بریده کتابهای نزدیکِ ایده مبارکه مرتضوی 1403/8/27 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 132 ماجرا روشن است: آیا میخواهی مثل بالاروندهها زندگی کنی؟ میخواهی در محلهای اعیانی، جماعت انبوهی از بلهقربانگوهای ریاکار و روسپیهای رنگارنگ را دور خودت جمع کنی و مدام میان باشگاه ورزشی و مدیریت سرمایه در رفتوآمد باشی؟ این زندگی چه جذابیتی دارد به جز استخر و مواد مخدر؟ این نوع زندگی را فقط آدمهایی با روحیۀ خاص میفهمند؛ آدمهایی که مدام مترصد بالا رفتناند، بدون اینکه فهم روشنی از معنا و الزاماتش داشته باشند. باید میل شدیدی به «بالا»رفتن داشته باشی، بدون آنکه دقیقاً بدانی آن بالا چه خبر است. پس میشود گفت نیروی بالابرش چیزی است شبیه نیروی پیشران موشک، ولی در جهت عکس: به سمت سیاهچاله. بهسرعت دور شدن و تا حد ممکن فاصله گرفتن از جایی که شروع کردهای. موتور محرک من هم چنین چیزی است. 0 2 مریم علویان 1403/3/8 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 65 نمیتوانم بگویم که برای فکرکردن به کلیسا میروم، ولی هر موقع در کلیسا هستم، فکر میکنم. درست مثل پیادهروی است. وقتی محله را پیاده گز میکنی؛ دلیلش این است که میدانی به خانه که برگردی، آن را یافتهای. مرتب به کلیسا رفتن، با مرتب به یک مکان ثابت دیگر رفتن فرق دارد. سفینهی کلیسایی نوعی وسیلهی حملونقل است که وارونه در هوا ایستاده؛ کف سفینه رو به آسمان و صلیب هم لنگرش: یک سفینهی فضایی حقیقی. 0 1 مبارکه مرتضوی 1403/8/27 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 131 کسانی که از همه کمتر دربارۀ ایدههای خودشان تردید میکنند، فقط به دلیل سرعت بالاترشان بیشتر از بقیه در شکلدهی به جهان نقش دارند، و این موضوع تاثیر مخرب عظیمی بر کرۀ زمین دارد. برای اکثر انسانهایی که روی زمین زندگی میکنند، ترقی اجتماعی در هر نوع و به هر شکل اساساً تصورپذیر نیست. ممکن است فرصت گرفتن وام یا رفتن به دانشگاهی درجه یک هرگز نصیبشان نشود و نتوانند بختشان را در عرصۀ تجارت بینالمللی بیازمایند. البته خیلی وقتها به لحاظ نظری امکانش وجود دارد اما انگیزهای در کار نیست، دلیلش هم معقول است: واقعبینی. خیلیها تلاش میکنند اما فقط عدۀ کمی موفق میشوند. این «موفق»ها کسانیاند که خیلی فکر میکنند و حاضرند تمام وجودشان را وقف هدفشان کنند. نه فراغتی در کار است، نه تردید، نه تغییر مسیر به دلایلی مثل ادراکی نو تاثیرپذیری از چیزی یا حسی مثل عشق، لذت یا حیرت. آن دسته از نظریههای اقتصادی که میگویند آدمها همیشه کاملاً سنجیده و در راستای منافع شخصیشان فعالیت میکنند، نه توان درک این واقعبینی را دارند نه توان درک علتهای واقعی درجا زدن آدمها را. 0 7 مبارکه مرتضوی 1403/8/27 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 133 آنچه به حرکت وادارم میکند نفرت است. روی دیگر لذت گمکردن خود حین تعقیب سختکوشانۀ هدفها؛ لذت کارآمد کردن، ورزیده کردن و خالکوبی کردن خود. اگر به جایی برسی که دیگر از آنچه در آینه میبینی تعجب نکنی، برنده شدهای؛ آغوش امن و برکۀ دلنشین خودت شدهای. اگر فرزند یا دوستی داشته باشی، در این مرحله از تو میگریزد یا فاصله میگیرد. لذت واقعی اندیشیدن کار کردن نوشتن و فهمیدن همین است: خلاص شدن از شر خود، همچون ماری که پوست میاندازد. با رسیدن به دریافتی تازه، گویی نسخۀ بهینۀ انتزاعی تو بهجای تو میاندیشد. البته در بطن این تصور ذهنی، اعتقادی منفی نهفته است: «خود» چیزی نیست مگر نوعی خطا، وجودی هنوز ناموجود. 