معرفی کتاب قهوه‌ی سرد آقای نویسنده اثر روزبه معین

قهوه‌ی سرد آقای نویسنده

قهوه‌ی سرد آقای نویسنده

3.1
305 نفر |
113 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

806

خواهم خواند

142

ناشر
نیماژ
شابک
9786003673144
تعداد صفحات
238
تاریخ انتشار
1399/5/4

لیست‌های مرتبط به قهوه‌ی سرد آقای نویسنده

نمایش همه
♡dely

♡dely

1403/6/10

دختری نشسته روی درخت خرمالوپیراهنی بر آبفیل در تاریکی

بهترین کتاب های ایرانی

42 کتاب

به نظرم هر کتابخونی ایرانی حداقل باید یک دونه کتاب ایرانی هم خونده باشه برخلاف تصور خیلی‌هامون که فکر می‌کنیم کتاب‌های ایرانی چرتن اگر واقعاً خوب بگردیم و کتاب‌های خوبو پیدا کنیم شاید حتی عاشق کتاب‌های ایرانی بشیم من می‌خوام چند تا اگر می‌خوای کتاب ایرانی خوندنو شروع کنید کتاب‌های خوبی بخونید و علاقمند بشید بهشون. و این و داخل این لیست هم کتاب‌های ایرانی فانتزی که قشنگن خیلی و هم عاشقانه و ادبی رو براتون معرفی می‌کنم و امیدوارم از خوندنم تک تکشون لذت ببرید و مطمئن باشید که ارزش خوندن رو دارند مثل دیگر کتاب‌های خارجی و.. البته که بسیاری از کتاب‌های ایرانی هستند که خیلی زیبا و واقعاً ارزش خرید و خوندن رو ۱۰۰ درصد دارند حتی بیشتر از کتاب‌های خارجی و ما باید بخواهیم و بریم دنبالشون تا بتونیم اون خوباشونو پیدا کنیم هرچند که خوباشون تعدادشون انقدر زیاده که واقعاً چند مدت طول می‌کشه که من بخوام همه رو وارد اینجا کنم و باز نمیشه گفت همشون هست و کامله چون خیلی هستند کتاب‌های ایرانی که واقعاً ارزشمندند و من تا جایی که می‌تونم تو این لیست میزارم و روز به روز اگر با کتاب ایرانی جدید و خوبی آشنا شدم حتماً به این لیست اضافه می‌کنم ((:

68

یادداشت‌ها

          بهم گفت: «تا حالا شکار رفتی؟» گفتم «نه.» گفت: «من قبلا می‌رفتم، ولی دیگه نمی‌رم، آخرین باری که شکار رفتم، شکار گوزن بود، خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم. من بهش شلیک کردم، درست زدم به پاش، وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس می‌کشید و با چشم‌هاش التماس می‌کرد، زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که می‌تونه دوست خوبی واسه‌م باشه، می‌تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسه‌ش درست کنم. اما خوب که فکر کردم فهمیدم که این‌جوری اون گوزن واسه همیشه لنگ می‌زنه و هروقت من رو ببینه یاد بلایی می‌افته که سرش آوردم، از نگاهش فهمیدم بزرگ‌ترین لطفی که می‌تونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.» بعدش گفت: «تو هیچ‌وقت نمی‌تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی.»

             ((بریده ای از متن کتاب))

کتاب یه خط داستانی واحد رو دنبال نمی کنه و این می تونه گاهی گیج کننده باشه و داستانی که  نویسنده موجود در کتاب در حال نوشتنش هست و زندگی واقعی او به طرز عجیبی بهم درآمیخته و باید بادقت خوانده بشه تا فهم بشه. در کل میشه گفت نویسنده  توانسته به خوبی از پس ماجرا بر بیاد و بیانش کنه.
        

8