من نظرمو به کل مجموعه میگم:
جدی نمیدونم چطوری حسمو بهش بیان کنم،من تو این کتاب زندگی کردم،با راهزن چشم آبی طوفان شن بهپا کردم و هزاران ماشه کشیدم که تیرش خطا نرفت،با شاهزادهی خارجی توی دریا سفر کردم،با شاهزادهی یاغی برای نجات جون آدما جنگیدم،با ژانرال زیبارو نقشه کشیدم و با هزاران انسان و دمجی و جن کارای زیادی انجام دادم
و حالا...باید با دنیای واقعی کنار بیام و اون جهان..از بین رفته:)
کشمکش داستان جوری بود که فقط میخواستم بخونم که بدونم بعدش چی میشه،قلم،د نویسنده رو دوست داشتم و منو بیش از حد درون خودش غرق کرد،ماجرای باحالی داشت،
پیشنهاد میشه واسه یه بارم شده بخونیدش و توی این دنیای جدید با اعتقادات،افسانهها و حکومت جدید زندگی کنید
این آخرِ داستان نیست،داستان ها دور آتش گفته میشن،داستان یاغیها هیچوقت تموم نمیشه..
باشد که <طلوعی تازه،بیابانی تازه> تا ابد در ذهن ما باقی بماند