0 17 سیده لیلا موسوی 1403/9/5 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 141 در فراغت صرف هم که نمیشود فکر کرد، آدم دیوانه میشود. 0 10 مریم علویان 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 124 مرزهای شناخت ما به قلمروی مشاهدهپذیرها و درکشدنیها محدود است. ورای این مرزها نه میتوان چیزی را شناخت نه میتوان چیزی را اثبات کرد. با این همه، و چه بسا به همین دلیل، به باور آرنت ما باید فضای ورای این مرزها را بکاویم و آنجا درنگ کنیم؛ در هرجایی که، اگر آن را به نسبتهای مکانی صرف منحصر کنیم، ناکجاست. به بیان دیگر، هرکس اینگونه بیندیشد در بیوطنی سکنا میگزیند؛ در دیگرجایی که مکان مشخصی ندارد؛ جایی که قوانینش از زمین تا آسمان با قوانین فضازمان فیزیکدانها فرق میکنند. 0 1 حامد حمایت کار 1403/3/6 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 87 فکر کردن پیش چشم همه، مستلزم نوعی صبوری است، زیرا بدون آمادگی برای اشتباههای گاه و بیگاه، بدون آمادگی برای گم شدن و اصلاح خود، بدون پذیرش اضطراب دور شدن از چیزهای آشنا و همجواری احتمالا ناخوشایند با کسانی که دیدگاه سیاسی متفاوتی دارند، نمیتوان جدی اندیشید. 0 21 فاطمه شاهواری 1403/5/27 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 12 شیخی به نام عبدالقادر انصاری جزایری حنبلی در قرن شانزدهم نوشته: "قهوه نوشیدنی اهلالله است و شفای بندگانی که طالب حکمتاند." 😎☕💫 0 10 حامد حمایت کار 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 151 کلام پیش ما به حیات خود ادامه میدهد در حالی که اندیشه مدتهاست ما را ترک کرده است. 0 55 حامد حمایت کار 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 143 آیا میخواهی مثل بالارونده ها زندگی کنی؟ میخواهی در محله اعیانی، جماعت انبوهی از بله قرباگوهای ریاکار و روسپیهای رنگارنگ را دور خودت جمع کنی و مدام میان باشگاه ورزشی و مدیریت سرمایه در رفتوآمد باشی؟ این زندگی چه جذابیتی دارد به جز استخر و مواد مخدر؟ این نوع زندگی را فقط آدمهایی با روحیهخاص میفهمند؛ آدمهای که مدام مترصد بالا رفتناند، بدون این اینکه فهم روشنی از معنا و التزاماتش داشته باشند. باید میل شدید به بالا رفتن داشته باشی بدون آنکه دقیقا بدانی آن بالا چه خبر است. 2 31 مریم رئوفی 1403/9/26 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 152 وقتی با کسی در خیابان قدم میزنم، شهری که او در آن قدم میزند با شهری که من در آن قدم میزنم متفاوت است. مسیرهای ذهنی هم همینطورند. 0 21 سیده لیلا موسوی 1403/8/30 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 47 همیشه وقتی پای یک سخنرانی ملالانگیز مینشینم، بهترین ایدهها به ذهنم میرسند. 