 0 هانا خوشقدم 1403/9/24 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 46 بنظرم آدمها چوب مکشوف شدن نیازهایشان را میخورند 0 3 سودآد 6 روز پیش مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 59 0 0 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 8 به زبان ساده، ادبیات واقعیتمحور تلاش برای بازنمایی جهانی است که هر روز، آن را زندگی میکنیم. این بازنمایی توسط کلمه انجام می شود. ادبیات واقعیتمحور راهی است برای مشتاقان نوشتن و به اشتراک گذاشتن ادراکات و اشراقات نویسنده دربارۀ انسانها و پدیدهها و وقایعی که میدانند یا میتوانند ببینند یا کشف کنند. راهی برای به اشتراک گذاشتن ادراکاتی است که در زندگی لمس کردند یا مشتاق آن هستند و تمایلشان چنان قوی است که آنها را تا آستانهای منحصر به فردی در درک اشتیاقشان میکشاند. کار نویسندهٔ ادبیات واقعیتمحور، روبهرو شدن بیواسطه با واقعیت و وفاداری به آن است، و متن حاصل از آن دعوتی است از خوانندهٔ کنجکاو برای مواجه شدن با این رودرروییِ شگرف و بدیع. در چنین متنی چطور روایت کردن، چطور دیدن و نحوهٔ مواجه با چیزی که روایت میشود موضوعیت دارد و میزان حضور دیدگاه شخصی نویسندهاش آگاهانه و با ظرافت تعریف میشود. 0 1 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 12 ادبیات واقعیتمحور قرار است ما را با بُعدی عمیقتر از زندگی روبهرو کند. 0 4 مریم محسنیزاده 1403/11/10 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 19 سارا گفت مشاورههای قبل طلاق، مثل والد زورگو میمانند. فکر کن سر میز نشستهای و میگویی سوپ جو نمیخوری. همین حرف کافی است که تمام وقت نهار، بـــه گفتن و شنیدن مزایای خوب و عالی سوپ بگذرد: اینکه تو اگر این سوپ را نخوری نمیدانی چه ضرری میکنی، تو اصلاً نمیفهمی سوپ یعنی چه، اصلاً میدانی خیلیها حسرت سوپ دارند، حتی اگر جو نباشد؟ هیچکس به دلیل اصلی نخوردنت گوش نمیدهد و فقط میخواهد متقاعدت کند بخوری! از نظر سارا مشاورهٔ قبل طلاق چیزی مثل پادرمیانی ریشسفیدهای فامیل است. آنها جمع میشوند تا به هر طریقی آتش را خاموش کنند، نه اینکه دلیل شعلهور شدن را پیدا کنند. 0 3 زهرا بجلی 1403/11/9 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 137 من از جایی به بعد، در زندگی فهمیدم آن قدر ها وقت ندارم که بنشینم مویه کنم بر زندگی و جوانی از دست رفته خودم و خانواده ام. مجبورم جایی میان زندگی، همراه با اشک ریختن و پذیرفتن همه شکست ها و فقدان ها بلند شوم، راه بروم، رانندگی کنم، کار کنم، پول در بیاورم، ظرف بشویم و بخندم و معاشرت کنم. 0 2 مرضیه پورچریکی 1403/11/8 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 16 انسانها به مکانی امن و خلوت نیاز دارند؛ جایی که بدانند از آن خودشان است. این موضوع به آن بخش از روان ما برمیگردد که به شدت طالب انزوا و تنهایی است. همزیستی با خود، نیاز بشر است. 0 2 محمد میرزایی 1403/11/14 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 20 صفحۀ 36 معتقد بودم محال است دو تا سنگ به هم بخورند و فقط یکی از آنها مقصر باشد. اگر صدایی از آن ها بلند میشود، صدای هردوی آنهاست؛ پس هریک به سهم خود در آن ناله شریک هستند. 0 6