بریده‌ای از کتاب معامله زندگی اثر فردریک بکمن

روشنا

روشنا

1402/5/3

بریدۀ کتاب

صفحۀ 8

زادگاه جایی است که نه می‌شود از آن فرار کرد و نه می‌شود توی آن ماند. چون دیگر انگار خانه‌ات آن‌جا نیست. ما سر آشتی با این مکان را نداریم، نه با خیابان‌ها و نه با سنگ‌به‌سنگ آن‌جا؛ مشکل ما آدمی است که در آن شهر جایش گذاشته‌ایم... که شاید روزی خودمان را برای همه چیزهایی که باید می‌شدیم و نشدیم، ببخشیم.

زادگاه جایی است که نه می‌شود از آن فرار کرد و نه می‌شود توی آن ماند. چون دیگر انگار خانه‌ات آن‌جا نیست. ما سر آشتی با این مکان را نداریم، نه با خیابان‌ها و نه با سنگ‌به‌سنگ آن‌جا؛ مشکل ما آدمی است که در آن شهر جایش گذاشته‌ایم... که شاید روزی خودمان را برای همه چیزهایی که باید می‌شدیم و نشدیم، ببخشیم.

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.