0 12 سیده لیلا موسوی 1403/9/3 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 119 بیرونِ قصههای ما جهانی نیست. 0 5 فاطمه قاسمی 1403/3/27 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 51 اگر حین شنیدن یک سخنرانی ملالآور به هر دلیلی فکری به ذهن آدم خطور نکند، ممکن است به جایش خشم در وجودش انباشته شود. البته خشم واژهی درستی نیست. مقصودم عصبانیتی بهشدت خطرناک و مخرب است. در مورد خود من اغلب این عصبانیت در قالب فانتزیهایی با محوریت "دریدن" بروز میکند، شاید چون در سالن سخنرانی، چیزی پیدا نمیشود که آدم بتواند کمی آن را بدرد. 1 8 مریم علویان 1403/3/8 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 91 《باید بیندیشیم》ما را به اندیشیدن در هر فضایی دعوت نمیکند بلکه از ما میخواهد به جای پذیرش صرف فضاها و آداب و رسوم و عرفها، عروسیها و خاکسپاریها، دادگاهها و مجالس، همیشه و همهجا الگوها و هنجارهای درونیشدهی آنها را نقادانه بررسی کنیم. 0 0 حامد حمایت کار 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 119 ما شیفتهی نظم ظریف جهان شدهایم و با مواد و مصالح ضعیفی که در اختیار داریم صرفا کوشش میکنیم آن را تقلید کنیم. 0 65 مریم علویان 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 142 کسانی که از همه کمتر دربارهی ایده های خودشان تردید میکنند، فقط به دلیل سرعت بالاترشان، بیشتر از بقیه در شکلدهی به جهان نقش دارند، و این موضوع تاثیر مخرب عظیمی بر کرهی زمین دارد. 0 1 مریم علویان 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 108 نویسنده آدم متفاوتی است؛ گونهی غریبی که ترجیح میدهد زندگی را به تصویر بکشد، در حالی که آنها، یعنی مردم، آن را زندگی میکنند. نویسندگی شبیه نوعی نفرین خوشایند است؛ خوشایندترین نفرینی که میشود تصور کرد. 0 1
بریده کتابهای نزدیکِ ایده مبارکه مرتضوی 1403/8/27 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 132 ماجرا روشن است: آیا میخواهی مثل بالاروندهها زندگی کنی؟ میخواهی در محلهای اعیانی، جماعت انبوهی از بلهقربانگوهای ریاکار و روسپیهای رنگارنگ را دور خودت جمع کنی و مدام میان باشگاه ورزشی و مدیریت سرمایه در رفتوآمد باشی؟ این زندگی چه جذابیتی دارد به جز استخر و مواد مخدر؟ این نوع زندگی را فقط آدمهایی با روحیۀ خاص میفهمند؛ آدمهایی که مدام مترصد بالا رفتناند، بدون اینکه فهم روشنی از معنا و الزاماتش داشته باشند. باید میل شدیدی به «بالا»رفتن داشته باشی، بدون آنکه دقیقاً بدانی آن بالا چه خبر است. پس میشود گفت نیروی بالابرش چیزی است شبیه نیروی پیشران موشک، ولی در جهت عکس: به سمت سیاهچاله. بهسرعت دور شدن و تا حد ممکن فاصله گرفتن از جایی که شروع کردهای. موتور محرک من هم چنین چیزی است. 0 2 مریم علویان 1403/3/8 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 65 نمیتوانم بگویم که برای فکرکردن به کلیسا میروم، ولی هر موقع در کلیسا هستم، فکر میکنم. درست مثل پیادهروی است. وقتی محله را پیاده گز میکنی؛ دلیلش این است که میدانی به خانه که برگردی، آن را یافتهای. مرتب به کلیسا رفتن، با مرتب به یک مکان ثابت دیگر رفتن فرق دارد. سفینهی کلیسایی نوعی وسیلهی حملونقل است که وارونه در هوا ایستاده؛ کف سفینه رو به آسمان و صلیب هم لنگرش: یک سفینهی فضایی حقیقی. 