و من دوستت داشتم
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
188
خواهم خواند
59
شب کریسمس است و پدرو پسری بعد از چند سال همدیگرو می بینند. پدر می خواهد تا دیر نشده ماجرایی را تعریف کند .همان موقع کع درباره دخترکی شجاع حرف می زند حقایق را هم درباره خودش فاش می کند:موفقیت هایش در کسب و کار،اشنباهاتش در مقام یک پدر،ندامت های گذشته اش و امیدهایش به آینده.در شب کریسمس به پدر فرصتی می دهند تا کلری فوق العاده انجام دهد و بتواند سرنوشت دخترکی را که اصلا نمی شناسد،تغییر دهد.اما قبل از انجام بهترین معامله در کل زندگی اش،باید بفهمد زندگی اش جه ارزشی داشته و فقط پسر میتواند جواب این سوال را بدهد.فردریک بکمن در رمان کوتاه و من ودستت داشتم با شوخ طبعی و لحنی پر احساس به ما یادآور میشود که زندگی هدیه ای گذراست و میراثی که بر جا می گذاریم به این بستگس دارد که چگونه این هدیه را با کسانی که دوستشان داریم تقسیم کنیم.
بریدۀ کتابهای مرتبط به و من دوستت داشتم
نمایش همهلیستهای مرتبط به و من دوستت داشتم
یادداشتهای مرتبط به و من دوستت داشتم