مهسا

مهسا

@maahswa

13 دنبال شده

20 دنبال کننده

            کارشناس روانشناسی
کمی تا قسمتی نویسنده...

چایت را بنوش و نگران فردا نباش 🤍✨
   از گندم زار من و تو🌾
 مشتی کاه می ماند برای باد ها 🌪️
          
mahsakbz
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

مهسا

مهسا

1403/10/25

        وقتی که کتاب رو تموم کردم حس نمی کردم یه رمان ایرانی خوندم.قلم بی نظیر نسیم مرعشی و پیام هایی که سعی داشت در قالب داستان به خواننده منتقل کنه نشون میده بی جهت این کتاب جایزه ی ادبی نگرفته.
شخصیت پردازی ها به قدری خوب بود که می تونستی با تک تک شخصیت های داستان همزاد پنداری بکنی.یأس لیلا ، دو دلی روجا ، بلاتکلیفی شبانه همه و همه قابل لمس بود.
از این کتاب یاد گرفتم یه وقتایی شاید تصمیمی که می گیری در کوتاه مدت حال بد و ناراحتی برای تو به همراه داشته باشه ولی زمان که بگذره بابتش از خودت تشکر می کنی.یه وقتایی هم داری دنبال چیزایی می دوی که خودت نمی خوای.می دوی چون بقیه دارن به اون سمت می دون.این جور موقع ها باید بایستی و از خودت بپرسی من برای چی دارم می دوم؟دقیقا چی از این زندگی می خوام؟یاد گرفتم زندگی رویا نیست و قرار نیست رویایی باشه.توی زندگی واقعی معمولی بودن رویایی ترین چیزیه که امکان پذیره...
خوندنش رو قطعا توصیه می کنم.یه ستاره کم کردم چون ترجیح من این نیست که کتابی بخونم که قرار باشه نتیجه اش رو خودم استنباط بکنم.علاوه بر این،این حجم از رئال بودن و تلخی یه جاهایی انرژی زیادی از من می گرفت و مجبورم می کرد مطالعه رو کنار بذارم.
      

45

باشگاه‌ها

باشگاه کتابخوانی "هزارتو"

646 عضو

آرزوهای بزرگ

دورۀ فعال

🔖 راوی🔖

260 عضو

هزار و یک شب - دوره شش جلدی

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

مهسا پسندید.
          یادمه که برای دیدن دوستم رفته بودم یه شهر دیگه و این کتاب رو از کتابفروشی تو مسیر ترمینال خریدم و تا خود خونه خوندمش، آخ که چقدر بهم چسبید. جونم براتون بگه که : کتابخانه نیمه‌شب نوشته‌ی مت هیگ یه داستان خاص و دوست‌داشتنیه که خیلی‌ها رو تو دنیا تحت تأثیر قرار داده. این کتاب یه جورایی درباره اون لحظه‌هاییه که حس می‌کنی همه‌چی تموم شده، ولی یه راه نجات پیدا می‌کنی.

داستان درباره‌ی نورا سید، دختریه که توی بدترین شرایط ممکن زندگیشه. نورا تصمیم می‌گیره به زندگی خودش پایان بده، ولی درست بعد از این تصمیم، خودش رو توی یه کتابخونه عجیب و غریب پیدا می‌کنه؛ کتابخونه‌ای که بین زندگی و مرگه. توی این کتابخونه، هر کتاب نماینده یه زندگیه که نورا می‌تونست داشته باشه، اگه یه تصمیم متفاوت تو گذشته می‌گرفت.

مت هیگ توی این کتاب با یه قلم ساده ولی عمیق، سوال‌هایی اساسی رو مطرح می‌کنه:
.اگه مسیر زندگیت رو عوض کنی، واقعاً خوشحال‌تر می‌شی؟
.اگه آرزوهات برآورده بشه، همه‌چیز درست می‌شه؟
.و اصلاً معنی خوشبختی چیه؟

یکی از قشنگ‌ترین پیام‌های کتاب اینه که زندگی، با همه بالا و پایین‌هاش، ارزش زندگی کردن داره. نورا توی سفرش توی این کتابخونه می‌فهمه که حتی اگه گذشته‌ات رو عوض کنی، تضمینی نیست که آینده‌ات بهتر بشه. چیزی که مهمه اینه که توی همین لحظه زندگی کنی و قدر چیزایی رو که داری بدونی.

کتابخانه نیمه‌شب پر از جملات تأمل‌برانگیزه، پر از لحظه‌هایی که شاید حس کنی خودت داری این سوالا رو از خودت می‌پرسی. این کتاب هم می‌تونه آروم‌کننده باشه، هم تلنگری که بگه: «هی! هنوز فرصت هست، حتی اگه حس می‌کنی هیچ راهی نیست.»

اگه دنبال یه داستان متفاوت، انگیزه‌بخش و عمیق هستی که هم فکرت رو درگیر کنه و هم بهت امید بده، کتابخانه نیمه‌شب رو از دست نده.

البته بگم که این کتاب کاملا سلیقه‌ایه برای من که توی دهه ۲۰ زندگی‌ام خیلی جذاب و شیرین بود ولی برای مادرم که توی دهه ۴۰ بود و به ثبات رسیده بود خیلی کتاب جالبی نبودش!
        

12

مهسا پسندید.

3

مقصود این جمله توی این بخش از کتاب این بود که نیازی نیست حتما کار خیلی بزرگ و خاصی انجام بدیم تا حس کنیم کسی شدیم.شاید کل رسالت ما در این زندگی این باشه که یک روز به یک انسان در حال فروپاشی لبخندی بزنیم و با همین حرکت کوچیک که بعضاً متوجه ی ارزشش نیستیم به اون انسان حیات دوباره ببخشیم.اکثر اوقات متوجه ی ارزشی که از خودمون به جا گذاشتیم نیستیم و دنبال چیز های بزرگ تریم.در حالی که همه برای انجام کار های بزرگ(به اون معنایی که جا افتاده)پا به این دنیا نذاشتن.اصلا کی می تونه تعیین کنه ارزش چه کاری چقدره؟

58