anita :)

anita :)

@anita.

12 دنبال شده

9 دنبال کننده

anita_mtv

یادداشت‌ها

نمایش همه

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

لاشه لطیف
        بیشتر درباره ی روزمرگی آدم ها در اون فضای کتاب بود و اتفاق خاصی می شد گفت که نداشت.
و بنظرم صرفا فقط جالب بود چون کل نابودی باور خواننده در  پنج صفحه ی پایانی کتاب اتفاق می افتد اما به جرات می تونم بگم که از تعریف هایی که ازش شنیدم واقعا بهتر نبود !
     و میشه به این هم اشاره کرد که فضای داخلی کتاب کاملا سرد و بی روحه به طوری که به جرات یک جاهایی فقط باید کتاب رو می بستم و نفس می کشیدم تا هضمش کنم!
و اینکه اگر از اون دسته از آدم هایی هستید که از روند کند  کتاب ها بدتون میاد می تونم بهتون بگم که این کتاب الویت دوم شماست بنظرم!
از این جا به بعد کل داستان اسپویل میشه ❌

و میتونم بگم که واقعا توقعم این بود که با یاسمین بهتر برخورد کنه! و حقیقتا شوک زیادی بهم وارد شد:))
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

لاشه لطیف
        بیشتر درباره ی روزمرگی آدم ها در اون فضای کتاب بود و اتفاق خاصی می شد گفت که نداشت.
و بنظرم صرفا فقط جالب بود چون کل نابودی باور خواننده در  پنج صفحه ی پایانی کتاب اتفاق می افتد اما به جرات می تونم بگم که از تعریف هایی که ازش شنیدم واقعا بهتر نبود !
     و میشه به این هم اشاره کرد که فضای داخلی کتاب کاملا سرد و بی روحه به طوری که به جرات یک جاهایی فقط باید کتاب رو می بستم و نفس می کشیدم تا هضمش کنم!
و اینکه اگر از اون دسته از آدم هایی هستید که از روند کند  کتاب ها بدتون میاد می تونم بهتون بگم که این کتاب الویت دوم شماست بنظرم!
از این جا به بعد کل داستان اسپویل میشه ❌

و میتونم بگم که واقعا توقعم این بود که با یاسمین بهتر برخورد کنه! و حقیقتا شوک زیادی بهم وارد شد:))
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

anita :) پسندید.
دروازه خورشید
          خواندنش ۷ ماه طول کشید. همانطور که زمان روایت ۷ ماهه بود. همانطور که ابوسالم ۷ ماه در خواب عمیق بود و دکتر خلیل ۷ ماه برای او و برای ما قصه گفت. 
کتاب قصهٔ روستاهای فلسطین و اردوگاه‌های لبنان است. آنچه پیش و پس ۱۹۴۸‌ بر مردمانشان گذشته. قصه، قصهٔ روستاها، جنگ‌ها و زنان است.
اگرچه اکثراً مردها صاحبان روایت‌اند ولی زنان حضور ماندگار و موثر در تمام داستان‌اند. در طول داستان یادِ ام‌حسن، نهیله و شمس همواره در مراجعه است. راوی چندین صدا دارد.
صدای برجستهٔ داستان، صدای ذهن مشوش و مصیب‌دیدهٔ دکتر خلیل است که دارد برای یونس (ابوسالم) از قصه‌های گذشته می‌گوید تا ترسش را فراموش کند.
خلیل آنچه را که از یونس و دیگران شنیده به بیان دوم شخص روایت می‌کند و در اثنای روایت، قهرمانان با صدای اول شخص کار را به دست می‌گیرند و  پیش می‌برند. 
زیبایی اثر وقتی برایم افزون شد که یک حادثه را از چندین منظر و از دهان چندین راوی ‌شنیدم.
کتاب در نقاط متعددی چهرهٔ عریان جنگ را نشانت می‌دهد. شخصیت‌های تماما خاکستری، حتی در ترسیم چهرهٔ قهرمانان نشان‌دهندهٔ نبوغ و انسان‌شناسی دقیق نویسنده بود.
نویسندهٔ لبنانی کتاب، داستان‌ها را در هم‌نشینی  با اهالی اردوگاه‌ها کشف کرده و به قلم دل‌انگیز خودش مزیّن ساخته. شیفتهٔ نگاه جزئی‌بین، حکمت‌آموز و زندگی‌ساز او شدم. متأسفانه نویسنده روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۳  دنیای ما را ترک گفت تا به زندگی بهتر برسد.
زنده باشد مترجم شایستهٔ اثر، خانم قندیل‌زاده که ترکیب فارسی ایشان و عربی خوری، کتاب را قند مکرر کرده.
.
احتمالاً بعد ۷ ماه همسایگی و بارها خواندن تکه‌‌ها و رها کردن و دوباره بازگشتن، دل کندن سخت باشد.
لحظاتی در کتاب بود که از شدت تلخی امکان تصور برایم ممکن نبود. لحظاتی که کتاب را رها می‌کردم و می‌گفتم الان تحمل خواندنم نیست. باری آنان را چطور امکان زندگی هست؟
        

8