بریدههای کتاب و من دوستت دارم زهرا نصیری 1404/5/9 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 6 2 53 فندق 1404/5/17 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 47 ادمهای خوشحال چیزی از خودشان باقی نمی گذارند؛ به خاطر خود زندگی؛ زندگی می کنند. 0 14 anita :) 1403/1/7 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 54 "مردمِ شادمان خود را درگیر چیزی نمیکنند، زندگیشان را وقف درمان بیماریها یا پرواز دادن هواپیماها نمیکنند. آدمهای خوشحال چیزی از خودشان باقی نمیگذارند. بهخاطر خود زندگی، زندگی میکنند" 0 18 سین صاد 1403/11/21 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 32 تو آدمی هستی که همیشه میتواند خوشحال باشد و خودت نمیدانی این چه نعمت بزرگیست. 0 1 Niki 1403/8/20 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 43 تیر من در مورد تو به خطا رفت. میخواستم تو را خشن و بیرحم بار بیاورم، اما تو مهربان از کار درآمدی. 0 5 Niki 1403/8/20 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 6 شاید همه چنین احساسی درباره شهرشان داشته باشند که زادگاه آدم جایی است که نه میتوان از آن گریخت و نه میتوان به آنجا بازگشت. چون دیگر خانه تو آنجا نیست. نمیتوان با آنجا به صلح رسید، نه با خیابان ها و نه با آجرهایش. اما با آدمهایش چرا. شاید آنوقت خودمان را بهخاطر هرچه که فکر میکردیم خواهیم شد و نشدیم، ببخشیم. 0 5 ZahrA 1403/6/15 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 47 آدم های خوشحال چیزی از خودشان باقی نمی گذارند. به خاطر خودِ زندگی، زندگی می کنند. 0 7 fatemehkiyani 1402/10/1 و من دوستت داشتم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 51 خیلی وحشتناک است که بخواهی قبول کنی همیشه آن آدمی نبودی که فکر میکردی هستی. 0 14 اریسا 1402/9/10 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 68 ...شما آدمها همیشه فکر میکنید حاضرید جان و زندگیتان را بدهید اما فقط تا وقتیکه درک کنید این کار دقیقا یعنی چه. تو همواره به میراثت فکر میکنی، نه؟ نمیتوانی تحمل کنی که بمیری و فراموش شوی. 0 12 رقیه زارعی 1403/10/21 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 41 انسانهای شاد چیزی خلق نمیکنند. دنیای آنها دنیایی است خالی از هنر، موسیقی و آسمانخراش. دنیایی تهی از کشف و ابداع. تمام رهبران و پیشگامان، تمام قهرمانان، همه ذهنی گرفتار داشتهاند. مردمِ شادمان خود را درگیر چیزی نمیکنند، زندگیشان را وقف درمان بیماریها یا پرواز دادن هواپیماها نمیکنند.. 0 11 Niki 1403/8/20 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 13 من اینجا به دنیا آمده ام، اما هیچ وقت به این موضوع عادت نکردم. من و هلسینگبوری هیچگاه با هم به تفاهم نمیرسیم. شاید حس همه نسبت به زادگاهشان همین باشد. شهر ما هیچوقت معذرت نمیخواهد، و هیچگاه نمیپذیرد که بین ما مشکلی هست. 0 19 فاطمه نریمانی 1404/3/30 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 35 تو تاریخ را میبینی و من پیشرفت را، تو خاطره ها و نوستالژیها را میبینی و من کهنگی ها و ضعفها را... 2 7 fatemehkiyani 1402/10/1 و من دوستت داشتم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 37 تو آدمی هستی که همیشه میتواند با همه چیز خوشحال شود.