مهران داودی

مهران داودی

@mehrdhz

10 دنبال شده

4 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        دختر شینا 
چه داستانی , چه سرگذشتی و چه روایتی 
اوایل داستان فکر نمی کردم انقدر جذاب باشه ولی مجبور بودم ادامه بدم کمی که گذشت انگار خودم رو همسفر  یک سفر سخت و طاقت فرسا ولی شیرین دیدم شیرینی که از عشق _ پدیده ای که هر جا پا گذاشته محاسبات را بهم زده _ نشات گرفته بود. چه سفری بود خودم رو در سختی ها و شادی هاش شریک دیدم اصلا انگار گوشه ای از قاب این داستان ایستادم و دارم با قدم خیر و صمد زندگی می کنم . گاهی دلم می خواست برم و به قدم خیر کمک کنم پیت های نفت رو برسونم خونه اش, برف رو پشت بام رو پارو کنم , بچه هاش رو از مدرسه برسونم خونه اما به خودم که می اومدم می دیدم من مسافر این داستانم در تونل زمان و مرا یارای تصرف نیست. گاهی از دست صمد حرصم گرفت و گاهی بی رحمی روزگار اشکم رو در آورد. اما شجاعت قدم خیر در بر خورد با سختی ها و عمق اعتقاد و ایمانش  برام بسیار قابل تحسین و احترام بود و صبر او که قبل از اینکه شهید ابراهیمی وصیت به منش زینب وار در زندگی بعد از اون کرده بود  ولی هشت سالی میشد که قدم خیر این منش را پیش گرفته بود یک چیز اما در مورد این کتاب اذیتم میکنه و اونهم  این بود که پشت جبهه جنگ هشت ساله که گوشه ای از اون در این داستان روایت شد در دسترس نسلهای بعد نبوده و در جریان زندگی شان ساری و جاری نبوده تا باش انس و الگو بگیرن  تا نسلهای بعد کشور بدونن عشق, مقاومت و صبر کلید سلامت زندگی در دنیاست . تا بشناسند شیر زنانی را که در عین زن بودن برای مردانشان مردانگی می کردند در عین زن بودن برای بچه ها پدری می کردند و همزمان مادر و یار و غمخوار آنها بودند, و کار هرکسی نیست اینگونه هنرمندی .  توفیقی اجباری بود خوندن این کتاب و تشکر می کنم از دوستانی که سبب این توفیق بودند. تشکر و خدا قوت هم دارم خدمت نویسنده خوش نویس  داستان سر کار خانم  ضرابی زاده بابت این قلم و  تاکید و توصیه می کنم  دوستان رو به خوندن این کتاب مخصوصا آقایان. . 
والسلام 
      

1

        نظر من یک نظر کارشناسانه نیست و فقط از منظر یک خواننده نظرم رو در مورد کتاب می نویسم . من همیشه دوست دارم همه چیز ولو یک داستان تخیلی رو در برابر آیینه حقیقت ببینم و قضاوت کنم. این داستان رو هم از زاویه همین حقیقت میخوام در موردش حرف بزنم . در اینکه جنگ پدیده ناخوشایند و بدی است شکی نیست و تنها کسانیکه از جنگ منفعتی دارند (کسب قدرت,ثروت, و شهرت و.. ) دیگران آنرا ترجیح نمی دهد شکی نیست اما من نمیخوام به موضوع جنگ که البته تنها موضوع این کتاب نیست بپردازم .معمولا آنچه از ذهن نویسنده بروی کاغذ میاد یا واقعیات جامعه پیرامون نویسنده است یا متاثر از شرایط خاص و محدودیتی به عنوان یک آرمان یا نقطه تمرکز نویسنده تبدیل شده . متاسفانه در این داستان نگاه تحقیر آمیز و صرفا جنسی نسبت به زن وجود داره و حتی عشق و علاقه به کاترین هم علی رغم اینکه سعی شده یک ویترین شیک برای نگاه حقیقی و تحقیر آمیز جامعه نویسنده  به زن باشه و اصل ماجرا رو پوشش بده و از اذهان دور کنه ولی باز موفق نبود و این نگاه به شدت کل داستان رو تحت تاثیر قرار داد. وجود فاحش خانه ها برای سربازها و افسرها , طبقه بندی زنان برای قرار گرفتن در اختیار سربازان و یا افسران , تجاوزهای به زنان در دوران جنگ مصادیق این ادعاست. حتی به نظرم آنچه فردریک را در کنار کاترین تا انتها نگه داشت یک عشق حقیقی و ناب و از سر علاقه نبود بلکه نیاز های جنسی و عذاب وجدان ناشی از بارداری بود که طی یک رابطه خارج ار چارچوب اتفاق افتاده بود  . به همین دلیل هم سرنوشت بچه برای شخصیت اول داستان مهم نبود و نگرانی فقط برای سلامتی کاترین بود. همه نقاط قوتی که برای داستان نویسنده ذکر شد به جای خود ولی به نظرم  رویه درستی نیست که از توصیف شنیدن صدای ویسکی در ظرف یخ به وجد بیای ولی بردن زنان در فاحشه خانه های سربازان و افسران رو نبینی . اگر گفته بشه خوب نویسنده واقعیات جامعه رو بیان کرده باز به نظرم نگارش به گونه ای بوده  که نویسنده خودش رو موافق چنین روندی در اجتماع میدونه.
خدا رو شکر یه کتاب دیگه هم‌دونستیم بخونیم .کتاب حاضر هم ‌با همه نقاط ضعف و قوت دریچه ای جدید در ذهن و نهاد ما برای دیدن دنیا باز کرد.
      