0 1 مبارکه مرتضوی 1403/8/27 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 131 کسانی که از همه کمتر دربارۀ ایدههای خودشان تردید میکنند، فقط به دلیل سرعت بالاترشان بیشتر از بقیه در شکلدهی به جهان نقش دارند، و این موضوع تاثیر مخرب عظیمی بر کرۀ زمین دارد. برای اکثر انسانهایی که روی زمین زندگی میکنند، ترقی اجتماعی در هر نوع و به هر شکل اساساً تصورپذیر نیست. ممکن است فرصت گرفتن وام یا رفتن به دانشگاهی درجه یک هرگز نصیبشان نشود و نتوانند بختشان را در عرصۀ تجارت بینالمللی بیازمایند. البته خیلی وقتها به لحاظ نظری امکانش وجود دارد اما انگیزهای در کار نیست، دلیلش هم معقول است: واقعبینی. خیلیها تلاش میکنند اما فقط عدۀ کمی موفق میشوند. این «موفق»ها کسانیاند که خیلی فکر میکنند و حاضرند تمام وجودشان را وقف هدفشان کنند. نه فراغتی در کار است، نه تردید، نه تغییر مسیر به دلایلی مثل ادراکی نو تاثیرپذیری از چیزی یا حسی مثل عشق، لذت یا حیرت. آن دسته از نظریههای اقتصادی که میگویند آدمها همیشه کاملاً سنجیده و در راستای منافع شخصیشان فعالیت میکنند، نه توان درک این واقعبینی را دارند نه توان درک علتهای واقعی درجا زدن آدمها را. 0 7 مبارکه مرتضوی 1403/8/27 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 133 آنچه به حرکت وادارم میکند نفرت است. روی دیگر لذت گمکردن خود حین تعقیب سختکوشانۀ هدفها؛ لذت کارآمد کردن، ورزیده کردن و خالکوبی کردن خود. اگر به جایی برسی که دیگر از آنچه در آینه میبینی تعجب نکنی، برنده شدهای؛ آغوش امن و برکۀ دلنشین خودت شدهای. اگر فرزند یا دوستی داشته باشی، در این مرحله از تو میگریزد یا فاصله میگیرد. لذت واقعی اندیشیدن کار کردن نوشتن و فهمیدن همین است: خلاص شدن از شر خود، همچون ماری که پوست میاندازد. با رسیدن به دریافتی تازه، گویی نسخۀ بهینۀ انتزاعی تو بهجای تو میاندیشد. البته در بطن این تصور ذهنی، اعتقادی منفی نهفته است: «خود» چیزی نیست مگر نوعی خطا، وجودی هنوز ناموجود. 0 17 سیده لیلا موسوی 1403/9/5 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 141 در فراغت صرف هم که نمیشود فکر کرد، آدم دیوانه میشود. 0 10 مریم علویان 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 124 مرزهای شناخت ما به قلمروی مشاهدهپذیرها و درکشدنیها محدود است. ورای این مرزها نه میتوان چیزی را شناخت نه میتوان چیزی را اثبات کرد. با این همه، و چه بسا به همین دلیل، به باور آرنت ما باید فضای ورای این مرزها را بکاویم و آنجا درنگ کنیم؛ در هرجایی که، اگر آن را به نسبتهای مکانی صرف منحصر کنیم، ناکجاست. به بیان دیگر، هرکس اینگونه بیندیشد در بیوطنی سکنا میگزیند؛ در دیگرجایی که مکان مشخصی ندارد؛ جایی که قوانینش از زمین تا آسمان با قوانین فضازمان فیزیکدانها فرق میکنند. 0 1 حامد حمایت کار 1403/3/6 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 87 فکر کردن پیش چشم همه، مستلزم نوعی صبوری است، زیرا بدون آمادگی برای اشتباههای گاه و بیگاه، بدون آمادگی برای گم شدن و اصلاح خود، بدون پذیرش اضطراب دور شدن از چیزهای آشنا و همجواری احتمالا ناخوشایند با کسانی که دیدگاه سیاسی متفاوتی دارند، نمیتوان جدی اندیشید. 0 21 فاطمه شاهواری 1403/5/27 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 12 شیخی به نام عبدالقادر انصاری جزایری حنبلی در قرن شانزدهم نوشته: "قهوه نوشیدنی اهلالله است و شفای بندگانی که طالب حکمتاند." 