بریدههای کتاب صبح خاکستری مایا 1403/12/13 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 23 ای کاش زودتر بزرگ و قوی می شدم تا دیگر چنین موضوعات بی اهمیتی این طور آشفته ام نکنند 0 1 Medisa 1403/11/8 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 31 آن ها ما را به دلیل نداشتن امید یا بلندپروازی حقیقی سرزنش میکردند ؛ اما اگر میخواستیم ایدئال های حقیقی مان را دنبال کنیم، آیا در این مسیر تماشا و راهنمایی مان میکردند؟ 0 42 Parya 1403/10/3 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 27 شاید هوشمندانه ترین کار این باشد که در سکوت همان راهی را برویم که آدم های عادی می روند، بدون جلب توجه به خودمان. 0 43 Yen 1403/3/4 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 79 آدم منتظر زیادی منتظر شادی میماند، تا اینکه بالاخره صبرش تمام میشود و با عجله خانه را ترک میکند. اما بعدا به گوشش میرسد که فردای آن روزی که خانه را ترک کرده، شادیِ فوقالعادهای از راه رسیده و حالا برای همه چیز خیلی دیر است. گاهی شادی یک شب دیرتر از راه میرسد. 0 2 yasislh00 1403/12/21 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 14 1 1 Parya 1403/10/3 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 43 این روز ها چه مرگم بود؟چرا این قدر مضطرب بودم؟همواره نگران چیزی بودم. 0 64 yasislh00 1403/12/21 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 19 بی خیال گریه کردن شدم و شروع کردم به تمیز کردن خانه. 5 90 yasislh00 1403/12/21 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 76 هیچکس در جهان رنج ما را درک نمیکرد. ممکن است وقتی که بزرگ شدیم، البته زودتر از موعد، به پشت سر نگاه کنیم و این رنج و تنهایی بهنظرمان خندهدار بیاید- چیزی بسیار عادی - اما...اما چطور از ما انتظار میرفت تا زمان بزرگشدنمان از عهدهی این دورهی بی پایان برآییم و آن را به پایان برسانیم؟ 0 3 مایا 1403/12/10 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 12 اینکه می گویند صبح ها احساس سلامتی می کنید، دروغ محض است. صبح ها خاکستری اند، همیشه یکسان. 0 0 Medisa 1403/11/8 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 79 گاهی شادی یک شب دیرتر از راه میرسد. 0 4 yasislh00 1403/12/21 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 25 چیزی که یک دختر دوست دارد و چیزی که از آن نفرت دارد، نسبتا اختیاری و دلخواه است. 0 1 پگاه 1403/7/29 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 27 باتوجه به كم تجربگیام، اگر كتابهايم را از من بگيرند، كاملا نابود میشوم. تا اين حد به چيزهايى كه در كتابها نوشته شدهاند وابسته هستم. كتابى مىخوانم و كاملا شيفتهاش میشوم: به آن اعتماد میكنم، شبيهاش میشوم، با آن همدردى میكنم و میكوشم به بخشى از زندگیام تبديلش كنم؛ سپس كتاب ديگرى میخوانم و بلافاصله جذب آن يكی میشوم. تنها استعداد واقعی من اين است كه فریبکارانه تجربه یکی دیگر را بدزدم و آن را به گونهای بازآفرینی کنم که انگار تجربهی خودم بوده. اما درواقع، این فریبکاری همانقدر که ناخوشایند است، جعلی و ساختگی هم هست. واقعا نمیدانم منِ حقیقی کدام است. وقتی دیگر کتابی برای خواندن وجود نداشته باشد یا اگر نتوانم الگوی دیگری برای تقلید پیدا کنم، آنگاه چه خواهم کرد؟ 0 8 Yen 1403/3/4 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 31 آنها ما را به دلیل نداشتن امید یا بلندپروازی حقیقی سرزنش میکردند؛ اما اگر میخواستیم ایدهآلهای حقیقیمان را دنبال کنیم، آیا در این مسیر تماشا و راهنماییمان میکردند؟ 0 33 غزل✨ 1404/1/16 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 57 0 4 Yen 1403/3/4 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 79 احتمالا فردا هم روزی مانند امروز خواهد بود. شادی هرگز به سراغم نخواهد آمد، میدانم. اما بهترین کار این است که با این باور برم بخوابم که حتما فردا میآید؛ فردا، حتما میآید. 0 1
