کتاب جالبی بود و با خوندنش خودمو توی طبیعت حس میکردم
و بنظرم توی طبیعت و کنار صدای اب بخونیدش تا کامل غرق بشید توی داستان
داستانش قشنگ بود و همونطور که درباره ی یک رویا بود ادمو به یک رویا میبرد
        

          یک کتاب پر از هیجان و عشق و امید و زندگی و مبارزه و همۀ چیزهای خوب
با خیال راحت به نوجوان‌ها بدهید
        

          ولی من دوسش داشتم این کتابو :)'
دنیای ِ خیال این دختر خیلی قشنگ بود ..
        

          این کتاب رو فکر کنم دوبار خوندم و دوباره قصد خوندنش رو دارم .
کتابی بود که با تموم وجودم  غرقش شدم و حس کردم توی دنیای داستان زندگی می کنم و دنیای داستان یکم با دید دیگه ای اگر ببینیم متوجه میشیم که چقد شبیه دنیای خودمونه و اینکه از یه زاویه دید دیگه زندگی خودتو ببینی برام جذاب بود و  سعی کردم به کسایی که میشناسمشون این کتابو هدیه بدم :)
        

          خب خب من اومدم
این کتاب از اسمش مشخصه خیلی عجیب و غریبه و به طور جالب انگیزی به کتاب معجون ستاره های نیمه شب شباهت داره
داستان چیه؟
یه دختر خانومی داریم که فرزند بزرگ یه خانواده اس و چندان هم اوضاع خوبی نداره
یه روز که کنار درخت توی حیاط خونشون نشسته میبینه که درخت دستاشو باز کرده و میخواد اونو ببلعه
وقتی به خودش میاد تو یه دنیای دیگه اس. یه دنیای عجیب و صد البته ترسناک. اونجا چیزایی هستن که به سختی قابل باورن
و مسئولیت سنگینی روی گردنشه
آیا از پسش برمیاد؟
        

          این کتاب جزو اولین کتاب های بود که خوندم حس قشنگی بود اولین کتابی که باهاش لذت کتاب خوندن رو پیدا کردم تخیلات خیلی بامزه ای داشت فضای کتاب خیالی و پرماجرا بود هر بار میبینمش بهم یه احساس نستالژیک میده مثل افتادن توی سوراخ خرگوش و سرزمین عجایب
        

          موضوعش را دوست داشتم. تلاش برای نجات  دنیایی خیالی که البته همین منجر به تحول در دنیای واقعی میشه.