بریده‌ای از کتاب نزدیکِ ایده اثر ستاره نوتاج

نزدیکِ ایده
بریدۀ کتاب

صفحۀ 133

آنچه به حرکت وادارم می‌کند نفرت است. روی دیگر لذت گم‌کردن خود حین تعقیب سخت‌کوشانۀ هدف‌ها؛ لذت کارآمد کردن، ورزیده کردن و خالکوبی کردن خود. اگر به جایی برسی که دیگر از آنچه در آینه می‌بینی تعجب نکنی، برنده شده‌ای؛ آغوش امن و برکۀ دلنشین خودت شده‌ای. اگر فرزند یا دوستی داشته باشی، در این مرحله از تو می‌گریزد یا فاصله می‌گیرد. لذت واقعی اندیشیدن کار کردن نوشتن و فهمیدن همین است: خلاص شدن از شر خود، همچون ماری که پوست می‌اندازد. با رسیدن به دریافتی تازه، گویی نسخۀ بهینۀ انتزاعی تو به‌جای تو می‌اندیشد. البته در بطن این تصور ذهنی، اعتقادی منفی نهفته است: «خود» چیزی نیست مگر نوعی خطا، وجودی هنوز ناموجود.

آنچه به حرکت وادارم می‌کند نفرت است. روی دیگر لذت گم‌کردن خود حین تعقیب سخت‌کوشانۀ هدف‌ها؛ لذت کارآمد کردن، ورزیده کردن و خالکوبی کردن خود. اگر به جایی برسی که دیگر از آنچه در آینه می‌بینی تعجب نکنی، برنده شده‌ای؛ آغوش امن و برکۀ دلنشین خودت شده‌ای. اگر فرزند یا دوستی داشته باشی، در این مرحله از تو می‌گریزد یا فاصله می‌گیرد. لذت واقعی اندیشیدن کار کردن نوشتن و فهمیدن همین است: خلاص شدن از شر خود، همچون ماری که پوست می‌اندازد. با رسیدن به دریافتی تازه، گویی نسخۀ بهینۀ انتزاعی تو به‌جای تو می‌اندیشد. البته در بطن این تصور ذهنی، اعتقادی منفی نهفته است: «خود» چیزی نیست مگر نوعی خطا، وجودی هنوز ناموجود.

240

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.