نمیدانی این چه موهبتی است. 0 39 زهرا تقی خانی 1403/10/25 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 48 خوشحالی فقط مال بچههاست و حیوانات، هیچ کارکرد زیست شناختی ندارد. انسانهای شاد چیزی خلق نمیکنند. دنیای آنها دنیایی است خالی از هنر، موسیقی و آسمانخراش. دنیایی تهی از کشف و ابداع. تمام رهبران و پیشگامان، تمام قهرمانان، همه ذهنی گرفتار داشتهاند. مردمِ شادمان خود را درگیر چیزی نمیکنند، زندگیشان را وقف درمان بیماریها یا پرواز دادن هواپیماها نمیکنند. آدمهای خوشحال چیزی از خودشان باقی نمیگذارند. بهخاطر خود زندگی، زندگی میکنند. آنها فقط و فقط مصرفکنندهاند. 0 0 Ramina 1404/2/31 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 6 0 58 نسرین سادات موسوی 1403/8/30 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 1 0 8 رقیه زارعی 1403/10/21 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 5 اگر بپرسند: آیا ارزش همهٔ زندگیها به یک اندازه است؟» اغلب ما بلند جواب میدهیم بععععله! اما این تنها تا زمانی است که به یکی ازعزیزان ما اشاره کنند و بپرسند: این زندگی چطور..!! 0 21 روشنا 1402/5/4 The deal of a lifetime فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 53 We said very little, because there was too much I wanted to say. That's always when we fall silent. ترجمه: ما خیلی کم با هم حرف زدیم، چون خیلی چیزا بود که میخواستم بگم. همیشه این وقتا است که آدم ساکت میشه. 0 9 سین صاد 1403/11/21 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 42 خیلی ناخوشایند است که پیش خودت اقرارکنی آن آدمی که فکر میکردی نیستی. 0 4 روشنا 1402/5/3 معامله زندگی فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 8 زادگاه جایی است که نه میشود از آن فرار کرد و نه میشود توی آن ماند. چون دیگر انگار خانهات آنجا نیست. ما سر آشتی با این مکان را نداریم، نه با خیابانها و نه با سنگبهسنگ آنجا؛ مشکل ما آدمی است که در آن شهر جایش گذاشتهایم... که شاید روزی خودمان را برای همه چیزهایی که باید میشدیم و نشدیم، ببخشیم. 0 12
بریدههای کتاب و من دوستت دارم زهرا نصیری 1404/5/9 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 6 2 53 فندق 1404/5/17 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 47 ادمهای خوشحال چیزی از خودشان باقی نمی گذارند؛ به خاطر خود زندگی؛ زندگی می کنند. 0 14 anita :) 1403/1/7 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 54 "مردمِ شادمان خود را درگیر چیزی نمیکنند، زندگیشان را وقف درمان بیماریها یا پرواز دادن هواپیماها نمیکنند. آدمهای خوشحال چیزی از خودشان باقی نمیگذارند. بهخاطر خود زندگی، زندگی میکنند" 0 18 سین صاد 1403/11/21 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 32 تو آدمی هستی که همیشه میتواند خوشحال باشد و خودت نمیدانی این چه نعمت بزرگیست. 0 1 Niki 1403/8/20 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 43 تیر من در مورد تو به خطا رفت. میخواستم تو را خشن و بیرحم بار بیاورم، اما تو مهربان از کار درآمدی. 0 5 Niki 1403/8/20 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 6 شاید همه چنین احساسی درباره شهرشان داشته باشند که زادگاه آدم جایی است که نه میتوان از آن گریخت و نه میتوان به آنجا بازگشت. چون دیگر خانه تو آنجا نیست. نمیتوان با آنجا به صلح رسید، نه با خیابان ها و نه با آجرهایش. اما با آدمهایش چرا. شاید آنوقت خودمان را بهخاطر هرچه که فکر میکردیم خواهیم شد و نشدیم، ببخشیم. 0 5 ZahrA 1403/6/15 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 47 آدم های خوشحال چیزی از خودشان باقی نمی گذارند. به خاطر خودِ زندگی، زندگی می کنند. 0 7 fatemehkiyani 1402/10/1 و من دوستت داشتم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 51 خیلی وحشتناک است که بخواهی قبول کنی همیشه آن آدمی نبودی که فکر میکردی هستی. 0 14 اریسا 1402/9/10 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 68 ...