بریدههای کتاب صبح خاکستری مایا 1403/12/13 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 23 ای کاش زودتر بزرگ و قوی می شدم تا دیگر چنین موضوعات بی اهمیتی این طور آشفته ام نکنند 0 1 Medisa 1403/11/8 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 31 آن ها ما را به دلیل نداشتن امید یا بلندپروازی حقیقی سرزنش میکردند ؛ اما اگر میخواستیم ایدئال های حقیقی مان را دنبال کنیم، آیا در این مسیر تماشا و راهنمایی مان میکردند؟ 0 42 Parya 1403/10/3 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 27 شاید هوشمندانه ترین کار این باشد که در سکوت همان راهی را برویم که آدم های عادی می روند، بدون جلب توجه به خودمان. 0 43 Yen 1403/3/4 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 79 آدم منتظر زیادی منتظر شادی میماند، تا اینکه بالاخره صبرش تمام میشود و با عجله خانه را ترک میکند. اما بعدا به گوشش میرسد که فردای آن روزی که خانه را ترک کرده، شادیِ فوقالعادهای از راه رسیده و حالا برای همه چیز خیلی دیر است. گاهی شادی یک شب دیرتر از راه میرسد. 0 2 yasislh00 1403/12/21 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 14 1 1 Parya 1403/10/3 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 43 این روز ها چه مرگم بود؟چرا این قدر مضطرب بودم؟همواره نگران چیزی بودم. 0 64 yasislh00 1403/12/21 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 19 بی خیال گریه کردن شدم و شروع کردم به تمیز کردن خانه. 5 90 yasislh00 1403/12/21 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 76 هیچکس در جهان رنج ما را درک نمیکرد. ممکن است وقتی که بزرگ شدیم، البته زودتر از موعد، به پشت سر نگاه کنیم و این رنج و تنهایی بهنظرمان خندهدار بیاید- چیزی بسیار عادی - اما...اما چطور از ما انتظار میرفت تا زمان بزرگشدنمان از عهدهی این دورهی بی پایان برآییم و آن را به پایان برسانیم؟ 0 3 مایا 1403/12/10 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 12 اینکه می گویند صبح ها احساس سلامتی می کنید، دروغ محض است. صبح ها خاکستری اند، همیشه یکسان. 0 0 Medisa 1403/11/8 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 79 گاهی شادی یک شب دیرتر از راه میرسد. 0 4 yasislh00 1403/12/21 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 25 چیزی که یک دختر دوست دارد و چیزی که از آن نفرت دارد، نسبتا اختیاری و دلخواه است. 0 1 پگاه 1403/7/29 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 27 باتوجه به كم تجربگیام، اگر كتابهايم را از من بگيرند، كاملا نابود میشوم. تا اين حد به چيزهايى كه در كتابها نوشته شدهاند وابسته هستم. كتابى مىخوانم و كاملا شيفتهاش میشوم: به آن اعتماد میكنم، شبيهاش میشوم، با آن همدردى میكنم و میكوشم به بخشى از زندگیام تبديلش كنم؛ سپس كتاب ديگرى میخوانم و بلافاصله جذب آن يكی میشوم. تنها استعداد واقعی من اين است كه فریبکارانه تجربه یکی دیگر را بدزدم و آن را به گونهای بازآفرینی کنم که انگار تجربهی خودم بوده. اما درواقع، این فریبکاری همانقدر که ناخوشایند است، جعلی و ساختگی هم هست. واقعا نمیدانم منِ حقیقی کدام است. وقتی دیگر کتابی برای خواندن وجود نداشته باشد یا اگر نتوانم الگوی دیگری برای تقلید پیدا کنم، آنگاه چه خواهم کرد؟ 0 8 Yen 1403/3/4 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 31 آنها ما را به دلیل نداشتن امید یا بلندپروازی حقیقی سرزنش میکردند؛ اما اگر میخواستیم ایدهآلهای حقیقیمان را دنبال کنیم، آیا در این مسیر تماشا و راهنماییمان میکردند؟ 0 33 غزل✨ 1404/1/16 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 57 0 4 Yen 1403/3/4 صبح خاکستری اوسامو دازایی 3.8 11 صفحۀ 79 احتمالا فردا هم روزی مانند امروز خواهد بود. شادی هرگز به سراغم نخواهد آمد، میدانم. اما بهترین کار این است که با این باور برم بخوابم که حتما فردا میآید؛ فردا، حتما میآید. 0 1