2

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

3

برآمدن اقتدارگرایی

3

دختر شینا
          دختر شینا 
چه داستانی , چه سرگذشتی و چه روایتی 
اوایل داستان فکر نمی کردم انقدر جذاب باشه ولی مجبور بودم ادامه بدم کمی که گذشت انگار خودم رو همسفر  یک سفر سخت و طاقت فرسا ولی شیرین دیدم شیرینی که از عشق _ پدیده ای که هر جا پا گذاشته محاسبات را بهم زده _ نشات گرفته بود. چه سفری بود خودم رو در سختی ها و شادی هاش شریک دیدم اصلا انگار گوشه ای از قاب این داستان ایستادم و دارم با قدم خیر و صمد زندگی می کنم . گاهی دلم می خواست برم و به قدم خیر کمک کنم پیت های نفت رو برسونم خونه اش, برف رو پشت بام رو پارو کنم , بچه هاش رو از مدرسه برسونم خونه اما به خودم که می اومدم می دیدم من مسافر این داستانم در تونل زمان و مرا یارای تصرف نیست. گاهی از دست صمد حرصم گرفت و گاهی بی رحمی روزگار اشکم رو در آورد. اما شجاعت قدم خیر در بر خورد با سختی ها و عمق اعتقاد و ایمانش  برام بسیار قابل تحسین و احترام بود و صبر او که قبل از اینکه شهید ابراهیمی وصیت به منش زینب وار در زندگی بعد از اون کرده بود  ولی هشت سالی میشد که قدم خیر این منش را پیش گرفته بود یک چیز اما در مورد این کتاب اذیتم میکنه و اونهم  این بود که پشت جبهه جنگ هشت ساله که گوشه ای از اون در این داستان روایت شد در دسترس نسلهای بعد نبوده و در جریان زندگی شان ساری و جاری نبوده تا باش انس و الگو بگیرن  تا نسلهای بعد کشور بدونن عشق, مقاومت و صبر کلید سلامت زندگی در دنیاست . تا بشناسند شیر زنانی را که در عین زن بودن برای مردانشان مردانگی می کردند در عین زن بودن برای بچه ها پدری می کردند و همزمان مادر و یار و غمخوار آنها بودند, و کار هرکسی نیست اینگونه هنرمندی .  توفیقی اجباری بود خوندن این کتاب و تشکر می کنم از دوستانی که سبب این توفیق بودند. تشکر و خدا قوت هم دارم خدمت نویسنده خوش نویس  داستان سر کار خانم  ضرابی زاده بابت این قلم و  تاکید و توصیه می کنم  دوستان رو به خوندن این کتاب مخصوصا آقایان. . 
والسلام 
        

1

دختر شینا
          دختر شینا 
چه داستانی , چه سرگذشتی و چه روایتی 
اوایل داستان فکر نمی کردم انقدر جذاب باشه ولی مجبور بودم ادامه بدم کمی که گذشت انگار خودم رو همسفر  یک سفر سخت و طاقت فرسا ولی شیرین دیدم شیرینی که از عشق _ پدیده ای که هر جا پا گذاشته محاسبات را بهم زده _ نشات گرفته بود. چه سفری بود خودم رو در سختی ها و شادی هاش شریک دیدم اصلا انگار گوشه ای از قاب این داستان ایستادم و دارم با قدم خیر و صمد زندگی می کنم . گاهی دلم می خواست برم و به قدم خیر کمک کنم پیت های نفت رو برسونم خونه اش, برف رو پشت بام رو پارو کنم , بچه هاش رو از مدرسه برسونم خونه اما به خودم که می اومدم می دیدم من مسافر این داستانم در تونل زمان و مرا یارای تصرف نیست. گاهی از دست صمد حرصم گرفت و گاهی بی رحمی روزگار اشکم رو در آورد. اما شجاعت قدم خیر در بر خورد با سختی ها و عمق اعتقاد و ایمانش  برام بسیار قابل تحسین و احترام بود و صبر او که قبل از اینکه شهید ابراهیمی وصیت به منش زینب وار در زندگی بعد از اون کرده بود  ولی هشت سالی میشد که قدم خیر این منش را پیش گرفته بود یک چیز اما در مورد این کتاب اذیتم میکنه و اونهم  این بود که پشت جبهه جنگ هشت ساله که گوشه ای از اون در این داستان روایت شد در دسترس نسلهای بعد نبوده و در جریان زندگی شان ساری و جاری نبوده تا باش انس و الگو بگیرن  تا نسلهای بعد کشور بدونن عشق, مقاومت و صبر کلید سلامت زندگی در دنیاست . تا بشناسند شیر زنانی را که در عین زن بودن برای مردانشان مردانگی می کردند در عین زن بودن برای بچه ها پدری می کردند و همزمان مادر و یار و غمخوار آنها بودند, و کار هرکسی نیست اینگونه هنرمندی .  توفیقی اجباری بود خوندن این کتاب و تشکر می کنم از دوستانی که سبب این توفیق بودند. تشکر و خدا قوت هم دارم خدمت نویسنده خوش نویس  داستان سر کار خانم  ضرابی زاده بابت این قلم و  تاکید و توصیه می کنم  دوستان رو به خوندن این کتاب مخصوصا آقایان. . 
والسلام 
        

1

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

1

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

1

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

1

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

1

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

1

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

1

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

1