شما آدمها همیشه فکر میکنید حاضرید جان و زندگیتان را بدهید اما فقط تا وقتیکه درک کنید این کار دقیقا یعنی چه. تو همواره به میراثت فکر میکنی، نه؟ نمیتوانی تحمل کنی که بمیری و فراموش شوی. 0 12 رقیه زارعی 1403/10/21 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 41 انسانهای شاد چیزی خلق نمیکنند. دنیای آنها دنیایی است خالی از هنر، موسیقی و آسمانخراش. دنیایی تهی از کشف و ابداع. تمام رهبران و پیشگامان، تمام قهرمانان، همه ذهنی گرفتار داشتهاند. مردمِ شادمان خود را درگیر چیزی نمیکنند، زندگیشان را وقف درمان بیماریها یا پرواز دادن هواپیماها نمیکنند.. 0 11 Niki 1403/8/20 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 13 من اینجا به دنیا آمده ام، اما هیچ وقت به این موضوع عادت نکردم. من و هلسینگبوری هیچگاه با هم به تفاهم نمیرسیم. شاید حس همه نسبت به زادگاهشان همین باشد. شهر ما هیچوقت معذرت نمیخواهد، و هیچگاه نمیپذیرد که بین ما مشکلی هست. 0 19 فاطمه نریمانی 1404/3/30 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 35 تو تاریخ را میبینی و من پیشرفت را، تو خاطره ها و نوستالژیها را میبینی و من کهنگی ها و ضعفها را... 2 7 fatemehkiyani 1402/10/1 و من دوستت داشتم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 37 تو آدمی هستی که همیشه میتواند با همه چیز خوشحال شود.نمیدانی این چه موهبتی است. 0 39 زهرا تقی خانی 1403/10/25 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 48 خوشحالی فقط مال بچههاست و حیوانات، هیچ کارکرد زیست شناختی ندارد. انسانهای شاد چیزی خلق نمیکنند. دنیای آنها دنیایی است خالی از هنر، موسیقی و آسمانخراش. دنیایی تهی از کشف و ابداع. تمام رهبران و پیشگامان، تمام قهرمانان، همه ذهنی گرفتار داشتهاند. مردمِ شادمان خود را درگیر چیزی نمیکنند، زندگیشان را وقف درمان بیماریها یا پرواز دادن هواپیماها نمیکنند. آدمهای خوشحال چیزی از خودشان باقی نمیگذارند. بهخاطر خود زندگی، زندگی میکنند. آنها فقط و فقط مصرفکنندهاند. 0 0 Ramina 1404/2/31 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 6 0 58 نسرین سادات موسوی 1403/8/30 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 1 0 8 رقیه زارعی 1403/10/21 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 5 اگر بپرسند: آیا ارزش همهٔ زندگیها به یک اندازه است؟» اغلب ما بلند جواب میدهیم بععععله! اما این تنها تا زمانی است که به یکی ازعزیزان ما اشاره کنند و بپرسند: این زندگی چطور..!! 0 21 روشنا 1402/5/4 The deal of a lifetime فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 53 We said very little, because there was too much I wanted to say. That's always when we fall silent. ترجمه: ما خیلی کم با هم حرف زدیم، چون خیلی چیزا بود که میخواستم بگم. همیشه این وقتا است که آدم ساکت میشه. 0 9 سین صاد 1403/11/21 و من دوستت دارم فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 42 خیلی ناخوشایند است که پیش خودت اقرارکنی آن آدمی که فکر میکردی نیستی. 0 4 روشنا 1402/5/3 معامله زندگی فردریک بکمن 3.9 78 صفحۀ 8 زادگاه جایی است که نه میشود از آن فرار کرد و نه میشود توی آن ماند. چون دیگر انگار خانهات آنجا نیست. ما سر آشتی با این مکان را نداریم، نه با خیابانها و نه با سنگبهسنگ آنجا؛ مشکل ما آدمی است که در آن شهر جایش گذاشتهایم... که شاید روزی خودمان را برای همه چیزهایی که باید میشدیم و نشدیم، ببخشیم. 0 12