بریدههای کتاب داستان دو شهر معصومه طباطبایی 1403/11/20 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 222 1 16 Eunjin 1402/12/9 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 423 میگویند ارواح در محلی ظاهر میشوند که جسمهایشان بیشتر آنجا پلکیده باشد... 0 6 احمد رضائیان 1403/5/16 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 325 درست است که آینده تیره و تار مینمود، اما در عمل ناشناخته بود و غیرقطعی بودن آن، هرچند نابجا، جایی برای امید باقیگذاشت. 0 8 احمد رضائیان 1403/5/16 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 139 حاضران در قصر مجلل عالیجناب جملگی به بهترین البسه ممکن ملبس بودند. و اگر ثابت میشد که در روز داوری کسان را به تنپوش داوری میکنند، در خیر بودن عاقبت این جمله کسان تردیدی بهجای نمیماند! 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/28 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 235 0 6 سیدحسین موسوی 1403/3/18 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 76 0 10 سمیرا 1403/3/17 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 232 تلافی و انتقام همیشه مدتی وقت میخواهد.این یک قاعده کلی است فراهم اومدن زمین لرزه چقدر طول میکشه؟ قطعا خیلی میکشه. ولی وقتی آماده شد به موقعش اتفاق میفته و هرچی را هم که جلوش بیاد خرد و خاکشیر میکنه. ضمنا تا اتفاق نیافتاده همیشه دست اندرکاره و بی آنکه کسی اونو ببینه و یا صداشو بشنوه آماده میشه. این خودش مایه تسلی است. اینو فراموش نکن. من به تو قول میدهم که هرچند مدتهاست تو راهه بالاخره هرچی باشه تو راهه و یه روزی میرسه. و خاطر جمع باش که نه برمیگرده و نه هم وایمیایسته. و اطمینان داشته باش که لحظه به لحظه جلو میاد. نگاهی به دور و برت بکن و زندگی اونهایی که میشناسیم رو در نظر بگیر و در قیافه اونهایی که میشناسیم دقت کن و همین عصیان ها و نارضایتیهایی رو در نظر بگیر، تو میگی این وضع میتونه ادامه داشته باشه؟ این طرز فکر مسخره است! ممکنه به عمر ما وصال نده و پیروزی را به چشم نبینیم ولی بالاخره ماهم به وقوعش کمک کردهایم. هیچ یک از اینکارهایی که میکنیم بیهوده نیست. ولی من دلم قرصه که این پیروزی رو میبینم. تازه اگه هم نبینم... و اگه یقین هم داشتم که نمیبینم باز هم اگه هریک از این اشراف مستبدو دستم میدادند... سخن را ناتمام گذارد و دندان هایش را برهم فشرد. 1 11 zahrakhalaji 1403/3/23 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 283 در ژندهترین شبکلاهى که بر سیهروزترین سر نشسته بود مفهومى غریب نهفته بود، گویى مىگفت: «مىدانم که براى من، صاحب این کلاه، چقدر دشوار است که زندگى را در وجود خود نگه دارد، ولى آیا مىدانى که براى صاحب همین کلاه چقدر آسان است که زندگى را در وجود تو تباه سازد؟ 0 6 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/15 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 24 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/15 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 19 0 2 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 192 0 2 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/21 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 120 0 2 سیدحسین موسوی 1403/3/22 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 445 0 6 سیدحسین موسوی 1403/3/22 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 378 0 13 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/23 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 154 0 4 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/15 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 29 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/18 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 82 0 1 سیدحسین موسوی 1403/3/15 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 33 0 14 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/15 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 29 0 1 سیدحسین موسوی 1403/3/22 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 402 0 4
بریدههای کتاب داستان دو شهر معصومه طباطبایی 1403/11/20 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 222 1 16 Eunjin 1402/12/9 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 423 میگویند ارواح در محلی ظاهر میشوند که جسمهایشان بیشتر آنجا پلکیده باشد... 0 6 احمد رضائیان 1403/5/16 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 325 درست است که آینده تیره و تار مینمود، اما در عمل ناشناخته بود و غیرقطعی بودن آن، هرچند نابجا، جایی برای امید باقیگذاشت. 0 8 احمد رضائیان 1403/5/16 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 139 حاضران در قصر مجلل عالیجناب جملگی به بهترین البسه ممکن ملبس بودند. و اگر ثابت میشد که در روز داوری کسان را به تنپوش داوری میکنند، در خیر بودن عاقبت این جمله کسان تردیدی بهجای نمیماند! 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/28 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 235 0 6 سیدحسین موسوی 1403/3/18 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 76 0 10 سمیرا 1403/3/17 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 232 تلافی و انتقام همیشه مدتی وقت میخواهد.این یک قاعده کلی است فراهم اومدن زمین لرزه چقدر طول میکشه؟ قطعا خیلی میکشه. ولی وقتی آماده شد به موقعش اتفاق میفته و هرچی را هم که جلوش بیاد خرد و خاکشیر میکنه. ضمنا تا اتفاق نیافتاده همیشه دست اندرکاره و بی آنکه کسی اونو ببینه و یا صداشو بشنوه آماده میشه. این خودش مایه تسلی است. اینو فراموش نکن. من به تو قول میدهم که هرچند مدتهاست تو راهه بالاخره هرچی باشه تو راهه و یه روزی میرسه. و خاطر جمع باش که نه برمیگرده و نه هم وایمیایسته. و اطمینان داشته باش که لحظه به لحظه جلو میاد. نگاهی به دور و برت بکن و زندگی اونهایی که میشناسیم رو در نظر بگیر و در قیافه اونهایی که میشناسیم دقت کن و همین عصیان ها و نارضایتیهایی رو در نظر بگیر، تو میگی این وضع میتونه ادامه داشته باشه؟ این طرز فکر مسخره است! ممکنه به عمر ما وصال نده و پیروزی را به چشم نبینیم ولی بالاخره ماهم به وقوعش کمک کردهایم. هیچ یک از اینکارهایی که میکنیم بیهوده نیست. ولی من دلم قرصه که این پیروزی رو میبینم. تازه اگه هم نبینم... و اگه یقین هم داشتم که نمیبینم باز هم اگه هریک از این اشراف مستبدو دستم میدادند... سخن را ناتمام گذارد و دندان هایش را برهم فشرد. 1 11 zahrakhalaji 1403/3/23 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 283 در ژندهترین شبکلاهى که بر سیهروزترین سر نشسته بود مفهومى غریب نهفته بود، گویى مىگفت: «مىدانم که براى من، صاحب این کلاه، چقدر دشوار است که زندگى را در وجود خود نگه دارد، ولى آیا مىدانى که براى صاحب همین کلاه چقدر آسان است که زندگى را در وجود تو تباه سازد؟ 0 6 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/15 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 24 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/15 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 19 0 2 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 192 0 2 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/21 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 120 0 2 سیدحسین موسوی 1403/3/22 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 445 0 6 سیدحسین موسوی 1403/3/22 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 378 0 13 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/23 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 154 0 4 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/15 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 29 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/18 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 82 0 1 سیدحسین موسوی 1403/3/15 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 33 0 14 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/15 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 29 0 1 سیدحسین موسوی 1403/3/22 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 41 صفحۀ 402 0 4