😎☕💫 0 10 حامد حمایت کار 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 151 کلام پیش ما به حیات خود ادامه میدهد در حالی که اندیشه مدتهاست ما را ترک کرده است. 0 55 حامد حمایت کار 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 143 آیا میخواهی مثل بالارونده ها زندگی کنی؟ میخواهی در محله اعیانی، جماعت انبوهی از بله قرباگوهای ریاکار و روسپیهای رنگارنگ را دور خودت جمع کنی و مدام میان باشگاه ورزشی و مدیریت سرمایه در رفتوآمد باشی؟ این زندگی چه جذابیتی دارد به جز استخر و مواد مخدر؟ این نوع زندگی را فقط آدمهایی با روحیهخاص میفهمند؛ آدمهای که مدام مترصد بالا رفتناند، بدون این اینکه فهم روشنی از معنا و التزاماتش داشته باشند. باید میل شدید به بالا رفتن داشته باشی بدون آنکه دقیقا بدانی آن بالا چه خبر است. 2 31 مریم رئوفی 1403/9/26 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 152 وقتی با کسی در خیابان قدم میزنم، شهری که او در آن قدم میزند با شهری که من در آن قدم میزنم متفاوت است. مسیرهای ذهنی هم همینطورند. 0 21 سیده لیلا موسوی 1403/8/30 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 47 همیشه وقتی پای یک سخنرانی ملالانگیز مینشینم، بهترین ایدهها به ذهنم میرسند. 0 12 سیده لیلا موسوی 1403/9/3 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 119 بیرونِ قصههای ما جهانی نیست. 0 5 فاطمه قاسمی 1403/3/27 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 51 اگر حین شنیدن یک سخنرانی ملالآور به هر دلیلی فکری به ذهن آدم خطور نکند، ممکن است به جایش خشم در وجودش انباشته شود. البته خشم واژهی درستی نیست. مقصودم عصبانیتی بهشدت خطرناک و مخرب است. در مورد خود من اغلب این عصبانیت در قالب فانتزیهایی با محوریت "دریدن" بروز میکند، شاید چون در سالن سخنرانی، چیزی پیدا نمیشود که آدم بتواند کمی آن را بدرد. 1 8 مریم علویان 1403/3/8 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 91 《باید بیندیشیم》ما را به اندیشیدن در هر فضایی دعوت نمیکند بلکه از ما میخواهد به جای پذیرش صرف فضاها و آداب و رسوم و عرفها، عروسیها و خاکسپاریها، دادگاهها و مجالس، همیشه و همهجا الگوها و هنجارهای درونیشدهی آنها را نقادانه بررسی کنیم. 0 0 حامد حمایت کار 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 119 ما شیفتهی نظم ظریف جهان شدهایم و با مواد و مصالح ضعیفی که در اختیار داریم صرفا کوشش میکنیم آن را تقلید کنیم. 0 65 مریم علویان 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 142 کسانی که از همه کمتر دربارهی ایده های خودشان تردید میکنند، فقط به دلیل سرعت بالاترشان، بیشتر از بقیه در شکلدهی به جهان نقش دارند، و این موضوع تاثیر مخرب عظیمی بر کرهی زمین دارد. 0 1 مریم علویان 1403/3/9 نزدیکِ ایده زیمونه یونگ 3.2 9 صفحۀ 108 نویسنده آدم متفاوتی است؛ گونهی غریبی که ترجیح میدهد زندگی را به تصویر بکشد، در حالی که آنها، یعنی مردم، آن را زندگی میکنند. نویسندگی شبیه نوعی نفرین خوشایند است؛ خوشایندترین نفرینی که میشود تصور کرد. 0 1